- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: هزینه کیفیت

تاریخچه کنترل کیفیت

 در قرون وسطی به دلیل سادگی فرآیند تولید , هر کارگر می توانست تمام قسمت های یک کالا را به تنهایی بسازد . از این رو لذت حاصل از تولید کل کالا به جایی جزئی از آن کافی بود تا کارگر وقت بیشتری را برای رسیدن به کیفیت بالای کالا صرف نماید . انقلاب صنعتی باعث کاهش این انگیزه شد . چرا که دیگر کارگر بر خلاف گذشته , سازنده یک کالا نبود بلکه تنها جزء کوچکی از فرآیند ساخت آن را بر عهده داشت . در انقلاب صنعتی , روسای کارخانجات بزرگ نمی توانستند شخصا بر تمام وقایع نظارت داشته باشند . بنابراین ناچار بودند به طریق دیگری مشکلات را حل نمایند . این امر به منظور حفظ منافع اقتصادی و ایمنی مصرف کننده و نیز افزایش میزان تولید و به وجود آمادن رقابت مورد توجه جدی قرار گرفت و به این منظور به کارگیری روشهای بازرسی برای جلوگیری از عرضه محصولات نامرغوب یا معیوب به بازار به سرعت گسترش یافت . حتی بسیاری از واحد های تولیدی به منظور اطمینان خاطر مصرف کنندگان و گاه به عنوان ابزارهای تبلیغاتی اعلام می کردند که در تولید خود از روشهای بازرسی صد در صد بهره می برند . بنابراین اولین مرحله کنترل کیفیت پدیدار شد که هدف از آن فقط جداسازی محصولات معیوب از سالم بود و به منظور کاهش تعداد محصولات معیوب , ابداع روشهای علمی جدیدتر ضرورت یافت . در سال 1994 دکتر والتر شوهارت آمریکایی اولین نمودارهای آماری را به منظور کنترل فرآیند تولید ابداع و معرفی نمود . بنابراین وی را پایه گذاری کنترل کیفیت آماری می شناسند . ولی استفاده از علم آمار در صنعت از این زمان آغاز نشد . علت این امر اعتقاد نداشتن مدیران تولید به روشهای آماری و همچنین کمبود متخصص علم آمار در مراکز تولیدی بود . در سال 1937 در طی جنگ جهانی دوم خرید میلیونها تن مواد غذایی ، مهمات و پوشاک و دارو و ... توسط ارتش آمریکا بدون آنکه روش علمی برای کنترل و بازرسی آن وجود داشته باشد سران ارتش آمریکا را وادار نمود که به سراغ کنترل کیفیت آماری بروند . این اقدام ارتش آمریکا از یک طرف منجر به پیروزی آن در جنگ جهانی دوم و از طرف دیگر سبب پایه گذاری علم کنترل کیفیت ( آماری ) در دنیا گردید .

در کنترل کیفیت آماری که امروزه به طور گسترده ای در صنایع پیشرفته دنیا به کار می رود . سعی بر این است که ضایعات تولید تا حد امکان کاهش یابد . چنانچه مدیری بخواهد کنترل کیفیت را اجرا کند باید آمار بگیرد . به عنوان مثال تعیین نماید که آیا ضایعات کارخانه یا کارگاه نسبت به دیروز افزایش یافته است یا کاهش ؟ آیا ضایعات این کامیون مواد خام نسبت به کامیون قبلی فرق دارد یا خیر ؟ سپس لازم است این آمارها را به صورت نمودار در آورده و بعد از تجزیه و تحلیل نمودار ها ریشه نقایص را بیابد . به این ترتیب می توان با استفاده از کنترل کیفیت آماری کنترل موثری بر تولید داشت . در سال 1960 اولین حلقه های کنترل کیفیت برای بهبود روشهای کنترل کیفیت در ژاپن تشکیل شد . این حلقه ها عبارتست از تقسیم مجموعه عوامل موثر بر کیفیت به حلقه های مختلف و تقسیم حلقه های بزرگ به حلقه های کوچک ؛  هدف اصلی از تشکیل این حلقه ها آن بود که شرایط مناسب برای بهبود کیفیت محصول تولیدی فراهم شود .

کار حلقه های کنترل کیفیت از همان آغاز با موفقیت های چشمگیری رو به رو شد و به همین دلیل واحدهای تولیدی در بسیاری از کشورها این حلقه ها را در صنعت خود تشکیل دادند . در سالهای اخیر در اکثر واحدهای تولیدی ، سیستمهای مختلف کنترل کیفیت تضمین کننده سلامت ، بهداشت ، رفاه و ... افراد جامعه موجود است.

