- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: شخصیت کودک

نوجوانی

نوجوانی، مرحله  گذار رشد فیزیکی و روانی انسان است که میان کودکی و جوانی روی می دهد. این گذار، تغییرات زیستی (بلوغ جنسی)، اجتماعی، و روانشناختی را در بر می گیرد، هرچند که از میان این ها تنها تغییرات زیستی و روانشناختی را می توان به آسانی اندازه گیری کرد.

در سال های اخیر، آغاز بلوغ در پیشانوجوانی (پیش از نوجوانی) به نوعی افزایش داشته است (به ویژه در دختران، با بلوغ زودهنگام و زودرس)، و نوجوانی گاهی در آن سوی سال های نوجوانی (به ویژه در پسران) امتداد داشته است. این تغییرات تعریفی منسجم از چارچوبه  زمانی نوجوانی را دشوارتر ساخته است. در بسیاری از پژوهش ها نوجوانی را به سه دوره تقسیم می کنند: نوجوانی اولیه ۱۲–۱۴سالگی)، اواسط نوجوانی (۱۴–۱۶سالگی) واواخر نوحوانی (۱۶–۱۹سالگی). پایان نوجوانی و آغاز جوانی و بزرگسالی بسته به کشورهای مختلف و نسبت به کاربردش متغیر است، و حتی فراتر از آن در درون یک کشور یا فرهنگ هم ممکن است سنین متفاوتی برای بلوغ (از نظر دوره بندی و قانونی) به منظور سپردن وظایف مشخص در جامعه، در نظر گرفته شود. برخی از این موارد شامل، رانندگی وسایل نقلیه، داشتن روابط جنسی قانونی، خدمت سربازی، تهیه و نوشیدن مشروبات الکلی، رای دادن، قرارداد بستن، تکمیل برخی مقاطع تحصیلی، یا ازدواج است. نوجوانی معمولاً بر خلاف مقطع پیشانوجوانی، با افزایش استقلال توسط پدرمادر یا سرپرست قانونی و نظارت کم تر همراه است.

ویژگی های دوره ی نوجوانی چیست ؟

نوجوان یا دوره ی نوجوانی حد فاصل بین کودک و بزرگسالی است که نمی توان حدود و سن دقیقی برای آن تعیین کرد . شروع دوره ی نوجوانی با مسائل پیچیده و زیادی روبرو است . سیر تکاملی شخصیت کودک دیروز دستخوش تغییرات جسمی ، روحی و روانی می گردد .

 

بدیهی ترین تغییر که برای همه ی موجودات زنده ، مشترک است همان جریان رشد است . تغییرات و رشد بدنی کودک متناسب با جنسیت ( دختر و پسر ) شامل قد و وزن و تغییرات بیولوژیکی است که همراه با ترشحات هورمونی تحت عنوان بلوغ جسمی در سیر تکامل قرار می گیرد . همزمان با رسیدن به بلوغ جسمی جنبه های شخصیتی کودک نیز تحت بلوغ های روحی ، بلوغ جنسی و بلوغ شخصیتی رشد کرده و شخص کودک را تبدیل به کاراکتر نوجوان می کند .

در واقع نوجوان همان کودک دیروز است که در سیر تکامل و رشد قرار گرفته و با تغییراتی که در ظاهر و روح او اتفاق می افتد در مسیر بزرگسالی قرار می گیرد . نوجوان همان شخصیت میان کودک و بزرگسال است . که به خاطر این تغییرات و اتفاقاتی که در جسم و روح او رخ می دهد ، گویی دوباره متولد می شود .

شروع سن نوجوانی

همانطور که در مقاله ی کودک گفتیم سن دقیقی نمی توان برای نوجوانی ثبت کرد به همین دلیل روانشناسان در این باره بر اساس معیار هایی خاص ، سن نوجوانی را از ۱۲ تا ۱۷ سالگی ، ۱۳ تا ۱۹ سالگی ، ۱۴ تا ۱۹ سالگی و .. در نظر گرفته اند . این سنین از بحرانی ترین دوران عمر انسان است . چرا که تغییرات اساسی و شکل گیری نهایی شخصیت کودک در همین حد فاصل تا بزرگسالی یا همان دوران نوجوانی است .

