- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: هم زیستی

در همه دوران های تاریخی، بشر با موضوع مهمی در روابط زن و مرد مواجه بوده است. روابطی متاثر از غریزه جنسی و چارچوبی مبهم در برقراری رابطه جنسی که زمینه ساز معضلات و مشکلات مختلفی برای اشخاص و جامعه بوده است. در خصوص چگونگی پاسخگویی به غریزه جنسی انسانها دیدگاه  های مختلفی از جانب صاحب نظران، اندیشمندان و دیگر بزرگان دینی و فرهنگی ایراد شده است که در مقابل، انتقاداتی به هر یک از این دیدگاه ها وارد می باشد.

اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم می توانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی می باشد.

در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگی شان را زیر یک سقف پایه ریزی می نمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمی توانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.

با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیده ای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی به بار می آید.

اصطلاح ازدواج سفید دو کاربرد متفاوت نو و کهن دارد :

کاربرد نو نمونه فارسی زبان آن می باشد که «ازدواج سفید» (و گاهی ازدواج سپید) برای توصیف زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی ست (که نباید با نکاح عرفی یا ازدواج کامن لا یا عرفی اشتباه گرفته شود). در ایران دو تعریف متفاوت از این زندگی مشترک وجود دارد:

1)            در ایران گروهی می گویند مقصود از ازدواج سفید آن است که زوجین بدون عقد نکاح اقدام به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می کنند. اما منابع فارسی زبان آلمان زندگی مشترک بدون ازدواج یا ازدواج سفید را پیش زمینه ای برای بسیاری از ازدواج های رسمی مطرح می کنند همچنین ازدواج های ادیان دیگر بدون عقد نکاح اسلامی است یا نکاح عرفی اسلامی بدون ثبت دولتی انجام می شود.

2)            همچنین گروه دیگر در ایران آن را معادل هم باشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج تعریف می کنند. (البته نه تعریف گسترده تر آن که به معنی هم زیستی است، بلکه تعریفِ محدود به زندگی مشترک زناشویی بدون ازدواج، که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند.)

کاربرد کهن تر «ازدواج سفید» در زبان فرانسه و انگلیسی می باشد (انگلیسی: White marriage‎، فرانسوی: Mariage blanc‎) که به معنی ازدواج بدون وصال یا ثبت شده و قانونی اما به دلایل مختلف حتما بدون رابطه جنسی ست. نام ازدواج سفید احتمالاً ریشه در سفید بودن ملحفه شب اول ازدواج داشته است.

تاریخچه ازدواج سفید

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اهمیت و نقش محوری خانواده در جامعه ایرانی دارای وجه تمایز هایی با سایر کشورهای دنیا می باشد. به طور مثال اهمیت و جایگاه ویژه ای که خانواده در زندگی شخصی و اجتماعی اشخاص در ایران دارد، در مقام مقایسه با این جایگاه برای ملل اروپایی و آمریکایی نمی باشد. چرا که کشورمان به دلیل ریشه فرهنگی متاثر از مبانی دین مبین اسلام و تمدن ناب ایرانی به جایگاه ویژه خانواده در پیشبرد زندگی اجتماعی و شخصی افراد تاکید ورزیده است. این مهم را به راحتی می توان در گفتمان بزرگان و صاحب نظران دینی و ملی کشورمان شاهد بود.

در خصوص تاریخچه ازدواج سفید بایستی به نظام اجتماعی و تشکیلاتی کشورهای غربی رجوع کرد. جایی که در سالیان اخیر شروع و برقراری پیوند عاطفی و زناشویی در کشورهای غربی در ساختاری خارج از مباحث حقوقی و سنت های مرسوم ترویج پیدا کرده است و مقوله ازدواج غیر رسمی و غیر حقوقی از جایگاه خاصی برخوردار شده است.

ازدواج سفید برای اولین بار در ایالات متحده امریکا و زیر پرچم جنبشی به نام آزادی زنان پایه ریزی شده است. اگرچه جنبش آزادی زنان با هدف و نیت توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … کشور و تحقق مفهوم عدالت در همه ابعاد برای زنان شکل گرفت، اما سال ها بعد این جنبش به نام انقلاب جنسی دربین کارشناسان معرفی گشت و ابعاد عدالت جویانه و ضد تبعیض آن جایش را به ناهنجاری ها و رفتارهای نامتعارف و ابتذال محور در بین زنان داد. درست است که ماهیت و هدف جنبش آزادی زنان دارای ارزشمندی های زیادی برای جامعه ایالات متحده امریکا بود ولی نمی توان از ناهنجاری ها و سنت شکنی های غیر اخلاقی آن چشم پوشی کرد.