تاریخچه مدیریت جامع کیفیت

 در سال 1924 دكتر والتر شوارت  از شركت  تلفن  بل  آمریكا، مجموعه  مقالات  مربوط  به كاربرد  آمار در كنترل  كیفیت  محصولات  تولیدی  را منتشر كرد.

در سال 1931 دكتر شوارت  كتابی  با عنوان  " كنترل  اقتصادی  كیفیت  محصولات  صنعتی  "منتشر كرد . در این  كتاب  كنترل  كیفیت  آماری  مطرح  شد.

در سال 1935 آماردان  انگلیسی  به  نام  ای .اس .پیرسون  كتاب  خود را تحت  عنوان  كاربرد روشهای  آماری  دراستاندارد كردن  فعالیتهای  صنعتی  و كنترل  كیفیت  منتشر كرد.

تا سال 1937 كمتر از 10 شركت  آمریكایی  ، كنترل  كیفیت  آماری  را به  مورد اجرا گذاشته  بودند.

در سال 194 سازمان  غیرانتفاعی  اتحادیه  مهندسان  و دانشمندان  ژاپن  تأسیس  شد .و تقریباً در همین  زمان  اتحادیه  استانداردهای  ژاپن ،در زمینه  كنترل  كیفیت  آماری  سمینارهایی  برپا كرد.در سال 194 جامعه  كنترل  كیفیت  آمریكا تشكیل  شد.

در سال 1949 افراد علاقمند از انجمنهای  دانشگاهی  ، صنعتی  و دولتی  در(JUSE) تشكیل  جلسه  دادند وگروهی  به  نام  " گروه  تحقیق  درباره  كنترل  كیفیت  " را با هدف  اجرای  تحقیق  ، كنترل  كیفیت   ، آموزش  وارتقای  آن  در ژاپن  ایجاد كردند. آنها داوطلبانی  مستقل  از دولت  بودند كه  به  ارتقای  كنترل  كیفیت  و بهبود صادرات  ژاپن  می  اندیشیدند.در سال 1950 اتحادیه  دانشمندان  و مهندسان  ژاپن (JUSE) اولین  نشریه  خود را تحت  عنوان " كنترل كیفیت  آماری  " منتشر ساخت .در سال 1950 استانداردهای  صنعتی  ژاپن  تنها به  محصولات  شركتهایی  علامت  استاندارد (JIS) را می داد كه  در آن  شركت  كنترل  كیفیت  آماری  اجرا می  شد.
در سال 1950 اتحادیه  دانشمندان  و مهندسان  ژاپن (JUSE) از دكتر " ادوارد دمینگ  " از آمریكا برای  ارائه سمینار و سخنرانی  دعوت  كرد. دكتر دمینگ  در دهة  1950 كه  نظراتش  در آمریكا اقبالی  نداشت  و در برخی  مواقع  مورد بی  اعتنایی  و تمسخر واقع  می شد ، چندین  بار از ژاپن  دیدن  كرد و در سمینارها وسخنرانیهای   مختلف  ، افكار خود را برای  ژاپنی ها تشریح  كرد.

درسال 1951  اتحادیه   دانشمندان  و مهندسان  ژاپن (JUSE) جایزه  دمینگ  را با هدف  افزایش  سطح   كیفیت  صنعت  ژاپن  ایجاد كردند.

در سال 1951 دكتر فایگنبام  كتابی  تحت  عنوان  " كنترل  كیفیت  جامع  " منتشر كرد.در سال 1954 اتحادیه  مهندسان  و دانشمندان  ژاپن (JUSE)از دكتر جوران  آمریكایی  برای  سخنرانی  درسمینار " مدیریت  كنترل  كیفیت  " دعوت  كرد. كنترل  كیفیت  به  عنوان  ابزاری  برای  مدیریت  مطرح  شد وزمینه  تغییر كنترل  كیفیت  آماری  به  كنترل  كیفیت  جامع   فراهم  شد.در سال 195 رادیوی  موج  كوتاه  ژاپن  بخشی  از برنامه  های  خود را به  كنترل  كیفیت  اختصاص  داد.در سال 1962 نشریه  " كنترل   كیفیت  برای  سركارگران  " از سوی  اتحادیه  دانشمندان  و مهندسان  ژاپن  انتشار یافت   و اولین  هستة  كنترل  كیفیت  شروع  به  كار كرد .

