- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: پیوند زناشویی

در همه دوران های تاریخی، بشر با موضوع مهمی در روابط زن و مرد مواجه بوده است. روابطی متاثر از غریزه جنسی و چارچوبی مبهم در برقراری رابطه جنسی که زمینه ساز معضلات و مشکلات مختلفی برای اشخاص و جامعه بوده است. در خصوص چگونگی پاسخگویی به غریزه جنسی انسانها دیدگاه  های مختلفی از جانب صاحب نظران، اندیشمندان و دیگر بزرگان دینی و فرهنگی ایراد شده است که در مقابل، انتقاداتی به هر یک از این دیدگاه ها وارد می باشد.

اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم می توانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی می باشد.

در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگی شان را زیر یک سقف پایه ریزی می نمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمی توانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.

با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیده ای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی به بار می آید.

اصطلاح ازدواج سفید دو کاربرد متفاوت نو و کهن دارد :

کاربرد نو نمونه فارسی زبان آن می باشد که «ازدواج سفید» (و گاهی ازدواج سپید) برای توصیف زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی ست (که نباید با نکاح عرفی یا ازدواج کامن لا یا عرفی اشتباه گرفته شود). در ایران دو تعریف متفاوت از این زندگی مشترک وجود دارد:

1)            در ایران گروهی می گویند مقصود از ازدواج سفید آن است که زوجین بدون عقد نکاح اقدام به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می کنند. اما منابع فارسی زبان آلمان زندگی مشترک بدون ازدواج یا ازدواج سفید را پیش زمینه ای برای بسیاری از ازدواج های رسمی مطرح می کنند همچنین ازدواج های ادیان دیگر بدون عقد نکاح اسلامی است یا نکاح عرفی اسلامی بدون ثبت دولتی انجام می شود.

2)            همچنین گروه دیگر در ایران آن را معادل هم باشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج تعریف می کنند. (البته نه تعریف گسترده تر آن که به معنی هم زیستی است، بلکه تعریفِ محدود به زندگی مشترک زناشویی بدون ازدواج، که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند.)

کاربرد کهن تر «ازدواج سفید» در زبان فرانسه و انگلیسی می باشد (انگلیسی: White marriage‎، فرانسوی: Mariage blanc‎) که به معنی ازدواج بدون وصال یا ثبت شده و قانونی اما به دلایل مختلف حتما بدون رابطه جنسی ست. نام ازدواج سفید احتمالاً ریشه در سفید بودن ملحفه شب اول ازدواج داشته است.

تاریخچه ازدواج سفید

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اهمیت و نقش محوری خانواده در جامعه ایرانی دارای وجه تمایز هایی با سایر کشورهای دنیا می باشد. به طور مثال اهمیت و جایگاه ویژه ای که خانواده در زندگی شخصی و اجتماعی اشخاص در ایران دارد، در مقام مقایسه با این جایگاه برای ملل اروپایی و آمریکایی نمی باشد. چرا که کشورمان به دلیل ریشه فرهنگی متاثر از مبانی دین مبین اسلام و تمدن ناب ایرانی به جایگاه ویژه خانواده در پیشبرد زندگی اجتماعی و شخصی افراد تاکید ورزیده است. این مهم را به راحتی می توان در گفتمان بزرگان و صاحب نظران دینی و ملی کشورمان شاهد بود.

در خصوص تاریخچه ازدواج سفید بایستی به نظام اجتماعی و تشکیلاتی کشورهای غربی رجوع کرد. جایی که در سالیان اخیر شروع و برقراری پیوند عاطفی و زناشویی در کشورهای غربی در ساختاری خارج از مباحث حقوقی و سنت های مرسوم ترویج پیدا کرده است و مقوله ازدواج غیر رسمی و غیر حقوقی از جایگاه خاصی برخوردار شده است.