دوره ای که کودک دیروز ، میل به استقلال و مسئولیت پذیری مشابه بزرگسالان دارد . می گوییم کودک دیروز چرا که در این دوره نوجوان قطعا دیگر کودک دیروز نیست و از طرف دیگر به درستی بالغ نشده است و در مسیر آن است . بر همین اساس نوجوانی دوره ی سخت و پیچیده ای است ؛ بدین ترتیب که شخص اگر کودکی کند او را سرزنش می کنند که بزرگ شده و باید در شان خودش رفتار کند و از طرف دیگر در زمره ی بزرگسالان هم به حساب نمی آید .

 

ویژگی های نوجوانی

در این دوره نوجوان احساس قدرت می کند . استدلال های عقلی را بهتر در ک می کند ، توانایی سنجش و تشخیص و ارزیابی مسائل ، نسبت به کودک دیروز ، در این دوره برای او بیشتر می شود . او در این برهه در پی استقلال فکری است و به همین دلیل ممکن است که خانواده در این موقعیت زمانی با نوجوان با مشکلاتی مواجه شوند .

بعضی خانواده ها در این موقعیت مضطرب شده و نگران اوضاع تربیتی و شخصیتی فرزند خود می شوند .

نوجوان در این مرحله می خواهد به هر طریقی قابلیت های خود را نشان دهد ، ابراز وجود کند و شخصیت خود را اثبات نماید که بهتر است والدین موقعیت و شرایط دوره ی نوجوانی را درک کرده و فرزند خود را در این مسیر یاری نمایند .

از آن جا که نوجوان تمایل به ابراز وجود و نشان دادن توانایی های خود دارد ، ممکن است با اجتماع دوروبرش که شامل دوستان و همسالان می شود ، زیاد از حد سازگاری کند که اگر در این راه موفق نشود یعنی مواظب روابط اجتماعی خود نباشد ، ممکن است خطراتی مانند مصرف مواد مخدر یا مصرف الکل و ماری جوانا برای او بوجود آید .

نقش والدین در تربیت فرزندان

در این موقعیت نقش والدین در تربیت نوجوانان بشدت خود را نشان می دهد ، به این تربیب که نوجوان اهمیت می دهد که بشدت مورد توجه باشد ، صاحب شخصیت باشد و اطرافیانش او را به عنوان دوست یا شریک تلقی کنند .

والدین می توانند با همراهی بیشتر و با درک فرزند خود مثل یک دوست در کنار نوجوان خود باشند تا مجبور نشوند بعدا متحمل اتفاقات ناشی از دوستی نوجوانشان با دوستان و همسالان ناباب شوند . از اشتباهات بزرگ والدین گاهی همین تنها گذاشتن نوجوان ، در این برهه ی حساس است .

چکیده :

باید دانش آموزان را به دانش، ایده ها، اندیشه ها وتفکرات جدید وبکر تشویق نمود. معلم لازم است در تمامی دروس علاوه بر اینکه خودش اندیشه های جدید و بکری را ارائه می دهد پذیرای ایده های جدید دانش آموزان خود باشد و به اندیشه های آنان احترام بگذارد.مثلاً می توان از دانش آموزان خواست که به جای ارائه گزارش توضیحی از یک کتاب، مجله یا مقاله، آنهارا شخصا ارزیابی نموده و مورد نقد و بررسی قرار دهند، هدف این است که کلاس را وادار کنیم تا خواهان بدست آوردن کتاب و مطالعه آن شوند، این خطر وجود دارد که معلمان به سبب اصرارشان در انتقال دانش پذیرفته شده خیلی زود جریان اندیشه های کودک را قطع کرده و بدین ترتیب به ریشه های تفکر خلاق، آسیب بزنند. لازم است معلمان، دانش آموزان را به تفکر وتعمق عادت دهند تکیه صرف بر حافظه دانش آموزان و انتقال معلومات به آنها، قدرت آفرینندگی و ابتکار را در آنان ایجاد نمی کند. هنر یک معلم موفق و مجرب این است که شیوه فکر را به دانش آموزان بیاموزند، برای این کار لازم است در ذهن دانش آموزان ایجاد سؤال نمود و کنجکاوی آنان را برانگیخت. یکی از رسالتهای مهم آموزش ابتدایی ، برانگیختن حس کنجکاوی و نوجویی دانش آموزان نسبت به خویشتن، جهان هستی و جامعه است. معلم موفق باید آرامش ذهنی دانش آموزان را بر هم زند، در حقیقت «سیال سازی ذهن» دانش آموز یکی از وظایف معلمان اندیشمند است. ایجاد رقابت، همکاری گروهی، انجام پروژه های دسته جمعی و پذیرش مسئولیت در مدرسه توسط دانش آموزان، اعتماد به نفس آنان را افزایش خواهد داد، چرا که در رقابتهای سالم و جهت دار هر دانش آموزی با توجه به توانایی ها، استعدادها و ظرفیت وجودی خویش سعی می کند موفقیت را نصیب خویش سازد و در این فرآیند، زمینه شکوفایی استعدادها و اعتقاد به خود فراهم می شود.