در اواخر دهه 1970آمریکایها و اروپاییها که متوجه پیشی گرفتن ژاپنیها در  تسخیر بازارهای جهانی شدند، به فکر استفاده از نگرش TQM در مدیریتهای خود افتادند.در سال 1987 آمریكا جایزه  ای  را به  نام  " مالكولم  بالدریج  " وزیر تجارت  فقید این  كشور در سالهای 1981 تا1987 ایجاد و رئیس  جمهور آمریكا آن  را امضاء كرد. این  جایـزه  بـرای  معـرفی  شركتهایی  كه  به  بالا بردن  سطح  كیفیت  خود و اجرای  TQM دست  یافته  اند، طراحی  گردید.

جایزه  بالدریج  همه  ساله  به  حداكثر شش  شركت  ( دو شركت  از هریك  از دسته  های  بازرگانی  ، خدماتی  و بازرگانی  كوچك  ) تعلق  می  گیرد . 

مدیریت كیفیت

مدیریت كیفیت یك دیدگاه فلسفی - مدیریتی است كه هم اكنون با سرعت فزاینده جایگاه خود را در جوامع باز می كند و توجه به نیازها و ابتكارات مشتریان، راههای ارائه خدمات و ارتقای كیفیت را اصل كار خود قرار می دهد. همین توجه به كیفیت و تلاش برای بهبود دائمی نقش اساسی و مهم در توسعه كیفیت دارد. در سالهای اخیر نظامهای ارتقای مدیریت كیفیت به سرعت متحول شده اند. از حدود دو دهه گذشته فعالیتهای بازرسی ساده باروشهای كنترل كیفیت تكمیل با جایگزین گردیده اند تضمین كیفیت به وجود آمده و راه تكامل در پیش گرفته كه هم اكنون ارتقای مستمر كیفیت با مدیریت جامع كیفیت (TQM) جای همه آنها را گرفته است.
ارائه الگوها و نظریه های مربوط به بهبود كیفیت فرآورده ها و خدمات، شعار امروز سازمانها شده است. پیروزی چشمگیر ژاپنی ها در چند دهه گذشته و ظرفیتهای تحول اساسی تولیدی و اقتصادی آنان، همراه با ارائه كیفیت ممتاز فرآورده ها و خدمات، انگیزه اساسی حركت در سمت تحول روندهای مدیریت برای دستیابی به كیفیت برتر و روشهایی بوده است كه مسائل پیچیده سازمانهای امروزی را پاسخگوست. از آنجایی كه بحث مدیریت كیفیت با سیستم و سازمان ارتباط دارد و مدیریت بدون توجه به محیط و سیستم درون آن معنــی پیدا نمی كند به شرح سه واژه زیر می پردازیم :

سیستم

مجموعه ای از اجزاء كه روابط متقابل و نقش هركدام از اجزاء را درتامین هدفهای سازمانی موردمطالعه قرار می دهد. در بحث از مدیریت و كیفیت توجه كامل به سیستم و سازمان است.

مدیریت

 از مدیریت تعاریفی مختلف شده است ازجمله هماهنگ كردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف و یا فرایندی كه به وسیله آن كوششهای فردی و گروهی به منظور نیل به هدف مشترك هماهنگ می شود و بالاخره مدیریت انجام دادن كارها توسط دیگران است و به عبارت دیگر مدیریت هم علم است و هم هنر. یك مدیر برای پیش بردن اهداف سازمان خود نیازمند برنامه ریزی، سازماندهی، ایجاد انگیزش در كاركنان و كنترل دریافت بازخورد از عملكرد سازمان به منظور تطابق فعالیتها با برنامه ریزی به عمل آمده و تحقق اهداف سازمانی است.

كیفیت

 درعین حال كه واژه رایج و آشنایی است ولی تفاسیر گوناگونی از آن می رود كه لازم است در هر سازمانی تعریف توافق شده از كیفیت برای افراد روشن شود. دكتر ابوالفتح لامعی در كتاب مبانی مدیریت كیفیت، كیفیت را این چنین تعریف می كند «كار درست را انجام دادن، به نیازها و انتظارات مشتریان پاسخ دادن».مفهوم كیفیت ریشه در كار متخصصان صنعتی دارد. اهمیت كیفیت در سالهای 1940 و 1950 موردتوجه قرار گرفت. اول در بخش تولید و بعد بر روی بخشهای خدماتی كاربرد یافت. مبتكر واژه كنترل جامع كیفیت یعنی فایگنبام در سال 1951 كیفیت را این چنین تعریف می كند. كیفیت یعنی توانایی یك محصول در برآوردن هدف موردنظر كه با حداقل هزینه ممكن تولید شده باشد، شاید پنج نفر از مشهورترین رهبران نظریه كیفیت كه تاثیر اساسی در صنعت امروز جهان داشته اند، ادوارد دمینگ،فیلیپ كرازبی، جوزف جوران، تاگوچی وایشی كاوا باشند. دمینگ تامین رضایت مشتری و كاستن تغییرات را در تعریف كیفیت گنجانده است و كرازبی كیفیت را مطابق یك محصول یا خدمت با الزامات (ویژگیها و استـــانداردهای) از پیش تعیین شده تعریف می كند.