از آن زمان بود که پدیده ازدواج سفید و شروع زندگی مشترک بدون لحاظ مسائل قانونی و رسمی ترویج یافت.

ابهام زدایی

همچنین ممکن است ازدواج سفید به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

ازدواج ثبت نشده

نکاح عرفی (نکاح شرعی ثبت نشده در مراجع قانونی دولتی اما با قرائت صیغه عقد نکاح)

نکاح معاطاتی (نکاح با قرائت صیغه عقد نکاح بدون ثبت اما با توافق طرفین بر تعهد در زندگی مشترک زناشویی)

ازدواج کامن لا (که معمولاً با عنوان ازدواج سفید مطرح نمی شود. ازدواجی است که در کشورهایی که قانون عرفی کامن لا را اجرا می کنند و نوعی از هم باشی همراه تعهد است که از نظر دولت ازدواج قانونی ثبت نشده در نظر گرفته می شود)

اتحاد مدنی (که محدود به دگرجنس گرایان نمی شود ولی در اینجا مقصود فقط دگرجنس گرایان هستند)

ازدواج موقت ثبت نشده

روابط خارج از ازدواج

هم باشی (یک تعریف کلی از انواع زندگی با یکدیگر همراه رابطه جنسی که می تواند شامل تعهد بین دو نفر باشد یا ازدواج کامن لا باشد یا به طور کلی زندگی با یکدیگر بدون هیچگونه تعهدی باشد که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند و هم باشی برای تمام این موارد کاربرد دارد مشروط به اینکه به طور رسمی ازدواج نکرده باشند چه در کشورهایی که مجری کامن لا هستند یا نیستند. اما در تعریف واژه هم باشی می تواند دربارهٔ زندگی خانوادگی یا هر نوع زندگی مشترک دیگری حتی با حیوانات نیز به کار برده شود و ریشه آن به قرن شانزدهم برمی گردد).

کاربردهای نادرست

به دلیل برداشت اشتباه عموم ممکن است که ازدواج سفید به اشتباه برای موارد به کار برده شود که صحیح نیست:

ازدواج کامن لا (یا ازدواج عرفی) فقط مختص کشورهایی ست که در واقع، کامن لا (عرف) را اجرا می کنند (فقط در صورتی که تشکیل این نوع زندگی در آن کشورها یا ایالت ها باشد، در دیگر نقاط جهان نیز مورد تأیید خواهد بود). این نوع ازدواج بیشتر با هم باشی اشتباه گرفته می شود اگر چه نوعی از هم باشی هست اما به دلیل قوانین عرفی کشور مربوطه پشتوانه حقوقی و قانونی دارد. برای مثال در فنلاند زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی با عنوان «Common-law Relationship» مطرح شده است که نباید با هم باشی اشتباه گرفته شود زیرا مسئولیت ها، مسائل قانونی و حقوقی در ازدواج کامن لا که ثبت دولتی یا مذهبی ندارد کاملاً با هم باشی متفاوت است اما به دلیل اینکه ازدواج کامن لا در ایران رسمی نیست، برداشت جامعه فارسی زبان از زندگی مشترک بدون ازدواج (عنوانی که در فنلاند مطرح می شود) با هم باشی یکسان است.

نکاح عرفی یا ازدواج شرعی اسلامی ثبت نشده معمولاً در مناطق عرب نشین خلیج فارس رایج است نباید با ازدواج سفید که یک تعریف نو در فارسی است اشتباه گرفته شود.

مقدمه

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.

