- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: نفت خلیج فارس

جمهوری خلق چین در سالهاي اخیر دستخوش روند صنعتی شدن فزآینده بوده است؛ بهگونهاي که این کشور، اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهاي در حال رشد دنیا را از آن خود کرده است. در طول دهه­هاي 1970 ،1980

چین یکی از کشورهای صادر کننده نفت محسوب میشد؛ اما در سال ،1993این کشور تبدیل به یک واردکنندة
نفت شده و رشد اقتصادي این کشور وابسته به نفت خارجی گردید. با وجود کوششهاي چین براي تنوع بخشیدن به منابع نفتی خود، این کشور به طور روزافزونی به نفت خلیج فارس وابسته میشود. جمهوري خلق چین، اکنون دومین مصرفکنندة بزرگ انرژي در دنیا و سومین واردکنندة نفت خام در جهان است و براي حفظ رشد شتابندة اقتصادي خود، نیازمند افزایش میزان نفت وارداتی است. رشد اقتصادي فزآیندة چین در سالهاي اخیر، نیاز روزافزون این کشور به انرژي را افزایش داده و امنیت در دستیابی به انرژي را به عنوان چشم اسفندیار این کشور مطرح ساخته است. پرسش بنیادین این پژوهش این است که جایگاه خلیج فارس در سیاست خارجی چین چیست؟

پژوهش پیش روي، با روش توصیفی- تحلیلی، به این سوال چنین پاسخ میگوید که خلیج فارس داراي اهمیتی استراتژیک براي چین است.

مقدمه

اهمیت خلیج فارس، در گذشتهاي با پیشینۀ چند هزار ساله ریشه دارد؛ چراکه محل برخورد تمدنهاي بزرگ باستانی بوده و قرار گرفتن در چهارراه ارتباطی سه قاره، اهمیت آنرا در قرون میانه بیش از پیش آشکار کرده است. گذشتن  اههاي مهم تجاري از این منطقه، عاملی در گسترش تجارت بود؛ بهویژه تجارت مروارید که اهمیت ویژهاي داشت. اندك اندك با ورود استعمار و رقابتهاي جهانی، این منطقه به عرصۀ تاختوتاز قدرتهاي جهانی تبدیل شد و قدرتهاي پرتغالی، هلندي، فرانسوي، بریتانیایی، روسی و آمریکایی به ترتیب شانس خویش را در چپاول اقتصاد جوامع آن به بوتۀ آزمایش گذاشتند تا این که در دهۀ نخست قرن بیستم، با استخراج نخستین چاههاي نفت، توجه بیش از پیش کشورهاي صنعتی به این منطقه جلب شد. این منطقه به عنوان گذرگاه شصت درصد ذخایر جهانی نفت، نگاه نیازمندانۀ جهانیان را به سوي خود کشانده و سرزمین هاي پیرامون خویش را به تب نوسانات اقتصادي- سیاسی جهان پیوند داده است. کشورهاي این منطقه درون مرزهاي زمینی خود ذخایر پرمایۀ نفت و گاز دارند. در گسترة 220 هزار کیلومتر مربعی آبهاي خلیج فارس، ذخایر بزرگ نفت و گاز وجود دارد که پرسمانِ »فلات قاره« و »دریاي سرزمینی« و در پی آن موضعگیريهاي اقتصادي و سیاسی و نظامی در پیوند با این پرسمان را به میان میکشد )فیلی رودباري، ،1384صص .(15-14اما، آنچه خلیج فارس را به شاهرگ حیاتی جهان تبدیل نمود، کشف طلاي سیاه بود؛ کالایی که پس از گذشت قرنها، با وجود پیشرفت علم و فنآوري هنوز جایگزین مناسبی براي آن یافت نشده است. اما اهمیت این منطقه، صرفاً در وجود منابع گسترده معدنی آن خلاصه نمیشود و نقش سیاسی منطقۀ خلیج فارس، با توجه به اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک آن متبلور و آشکار میشود.

 سوال اصلی: جایگاه استراتژیک خلیج فارس در سیاست خارجی چین

فرضیه

1- تغذیه ذخایر استراتژیک چین

2- تأمین امنیت مورد نیاز کشور خود

بررسی و تحلیل اهمیت استراتژیک منطقه خلیج فارس ، مولفه های ذیل دخیل هستند

چین به عنوان یک بازیگر نسبتاً جدید در خلیج فارس، نه سابقۀ استعماري دارد و نه مانند آمریکا سیاستهاي ستیزهجویانه را پی میگیرد. همچنین، چین بازار بزرگی است که جذابیتهاي فراوانی براي سرمایهگذاران خلیج فارس دارد. به همین دلیل، چین سعی کرده است در تمامی نقاط نفتخیز جهان خصوصاً در کشورهایی مانند ایران و سودان که روابط خصومتآمیزي با آمریکا دارند، حضور داشته باشد. چین در سالیان اخیر به خوبى دریافته است که چگونه مىتواند با قدرت اقتصادى خود بر طرف- هاى آمریکایى و اروپایى تأثیرگذار باشد و هر چه توسعۀ اقتصادى این کشور بیشتر و بیشتر باشد، آسیبپذیرى استراتژیک کشورهاي رقیب نیز افزوده خواهد شد. این در حالى است که در سالیان اخیر این کشور استراتژى متنوع سازى منابع وارداتى را به عنوان فاکتورى جهت افزایش این آسیبپذیرى اتخاذ نموده است. »یکى دیگر از نگرانىهاي کشور چین این است که در صورت بروز درگیرى میان این کشور و ایالات متحده بر سر تایوان، آمریکا با کنترلى که بر مسیرهاى انتقال دریایى دارد، جریان نفت به سوى چین را مسدود سازد« ) .(Calder, 2005, p. 13از طرفى مصرف نفت خام چین در ماه نوامبر 2011میلادى با 1/7درصد افزایش نسبت به سال گذشته به 9میلیون و 500هزار بشکه در روز رسید که این امر چین را پس از آمریکا، دومین مصرفکنندة بزرگ نفت خام در جهان میسازد.
پژوهش حاضر، با بررسی اهمیت ژئواکونومی خلیج فارس کوشیده است تا ابعاد و زوایاي اهمیت این منطقه را در سیاست خارجی چین بررسی کند. بهنظر میرسد که نیاز فزآیندة چین به انرژي هیدروکربنی، حضور این کشور را به مثابۀ یک قدرت نوظهور جهانی در منطقۀ خلیج فارس اجتنابناپذیر کرده است.
پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کیفی است و از جنبهي ماهیتی، تحقیقی بنیادي بهشمار میرود. روش بهکار رفته در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانهاي گردآوري شده است.