هنگامي يك نرم افزار كاربردي موفق قلمداد مي گردد كه تمام نيارمندي هاي كاربرانش را برطرف سازد و اين بدان معناست كه مدت زماني طولاني بدون عيب و نقص كاركرده يا اصلاح و حتي اعمال تغييرات در آن ساده باشد و بتواند و بايد بتواند كه امور را به گونه اي مناسب تر تغيير دهد. اما وقتي نرم افزاري با موفقيت همراه نيست،‌يعني كاربر از آن ناراضي است،‌مستعد خطاست،‌تغيير آن مشكل است،‌حتي كاركردن با آن سخت و طاقت فرساست.

رخداد هر اتفاق نامطلوب، ممكن است. از اينرو ما همگي مي خواهيم نرم افزاري بسازيم كه بهتر عمل كند و از اتفاقات بدي كه در سايه فعاليت هاي شكست خورده،‌كمين كرده اند،‌بپرهيزد. موفقيت در طراحي و ساخت نرم افزار نياز به انضباط و نظم دارد و البته رهيافتي مهندسي.

گرچه مديران و متخصصان نياز به رهيافتي منظم تر را تشخيص داده اند،‌اما در خصوص كاربرد رهيافت ها نيز به بحث و جدل مشغولند.

هنوز نيز بسياري از افراد و شركت ها نرم افزار را به طور آشفته و نامنظم توليد مي كنند. هرچند سيستم هايي مي سازند كه خدماتي به اكثر فناوري هاي پيشرفته امروزي ارائه مي كنند. بسياري از افراد حرفه اي و دانشجويان از روش هاي مدرن اطلاعي ندارند و در نتيجه كيفيت نرم افزار توليد شده ما دچار نقيصه شده و اتفاقات بدي روي مي دهد.[1]

 توليد نرم افزارهای کاربردی روزبه روزگسترش می يابد و لزوم بکارگيری روش ها و اصول مهندسی نرم افزار در مراحل توسعه ، مديريت و پشتيبانی آنها بيشتر نمود پيدا می کند . کيفيت نرم افزار (Software Quality) شاخص حياتی برای توليد نرم افزار های با کيفيت بالاست که ضمن بالا بردن بهره وری در توليد نرم افزار ها ، به ايجاد نرم افزار های قدرتمند و شکست ناپذير منجر می گردد . همانطور که شاهديم در سال های اخير نگاه علمی به مقوله اقتصاد ، معادلات حاکم بر روابط اقتصادی و تجارت سنتی را تحت تاثير قرار داده و راهبرد توسعه اقتصادی متکی به توسعه صنعتی ، جای خود را به توسعه اقتصادی بر مبنای توسعه علمی داده است . به گونه ای که در اقتصاد دانش محور ، توسعه علم و فن آوری بويژه فن آوری اطلاعات و ارتباطات (IT) به عنوان شيوه ای مطمئن و قدرتمند برای توليد ثروت و توسعه اقتصادی شناخته می شود .در اين بين و با الگو برداری از پيشتازان عرصه توليد نرم افزار همچون کشور های هند و ايرلند و شيوه های بکار رفته توسط ايشان در توسعه اقصادی مبتنی بر نرم افزار، متوجه خواهيم شد که در پس همه اين طرح ها و موفقيت ها بايد به جستجوی زير ساخت ها بر آئيم ، زير ساخت هايی که منجر به توليد و ساخت نرم افزار های قدرتمند و بر پايه اصول علمی در سطح جهانی شده است .