ازدواج سفید برای اولین بار در ایالات متحده امریکا و زیر پرچم جنبشی به نام آزادی زنان پایه ریزی شده است. اگرچه جنبش آزادی زنان با هدف و نیت توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … کشور و تحقق مفهوم عدالت در همه ابعاد برای زنان شکل گرفت، اما سال ها بعد این جنبش به نام انقلاب جنسی دربین کارشناسان معرفی گشت و ابعاد عدالت جویانه و ضد تبعیض آن جایش را به ناهنجاری ها و رفتارهای نامتعارف و ابتذال محور در بین زنان داد. درست است که ماهیت و هدف جنبش آزادی زنان دارای ارزشمندی های زیادی برای جامعه ایالات متحده امریکا بود ولی نمی توان از ناهنجاری ها و سنت شکنی های غیر اخلاقی آن چشم پوشی کرد.

از آن زمان بود که پدیده ازدواج سفید و شروع زندگی مشترک بدون لحاظ مسائل قانونی و رسمی ترویج یافت.

ابهام زدایی

همچنین ممکن است ازدواج سفید به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

ازدواج ثبت نشده

نکاح عرفی (نکاح شرعی ثبت نشده در مراجع قانونی دولتی اما با قرائت صیغه عقد نکاح)

نکاح معاطاتی (نکاح با قرائت صیغه عقد نکاح بدون ثبت اما با توافق طرفین بر تعهد در زندگی مشترک زناشویی)

ازدواج کامن لا (که معمولاً با عنوان ازدواج سفید مطرح نمی شود. ازدواجی است که در کشورهایی که قانون عرفی کامن لا را اجرا می کنند و نوعی از هم باشی همراه تعهد است که از نظر دولت ازدواج قانونی ثبت نشده در نظر گرفته می شود)

اتحاد مدنی (که محدود به دگرجنس گرایان نمی شود ولی در اینجا مقصود فقط دگرجنس گرایان هستند)

ازدواج موقت ثبت نشده

روابط خارج از ازدواج

هم باشی (یک تعریف کلی از انواع زندگی با یکدیگر همراه رابطه جنسی که می تواند شامل تعهد بین دو نفر باشد یا ازدواج کامن لا باشد یا به طور کلی زندگی با یکدیگر بدون هیچگونه تعهدی باشد که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند و هم باشی برای تمام این موارد کاربرد دارد مشروط به اینکه به طور رسمی ازدواج نکرده باشند چه در کشورهایی که مجری کامن لا هستند یا نیستند. اما در تعریف واژه هم باشی می تواند دربارهٔ زندگی خانوادگی یا هر نوع زندگی مشترک دیگری حتی با حیوانات نیز به کار برده شود و ریشه آن به قرن شانزدهم برمی گردد).

کاربردهای نادرست

به دلیل برداشت اشتباه عموم ممکن است که ازدواج سفید به اشتباه برای موارد به کار برده شود که صحیح نیست:

ازدواج کامن لا (یا ازدواج عرفی) فقط مختص کشورهایی ست که در واقع، کامن لا (عرف) را اجرا می کنند (فقط در صورتی که تشکیل این نوع زندگی در آن کشورها یا ایالت ها باشد، در دیگر نقاط جهان نیز مورد تأیید خواهد بود). این نوع ازدواج بیشتر با هم باشی اشتباه گرفته می شود اگر چه نوعی از هم باشی هست اما به دلیل قوانین عرفی کشور مربوطه پشتوانه حقوقی و قانونی دارد. برای مثال در فنلاند زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی با عنوان «Common-law Relationship» مطرح شده است که نباید با هم باشی اشتباه گرفته شود زیرا مسئولیت ها، مسائل قانونی و حقوقی در ازدواج کامن لا که ثبت دولتی یا مذهبی ندارد کاملاً با هم باشی متفاوت است اما به دلیل اینکه ازدواج کامن لا در ایران رسمی نیست، برداشت جامعه فارسی زبان از زندگی مشترک بدون ازدواج (عنوانی که در فنلاند مطرح می شود) با هم باشی یکسان است.

نکاح عرفی یا ازدواج شرعی اسلامی ثبت نشده معمولاً در مناطق عرب نشین خلیج فارس رایج است نباید با ازدواج سفید که یک تعریف نو در فارسی است اشتباه گرفته شود.

مقدمه

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.