مقــــدمــــه:

خلاقیت و چگونگی پرورش آن موضوعی است که در نظام آموزش ما به ان توجهی نمی شود و اهمیت بسزایی را که دارد نادیده می گیرند. بدون شک بخشی از ناکارآمدی این نظام هم مربوط به همین کوتاهی و بی توجهی است. بنابراین بر برنامه ریزان و مسئولان آموزش و پرورش از پائین ترین تا بالاترین سطوح واجب است که به گونه ای عمل کنند که این نقصه برطرف شود خصوصا در سیستم آموزشی کودکستان و ابتدایی یاید این موضوع مورد توجه فراوان قرار گیرد چون خلاقیت خصیصه ای است که در همان اولین سالهای زندگی می توان به بهترین شکل ممکن انرا پرورش داد و بارور کرد. و اساسا بخش عمده ای از شخصیت کودک در همان 6 سال اول عمر او شکل می گیرد. دوره ای که کودک درک خود از دنیای اطرافش را افزایش می دهد زبان یاد می گیرد و بتدریج دیگر توانائیهایی را که دارد کسب میکند. خلاقیت یکی از ویژگیهای بارز انسان و از دسته فرآیندهای عالی مغز او می باشد. که نقشی بسزا در شکل گیری شخصیت و منش کودک و آینده او بازی میکند به همین جهت لازم است که این خصیصه ارزشمند بخوبی شناخته شود و حداکثر تلاش را برای پرورش آن در کودک بعمل اورد.

بیان مسئله مورد تحقیق :

تهیه و اجرای راه های ایجاد خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی باید از سال های اولیه اموزشی شروع شود و از فعالیت های مهم معلمان و مربیا باشد . که چنانچه معلمان آگاهی از روش های ایجاد خلاقیت در دانش اموزان و نیز توانایی کاربرد این روش ها را داشته باشند در زمره معلمان موفق خواهند بود . این مقاله به منظور آشنایی با خلاقیت وچگونگی ایجاد راه های خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی تهیه شده است .

امروزه با پیشرفت علوم زیستی و روانشناسی کاملاً مشخص شده که موجودی به نام انسان مجموعه ای است از ویژگی های جسمانی و مشخصه های روانی که مطلقاً از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. تغییرات بدن انسان مساوی است با تغییرات روح و دگرگونی روح با دگرگونی بدن برابر است. بدن انسان همیشه به صورت یک کل واحد عمل می کند، نه به صورت یکسری بخش های جد از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند و تقریباً هیچ پدیده ای وجود ندارد که تأثیرات آن تنها جسمی یا روانی باشد. نه ذهن از عناصر و استعدادهای مستقل تشکیل شده است و نه جسم از بخش های متفاوت به وجود آمده است. تغییر در هر بخش آن می تواند برکل بدن اثر بگذارد.

از سویی دیگر، همسازی‌ یکی‌ از متمایزترین‌ جنبه‌های‌ حیات‌ معنوی‌ هر فرد، شخصیت‌ او می‌باشد. شخصیت‌ هر فرد همان‌ الگوی‌ کلی‌ یا ساختمان‌ بدنی‌، رفتار، علایق‌، استعدادها، توانایی‌، گرایش‌ها و صفات‌ دیگر او است‌. به‌ این‌ ترتیب‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ منظور از شخصیت‌، مجموعه‌ یا کل‌ خصوصیات‌ و صفات‌ فرد است‌.