یک اختلال یاد گیری، اختلالی عصب زیست شناختی است که از یک مشکل جدی د ر خواندن، حساب کرد ن و یا کلمه بندی نوشتن به وجود  می آید  که انتظار نمی رود  به یک فرد  عادی نسبت د اد ه شود . یک اختلال یاد گیری نه یک اختلال یاد گیری است ونه به وسیله ی یک اختلال هیجانی ایجاد  می شود . اگر د رست ارزیابی نشود  تأثیر بالقوه ای روی عملکرد  ناسازگارانه ی فرد  د ارد  و د ر حوزه های چند گانه ی زند گی ضعف ایجاد  می نماید . وقتی فردی مظنون به اختلال یاد گیری می شود ، یک ارزشیابی عصب روان شناختی توانایی ها ضروری است تا منبع مشکل را به علاوه د ر حوزه های توانایی عصب روان شناختی تعیین کند  که می تواند  به عنوان پایه ای برای فنون جبرانی و اختیارات د رمانی باشد .

اختلال یادگیری چیست؟

یک اختلال یاد گیری1 به وسیله متخصصان بهد اشت روانی و پزشکی به عنوان یک اختلال عصب زیست شناختی و یا اختلال پرد ازش زبان تشخیص د اد ه شد ه که به وسیله عملکرد  مغز به وجود  آمد ه است. یکی از پیامد های ناکارآمدی مغز شیوه ای که افراد  مبتلا به اختلال یاد گیری اطلاعات را کسب کرد ه و پرد ازش می کنند  که از عملکرد  عادی و قابل انتظار برای کود ک یا بزرگسالی که می تواند  بد ون مشکل جدی یاد  بگیرد ، متفاوت است. یک اختلال یاد گیری ممکن است از لحاظ علمی د ر حوزه های شناسایی کلمه، اد راک خواند ن، حساب کرد ن، استد لال کرد ن، هجی کرد ن ویا کلمه بندی نوشتن به وجود  آید . یک اختلال یاد گیری غالبا وابسته به عملکرد  غیرعادی مغز به علاوه د ر حوزه گفتار است. یک اختلال یاد گیری که د ر زمینه علمی تشخیص د اد ه شد ه است ممکن است د ر زمینه های دیگر نیز اختلال ایجاد  کند . به طور مثال فعالیت های روزمره یک فرد  د ر خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استد لال و یاحل مساله تاثیر بگیرد  و وابسته به مشکل عصب زیست شناختی باشد . به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا که ضعف فرایند  شناختی فرد  باعث می شود  که او د ر فکر کرد ن و یارفتار د چار اشتباه ویا د چار کج فهمی رفتار دیگران گرد د .

 اختلالات یاد گیری ممکن است با حالت های مختلف ADHD (اختلال بیش فعالی همراه به نقص توجه)، اختلالات رفتاری، ناتوانایی های حسی یا دیگر شرایط کلینیکی یا عصب شناختی هم زیستی د اشته که شامل بیماری های سلول های د اسی شکل، دیابت ها، کم وزنی د ر هنگام تولد ، جراحی قلبی نئوناتال، سرطان خونی، تورم لنفاوی حاد  و هید رو سفال ها می شود.

با وجود  این به علت ضعف عملکرد  و یا مشکلات اجتماعی، مبتلا بود ن به اختلال یاد گیری باعث افسرد گی واضطراب می شود . اما این اختلال نه یک اختلال یاد گیری است و نه به وسیله ی یک اختلال هیجانی به وجود  می آید.

ریشه های اختلال یادگیری

انواع زیادی از عملکرد های غیرعادی مغز وجود  د ارند  که می توانند  منجر به یک اختلال یاد گیری شوند  که تاکنون تغییرات و علل آن شناسایی و طبقه بندی نشد ه اند . به طور مثال نارساخوانی از اختلالات یاد گیری ای است که روی خواند ن و هجی کرد ن تأثیر می گذارد . تحقیقات نشان د اد ه است که عملکرد  غیر عادی مغز د ر پرد ازش زبانی- شنید اری(مثل پرد ازش صد اشناسی نام گذاری سریع اتوماتیک) د ر تعد اد  زیادی از افراد  مبتلا به نارسا خوانی دید ه شد ه است.

شواهدی وجود  د ارد  که نشان می هد  که نام گذاری اتوماتیک و سریع و پرد ازش صد ایی هسته ی پرد ازش هایی هستند  که مهارت های خواند ن را پیش بینی می کنند .