از اين رو وجود زير ساخت های بسيار قوی علمی ، فنی و مهندسی بکار گرفته شده توسط اين کشورها را می توان به عنوان الگويی برای ساير کشورها در نظر گرفت و با بهره گيری از اين تجربيات به ارتقاء جايگاه نرم افزار و صادرات آن و نيز تعامل مثبت آن با اقتصاد پرداخت .مدل سازی نرم افزار ، بکارگيری تکنيک های پيشرفته آزمايش نرم افزار ، مديريت ريسک نرم افزار ، تضمين کيفيت نرم افزار ، مهندسی محصول و .... تنها عناوينی از فهرست گسترده زير ساخت های مرتبط با توسعه نرم افزار های قوی و مهندسی ساز است که در نوشتار حاضر به طور خاص به بررسی علمی و فنی يکی از اين زير ساخت ها با عنوان "تضمين کيفيت نرم افزار" و در زيرشاخه ی آن به کيفيت نرم افزار و راه های تضمين و بهبود آن پرداخته خواهد شد .اين نوشتار با ارائه تعاريف و اهميت نقش کيفيت نرم افزار در توليد سيستم های نرم افزاری مهندسی ساز و ارائه يک نمونه از استاندارد های کاربردی در اين خصوص ، سعي دارد نشان دهد كه توجه به ساخت نرم افزار با کيفيت بالا در جهت بهره گيري مطلوب مي تواند كارآيي سيستم ها را افزايش داده و دستيابي به ظرفيت هاي جديدي را فراهم آورد .[2]

كيفيت

كيفيت به عنوان خصيصه ي چيزي به وي‍ژگي هاي قابل سنجش چيزي اشاره دارد. چيزهايي كه ما مي توانيم آنها را ب ااستاندارد هاي شناخته شده اي چون رنگ،‌خواص الكتريكي،‌چكش خواري و غيره مقايسه كنيم.

كيفيت طراحي مربوط به آن وي‍‍‍‍ژگي هايي است كه طراح به چيزي اختصاص داده است. درجه مواد،‌تولرانس ها و خصوصيات اجرايي همه مربوط به كيفيت طراحي هستند. با به كار بردن موادي با درجه عالي تر تولرانس هاي فشرده تر و سطوح اجرايي معين تر كيفيت طراحي يك محصول افزايش ميابد،‌البته اگر آن محصول مطابق آن ويژگي ها توليد گردد.[3]

 

مهندسی نرم افزار و تولید نرم افزاری با کیفیت بالا

مهندسی نرم افزار، يک روش علمی ، رياضی و اقتصادی برای توليد نرم افزارها است که بر اساس آن، نرم افزار در طی يک فرايند علمی، تجزيه و تحليل، طراحی، پياده سازی، آزمايش و پشتيبانی میشود. بکارگيری مهندسی نرم افزار برای پياده سازی نرم افزارهايی که اهداف مهم و حياتی دارند يک ضرورت است.در مهندسی نرم افزار برای ساخت يک سيستم نرم افزاری سه فرآيند مهم تاثير گذار مي باشند:

فرآيند توسعه:(Development Process) سازماندهی فعاليت ها است برای ساخت يک سيستم.

فرآيند مديريت :(Management Process) انتخاب افراد، تجهيزات و فرآيند هاست برای توسعه يک سيستم و کنترل و نظارت بر روند اجرای پروژه .

فرآيند پشتيباني :(Maintenance Process) کنترل و پشتيبانی نرم افزار پس از توليد آن.

 

در فرآيند توسعه هدف آن است که يک سيستم با مشخصات خواسته شده توليد شود.فرآيند توسعه از مرحله طرح يک راه حل مفهومی برای مساله خواسته شده (مطالعه امکان سنجی) آغاز شده، پس از دريافت خواسته ها و بررسی سيستم ، طراحی صورت گرفته و در نهايت اين طراحی با کمک ابزارهای پياده سازی تبديل به يک سيستم واقعی می شود. هدف اين فرآيند آن است که از يک سو برآورده ساختن نيازهای کاربران و از سوی ديگر کيفيت مناسب عملکرد سيستم تضمين گردد و بنابراين بايستی حاوی مکانيسم هايی برای اعتبار سنجی نرم افزار )خروجی مطابق با خواسته ها ( Validation) و وارسی پذيری نرم افزار )صحت عملکرد خروجی ( Verification) باشد.

با فرض اينکه تمامی نرم افزار های ايجاد شده بر اساس، فرآيند مهندسی نرم افزار توليد شده باشند ، باز هم با هم تفاوت هايی دارند . مسئله تفاوت بين نمونه ها برای تمام محصولات توليد شده توسط انسان وجود دارد . تفاوت های بين نمونه ها ممکن است بدون کمک تجهيزات دقيق اندازه گيری ابعاد فنی و مهندسی آن امکان پذير نباشد اما حتی با دستگاه هايی که به اندازه کافی هم دقيق و حساس نيستند بازهم به اين نتيجه می رسيم که هيچ دو نمونه نرم افزاری شبيه هم نيستند . آنچه در اين ميان اهميت دارد و باعث وضوح اين تفاوت ها می شود، کيفيت نرم افزارهاست.[4]