 ورزش و رشد شخصیت

ورزش‌ به ‌طور عمومی‌ سرشار از فرصت‌های‌ مناسب‌ برای‌ برخورد با موانع‌ و مشکلات‌ و اتخاذ شیوه‌های‌ مناسب‌ به ‌منظور رفع‌ آن‌هاست‌. این‌ وضعیت‌ از نظر سلامت‌ روانی‌ افراد و به‌ خصوص کودکان‌ اهمیت‌ بسیار دارد. در واقع‌، انتخاب‌ شیوه‌ یا شیوه‌های‌ ورزشی‌ (تاکتیک‌) که‌ منجر به‌ تسلط‌ و غلبه‌ بر موانع‌ (حصول‌ پیروزی‌) می‌شود، از نظر سلامت‌ روانی‌ بسیار مهم‌ است‌؛ زیرا نه‌ تنها احساس‌ رضایت‌ را در فرد گسترش‌ می‌دهد، بلکه‌ باعث‌ می‌شود در برخورد با موانع‌ و مشکلات‌، روحیه‌ای‌ مقاوم‌، جستجوگر، چاره‌اندیش‌، منعطف‌ و تحمل‌پذیر داشته‌ باشد. بنابراین‌، غلبه‌ کردن‌ بر کشمکش‌ها و مشکلات‌ در ورزش‌، امکان‌ دارد احساس‌ شخصی‌ فرد را در مورد شایستگی‌ و کنترل‌ خویش‌ افزایش‌ دهد، انگیزه‌ درونی‌ او را برای‌ بروز رفتار شایسته‌ بیشتر کند و شخصیت‌ او را به‌شکلی‌ بسیار مثبت‌، تحت‌ تأثیر قرار دهد. یکی‌ از عوامل‌ اصلی‌ رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ روانی‌ و ذهنی‌ هر فرد‌، حرکت‌ است‌. روان‌شناسان‌ معتقدند که‌ هر قدر میدان‌ وسیع‌تری‌ از نظر محیطی‌، تربیتی‌ و ارتباطات‌ روانی‌ ـ اجتماعی‌ در اختیار انسان‌ گذاشته‌ شود، به‌ رشد بالنده‌ استعدادهای‌ نهفته‌ او کمک‌ می‌کند.

تعریف ورزش و تندرستی

ورزش عبارت است از یک فعالیت نهادینه شده که مستلزم کاربرد نیروی جسمانی شدید با استفاده از مهارت های جسمانی پیچیده به وسیله شرکت کنندگانی است که توسط عوامل درونی و بیرونی تحریک می شوند. این تعریف با فعالیت های ورزشی سازمان یافته ارتباط پیدا می کند. (کوشافر،۱۳۸۱) در جوامع اسلامی با توجه به این که کلیه سیاستگذاری ها در خدمت مکتب می باشد، تربیت بدنی نیز جدا از این اصل کلی نبوده و ضمن این که پی ریزی این علم  بر مبنای مسائل جسمانی و فیزیکی است، ولی در نهایت وسیله ای است که در کمال و تعالی انسان ها موثر بوده و می تواند گامی در جهت اهداف غایی انسان ها که همان سیر الی الله است، بر دارد. (عزیز آبادی فراهانی،۱۳۷۷) همانطوری که با ورزش قوت جسمانی خودتان را تقویت می کنید، قوای روحانیتان را هم تهیه و تقویت کنید. همانطوری که کوشش می کنید جسمتان قوی باشد، کوشش کنید که روحتان هم قوی باشد. (امام خمینی (ره)،۱۳۸۶) از نظر سازمان بهداشت جهانی،«تندرستی صرفاً نداشتن بیماری و ضعف نیست؛ بلکه منظور از آن سلامتی کامل جسمی، ذهنی، اجتماعی و روحی است. در حقیقت دو هدف عمده تندرستی، به تأخیر انداختن مرگ و پیشگیری از بیماری است» (گائینی، ۱۳۸۶)

چکیده ای از تاریخچه پیوند تن و روان

فیلسوفان در بستر تاریخ همواره درباره دوگانگی یا یکپارچگی تن و روان تردید داشته اند. از شواهد موجود چنین بر می آید که در روزگاران کهن، تن و روان را یکپارچه می دانسته اند. در فرهنگ های نخستین عقیده بر این بود که بیماری از رسوخ ارواح خبیثه در بدن ناشی می شود. باستان شناسان جمجمه های سوراخ شده از عصر سنگی پیدا کرده اند که به عمد با ابزارهای سنگی سوراخ شده بودند. گمان می رود که انسان های عصر سنگی می خواستند با سوراخ کردن جمجمه، ارواح خبیثه را از بدن بیمار خارج کنند.