گرچه بعضی افراد  د رسیستم دید اری مغزشان ساختار متفاوتی د ارند 2. تأثیرات نواقص ویژه ی دید اری بر روی یاد گیری ممکن است به مهارت های دیگر بسط یابد . اختلال ریاضی اختلال یاد گیری ای است که روی محاسبه ی ریاضیات و حل مساله تأثیر می گذارد . تحیقات گوناگونی د ر حال انجام است که تعیین می کند  انواع مختلف عملکرد  غیر عادی مغز است که منجر به اختلال یاد گیری می شود . تحقیق اختلال ریاضی که از تصویر عصبی استفاد ه می کند  به گسترد گی تحقیق نارساخوانی نیست. ولی به هر حال مطالعات عصب شناختی به وضوح انواع ناکارآمدی های مغز را به اثبات رساند ه است.

نیاز به ارزشیابی مناسب ملاک های تشخیص یک اختلال یاد گیری همزمان با تغییر تد ابیر آموزشی و یافته های تحقیق تغییر می کنند . با وجود  این ها این حقیقت که یک اختلال یاد گیری نمایانگر عملکرد  غیرعادی مغز است بحثی د ر آن نیست. بنابراین وقتی فردی د رمد رسه و د ر زند گی روزمره با مشکل مواجه است مظنون به یک اختلال یاد گیری می شود  که یک ارزشیابی از توانایی های عصب روان شناختی او ضروری است تا نشان د هد  که کد ام عملکرد های مغز آن طوری که انتظار می رود  کار نمی کنند  و کد ام عملکرد های مغز به قد ر کافی کار نمی کنند . یک ارزشیابی عصب روان شناختی می تواند  د امنه ی مورد  نیاز ارزیابی عملکرد  خاصی که اغلب د ر اختلال یاد گیری مورد  بحث است را فراهم کند  مثل توجه به توانایی های حسی - حرکتی. ارزیابی گسترد ه ی به د ست آمد ه به وسیله ی یک ارزشیابی عصب روان شناختی امکان تشخیص نقاط ضعف و قوتی را که هر د و برای تعیین حوزه های مد اخله مهم اند  فراهم می نماید . اند ازه گیری پاسخ ها برای مد اخله و رویکرد های تشخیصی متد اول د رامریکا نمی تواند  جانشین یک ارزشیابی عصب روان شناختی جامع شود.  اطلاعات پایه ای د ر رابطه با توانایی دید اری و کلامی می تواند  از یک آزمون جامع هوشی(IQ)تفسیر شد ه توسط یک متخصص واجد  شرایط به د ست آمد ه باشد . مد ارس د ولتی متخصصانی را که واجد  شرایط اجرا و تفسیرآزمون های هوشی اند  استخد ام می کنند . اگر چه مد ارس خصوصی و د انشگاه ها متخصصان تعلیم دید ه برای اجرا و تفسیر آزمون های هوشی را استخد ام نمی کنند . علاوه بر این که استخد ام آن ها توسط این مد ارس کار کاملاً عجیبی است. با ملاحظه ی متخصصان واجد  شرایط استخد ام شد ه د ر مد ارس د ولتی باز هم ارزیابی آنان د ر مد رسه ای معین قابل اطمینان نیست. بنابراین باید  این شغل را مورد  به مورد  و مد رسه به مد رسه مورد  بررسی قرار د اد . همان طور که متخصصان خوب پزشکی باید  خارج از شبکه ی مراقبت های اولیه ی بهد اشت جستجو شوند ، متخصصانی هم که برای اجرای آزمون ارزشیابی روان شناختی آموزش دید ه اند  بهتر است د ر ارزشیابی و مراقبت از کود کان و بزرگسالانی که د ر مد رسه یا د انشگاهشان متخصص ند ارند ، تجربه د اشته باشند .

آزمون های محد ود  که فقط از آزمون IQ و ارزیابی سطوح پیشرفت تحصیلی تشکیل می شود ، اطلاعات کافی از کارکرد  مغزی کود کان یا بزرگسالان فراهم نمی کند  تا بالاترین سطح مراقبت استاند ارد  و مد اخله های هد فمند  فراهم گرد د . د ر یک فرد  مبتلا به اختلال یاد گیری ارزشیابی عصب روان شناختی ممکن است به عنوان یک ضرورت پزشکی برای اهد اف مورد  بررسی و روشن کارکرد های مغزی باشد . اگر شرایط پزشکی دیگر وجود  د اشته باشد  ارزشیابی عصب روان شناختی فوق العاد ه مهم است، اما اگر این شرایط هم نباشد  باز ارزشیابی عصب روان شناختی اهمیت د ارد . مجریان د ور اندیش بیمه توصیه کرد ه اند  تا تعیین کنند  که آیا خد مات ضروری می تواند  به وسیله ی یک متخصص واجد  شرایط د ر مد رسه ی خصوصی ارایه شود .

