به خود مي باليم در كشوري زندگي ميكنيم كه جاي جاي آن عطرآگين از حضور شهيداني است كه تاريخ مارا با نثار خون خويش ، براي سربلندي ایران عزيز رقم زدند.به روح پاكشان درود مي فرستيم و خاضعانه در برابر آرمان هاي بزرگ امام سر فرود مي آوريم.
زمینه ها و دلایل آغاز جنگ
از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقیها رؤیای رهبری جهان عرب را در سر میپروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت. این موضوع به عراق کمک میکرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند. زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.
در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمیای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقیها که از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیریهای نظامی مرزی پراکنده کمکم به جنگی تمام عیار تبدیل شد. تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدورقطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.
در پیماننامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران بهطور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد. این نقش را بعدها اسرائیل به تنهایی در برابر کردها برعهده گرفت. بنابراین عراق که در طول سالهای بعد سیاستهای ضد غرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ میکرد، در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوط شاه، سیاست ایرانی ستیزی را در دستور کار عراقیها قرار داد. صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا میکرد را برعهده گیرد. او برای اینکار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت. عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق میدانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه طلبان خوزستان حمایت میکرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شده بود؛ ولی تحرکات تحریک آمیزی چون نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت. به گفته جیمز بیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی میتوان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه چندان ناخوشایند نبود. سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:
بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱-تجدیدنظر در پیمان نامه۱۹۷۵ الجزایر درباره اروند رود ۲-اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳-خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سهگانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس
صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون میدیده. به نظر میرسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و همزمان راهحل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد. از سوی دیگر تنها دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی درعمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.
پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامیهای سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران میدانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت. رهبران ایران نیز رسماً اعلام میکردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها میاندیشیدند. روحالله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم
همچنین او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی که دربارهٔ قطع رابطه آمریکا با ایران داده بود به صدام اشاره کرد و گفت:
صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد، و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت اللّه آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود میکند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است.
مدتی بعد در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ روحالله خمینی در جمع فرماندهان بسیج ضمن سخنانی ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:
صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.
در پیامی که به مناسبت کشته شدن سید محمد باقر صدر منتشر شد، روحالله خمینی بار دیگر بر قیام مردم و ارتش عراق علیه صدام تأکید کرد:
عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجبتر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.
من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند.
عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپسگیری اراضی خود با توسل به زور استفاده میکند. آنها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راههای حل مسالمتآمیز اختلافات دو کشور را مسدود کردهاست. پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه میکردند. رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضد اسلامی و دستنشانده قدرتهای امپریالیستی معرفی میکردند. حکومت عراق نیز متهم میشد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جداییخواه در خوزستان و قول کمک به آنها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، میپردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال میکند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آنها یورش به شهری در کردستان ایران در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالحآباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (زمستان ۵۸ و بهار ۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.
با این وجود یک سال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:
مانورهایی با حضور مشترک یگانهایی مختلف و تمرینهایی برای گسیل و حرکت سریع یگانهایی بزرگ در مسیر شطالعرب (اروند رود) رودی که مشخصکننده جنوبیترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق همچنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز میکند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار میکند، و مشغول اجرای طرحهای مهندسی نظامیای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.
آغاز تهاجم
در جريان كنفرانس سران اوپك كه در سال 1353 در شهر الجزيره تشكيل شد ، با تلاش هايي كه رييس جمهور الجزاير به عمل آورد ، مذاكراتي بين شاه ایران و صدام حسين انجام شد كه نتيجه آن اعلاميه (6 مارس 1975) بود كه به قرداد 1975 الجزاير معروف شد.صدام حسين با پاره كردن قرداد 1975 الجزاير در مقابل دوربين هاي تلويزيوني ، جنگ و تجاوزعليه ایران را در ساعت 20/14 روز 31 شهريور ماه 1359 با حملات هوايي آغاز و ظرف چند ساعت ، 19 نقطه مهم ، از جمله فرودگاه هاي كشور مارا مورد هدف قرار داد.
رژیم بعثی عراق در پي موافقت كاخ سفيد ، عمليات تهاجم سر تا سري ارتش خود به خاک ایران را با رمز (يوم الرعد)به معناي (روز تندر) آغاز كرد.
دفاع مقدس و آمار
در كل دفاع مقدس 7 سال و 11 ماه ، يا 2900روز و به عبارتي ديگر 95 ماه طول كشيد كه اين مدت دو برابر جنگ دو كره و دو برابر جنگ جهانی اول مي باشد.
مجموعا در طول8 سال دفاع مقدس 163 عمليات كوچك و بزرگ وبه طور تقريبي هر 7 ماه يك عمليات عليه دشمن انجام شده كه در اين ميان 19 عمليات بزرگ ، 19 عمليات متوسط و125 عمليات كوچك انجام شده است.
شهداء
تعداد كل شهدای جنگ ایران و عراق ، طي آخرين آمار 188 هزار و 15 نفر اعلام شده است. در جنگ تحمیلی 172056 نفر در درگيري با دشمن و 15959 نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسيده اند.