یونانیان از نخستین مردمانی بودند که فرضیه ی جدایی تن و  روان را مطرح کردند. آنان به جای آن که بیماری را  به ارواح خبیثه نسبت دهند، آن را پیامد بر هم خوردن تعادل مایعات بدن می دانستند. بر طبق این فرضیه که ابتدا توسط بقراط عنوان شد و جالینوس آن را بسط داد، بیماری از بر هم خوردن تعادل چهار خلط در بدن ایجاد می شود. این چهار خلط عبارتند از : خون، سوداء، صفرا و بلغم.

تأثیر ورزش در اجتماعی شدن

پژوهش های اجتماعی شدن در ورزش با توسعه ی جامعه شناسی ورزش ارتباط مستقیم داشته است. طی دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ برای تبیین جنبه های گوناگون شرکت در فعالیت های ورزشی، تلاش بسیاری شده است. اغلب مطالعات اجتماعی شدن در ورزش حول دو مسأله متمرکز بوده است. یکی پیشایندهای شرکت در ورزش یعنی اینکه چگونه و تحت چه شرایطی شخص به ورزش رو می آورد و دیگری پیامد های شرکت در ورزش. این دو فرایند را اجتماعی شدن در نقش اجتماعی و اجتماعی شدن از طریق نقش اجتماعی نیز نامیده اند. لذا در اغلب منابع دو عنوان اجتماعی شدن در ورزش و اجتماعی شدن از طریق ورزش به چشم می خورد. در اولی فرد در نقش ورزشی مانند «ورزشکار» اجتماعی می شود و در دومی به یاد گیری نگرش ها، ارزشها، مهارت ها و  گرایش هایی کلی– مانند جوانمردی، انضباط– اشاره دارد که تصور می شود در فعالیت های ورزشی حاصل آید. اجتماعی شدن از طریق ورزش عبارت است از تأثیر ورزش بر باورها، نگرش ها و عقاید فرد. چنین پنداشته می شود که در درس هایی که از شرکت کردن در ورزش می آموزیم به سایر جنبه های اجتماعی انتقال پذیر است و از این طریق فرد را برای شرکت موفقیت آمیز در آن زمینه ها یاری می دهد.

تأثیر ورزش در شخصیت

شخصیت اجتماعی بیان کننده ی رشد صحیح و طبیعی روانی افراد است. چنانچه تربیت بدنی در یک جامعه مطابق با اصول این علم در نظر باشد، افراد ورزشکار را از فرد گرایی و خود محوری خارج کرده و رشد روحیات طبیعی را در فرد بهبود می بخشد که در نتیجه شکوفا شدن این استعداد، فرد با سایر افراد اجتماع آسانتر ارتباط برقرار کرده و در کنار آنها زندگی می نماید.(عزیزآبادی فراهانی،۱۳۷۳) جرج کلی از روانشناسان معروف، «شخصیت را روش و شیوه خاص هر فردی در جستجو برای پیدا کردن و تفسیر معنای زندگی تعریف می کند .» مطالعات انجام یافته نشان می دهد که ورزشکاران و قهرمانان، با شهامت و فداکار می باشند و بر اراده خود تسلط دارند. (کوشافر، ۱۳۸۱) بازی و ورزش  پیوند تنگاتنگی با رشد و تکامل شخصیت کودک دارند و آن را به مرحله نضج و آگاهی اجتماعی می رساند. پژوهشگران تحقیقات فراوانی پیرامون نقش بازی وگیم ها در اجتماعی شدن و همچنین درباره این مسأله به انجام رسانده اند که چگونه فعالیت های بدنی، روی هم رفته در تکوین تصویر روشنی از بدن در ذهن کودک، که به تصویر بدن معروف است، تأثیر می گذارد.