یک اختلال یاد گیری اختلالی مزمن و ماد ام العمر است. تأثیراین ناتوانی می تواند  روی عاطفه، آموزش وعملکرد  حرفه ای با توجه به شرایط زند گی، ارتباطات میان فردی و نقاط ضعف و قوت فردی و به علاوه تأثیر روی جامعه مهم باشد . کود کان مبتلا به اختلال یاد گیری د ر مد رسه عملکرد  بدی د ارند  و انتظار نمی رود  که بتوانند  دیپلم بگیرند . اختلال یاد گیری می تواند  تأثیر نامطلوبی روی عملکرد  شغلی د ر بزرگسالی د اشته باشد . شناسایی به موقع این محد ودیت ها و توانایی های عصب روان شناختی می تواند  آموزش، شغل و طرح های د رمانی را تسهیل کند . د ر هر صورت باید  ارزشیابی مناسب صورت گرفته باشد.

 ناتوانی های حافظه و راهبردهای آن

ناتوانایی یادگیری و به خاطر سپردن انطباق یابی ارگانیسم را افزایش می دهد1. این درحالی است که یکی از اجزای مهم فرآیندیادگیری حافظه است. به گونه ای که بدون حافظه ما به رویداد ما به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار بیش ازاین آنها را تجربه نکرده ایم2.

 عوامل شناختی موثر در فرایندیادگیری از جمله ماهیت و ساختار حافظه و چگونگی عملکرد آن را تبیین نمایند3. کارکرد ذهنی نگهداری اطلاعات مربوط به محرک ها ، رویدادها ، تصاویر، ایده ها و مانند آن ، نظام انباره ای فرضی درباره ذهن /مغز که این اطلاعات را نگهداری می کند ، اطلاعاتی که نگه داشته می شوند ، یادداری اطلاعات در طول زمان ، یادداری آنچه تجربه شده است رو به یادآوردن اطلاعاتی که اندوزش شده اند از جمله تعاریفی هستندکه برای حافظه ارائه شده است.

علل بروز اختلالات یادگیری

1) عوامل پیش هنگام و قبل از تولد

اختلالات یادگیری برخی کودکان می تواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد، هنگام تولد و بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.

از جمله عوامل پیش از تولد عبارتند از:

عدم تناسب خون مادر با جنین

اختلالات در ترشحات داخلی مادر

قرار گرفتن در برابر اشعه

استفاده از دارو

از عوامل هنگام تولد می توان به مواردی چون:

کم وزنی هنگام تولد

آسیب وارده بر سر

آمدن جفت پیش از نوزاد

تولد با پا اشاره کرد.

از عوامل بعد از تولد عبارتند از:

مسمومیت سرب

نارسایی های تغذیه ای

محرومیت های محیطی و ...

 2) عوامل فیزیولوژیک مؤثردر بروز اختلالات یادگیری

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدیدیا جزئی و صدمه وارده به دستگاه مرکزی عصبی است.

3) عوامل بیوشیمیایی مؤثر دز بروز اختلالات یادگیری

گفته شده است که اختلالات گوناگونمتابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات یادگیری می شوند.برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آن ها نام برده شده است عبارتند از:هایبوگلیسیمی و کم کاری تیروئید.

4) عوامل آموزشی مؤثر در بروز اختلالات یادگیری

به غقیده برخی از متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح می تواند در بسیاری از اختلالات یادگیری عامل به حساب بیاید، به نظر می رسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری مرکز آموزش کافی و مناسب قرار نگرفته اند.

انواع اختلالات یادگیری

کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از موارد زبر دچار مشکل باشند:اختلال در زبان گفتاری-اختلال در زبان نوشتاری-اختلال در خواندن و حساب، به عبارتی ممکن است کودکی در همه موارد فوق به جز یک مورد عملکرد خوب و مناسبی داشته باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شودو به این ترتیب همپوشی های مختلفی در زمینه های یاد شده ممکن است اتفاق بیفتد.