- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: سیر

در روان شناسی خودشیفتگی یا به انگلیسی نارسیسیسم بیان گر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت های درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانی شده نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شده است. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهره ای بود که از عشق اخو (اکو) دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانه است. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمی رسد، آن قدر غمگین بر لب چشمه می نشیند تا تبدیل به گل می شود.

اختلال شخصیت خودشیفته (به انگلیسی: (Narcissistic personality disorder (NPD) نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم می پندارد و به گونه ای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت می کند.  این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افاده ای و اسم پران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی درباره نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج می سازد. آنان متکبر و تحکم آمیز بوده، خود را برتر از دیگران می دانند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطراف شان نمی توانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، به طور شایع دچار ناامیدی می شوند.

در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصه های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می شود و آن را نوعی اختلال روانی می دانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصه های خودشیفتگی با بشر به دنیا می آیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد. آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد یا به وجود می آید که آن ها را قادر می سازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.

 

واژه نارسیسیسم را در روانشناسی فردی (در زبان انگلیسی) گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی یا خودپسندی استفاده می کنند و گاهی نیز در جامعه شناسی آن را به جای نخبه گرایی یا بی تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران می نامند.

 

پیشینه در روان شناسی

به عقیده فروید، این مفهوم برای اولین بار در روانشناسی توسط پل ناک به کار گرفته شد. وی بعدها این عقیده را تصحیح می کند و توضیح می دهد که در واقع هولاک الیس را باید ابداع کننده این اصطلاح دانست. خود الیس توضیح داده است که او این اصطلاح را در سال ۱۸۹۸ برای توصیف نگرشی روانی به کار برد و ناک در سال ۱۸۹۹ این را برای معین کردن نوعی از انحراف جنسی استفاده کرده است. به عقیده الیس، او و ناک را باید به طور مشترک ابداع کننده این اصطلاح دانست.

همه توانی احساسی است که بسیاری از طرفداران فروید آن را جزئی ذاتی در کودکی می دانستند. همان طور که فروید و فرنزی گفته اند کودکان برای مدت های زیادی با احساس خودبزرگ بینی زندگی می کنند. پس از تولد کودکان احساس قدرت زیادی می کنند و هرجا نتوانند کاری را از پیش ببرند احساسات دردناکی در ارتباط با از دست دادن این قدرت را تجربه می کنند. فروید عقیده داشت در افراد خودشیفته این احساس همه توانی که به صورت معمول در کودکان وجود دارد مجدداً تجربه می شود.

فرهنگ خودشیفتگی

مورخ و منتقد اجتماعی کریستوفر لاک این موضوع را در کتابش به نام «فرهنگ خودشیفتگی» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توصیف می کند. او فرهنگ خودشیفتگی را به این صورت توصیف می کند که هر عملی که فرد انجام می دهد در راستای ارضای و بدست آوردن لذت درونی خود است. این توصیف نیز در مواقعی به کمک لیبرالیسم رفته است و برای توصیف صفات درونی لیبرالیسم مانند مسائل اجتماعی، جنسیتی یا مذهبی به کار برده می شود. با تعاریفی که از خودشیفتگی به عمل آمده است، بیشتر محققان و جامعه شناسان، این صفت را تحلیل برنده اجتماع و جامعه می دانند و آن را در نقطه ماکزیمم فردگرایی قرار داده اند و فردی که دچار خودشیفتگی بی اندازه است، هیچ علاقهً درونی به دیگران ندارد.

خودشیفتگی در روانشناسی تکامل

واژه خودشیفتگی همچنین در روانشناسی تکاملی در رابطه با مکانیزم جفت گزینی (به انگلیسی: assortative mating) نیز استفاده می شود. کتاب انتشار یافته آلوارز سامارایز در این باره بحث می کند. شواهد جمع گزینی انسانی بر مسائلی مانند سن، ضریب هوشی، قد، وزن، ملیت، تحصیلات و محل اقامت یا محل کار یا خصیصه های شخصیتی توجه دارد و از آن ها به عنوان ایجاد رابطه کننده، نام می برد. در نظریه «خود کاوشگری علاقه» فردیت ها به نحوی غیر هوشیارانه به دنبال تصویری از خودشان در دیگران می گردند و این جستجو شامل معیارهای زیبایی، تناسلی و جسمی در زمینه خودارجاعی است.

مطالعات آلوارز مشخص می کند که تشابهات چهره ای بین زوج هایی که ازدواج می کنند، یکی از قدرتمندترین شاخصه های مکانیزم جمع گزینی ناپیدا بین افراد است. زوج ها بر اساس یک فرایند ذهنی درونی ترجیح می دهند هم چهره های خود را برگزینند.

بها دادن به خودشیفتگی

شیک پوشی

مکتب شیک پوشی (Dandyism) یا فوکولی، دیدگاهی برگرفته از ظواهر مردانگی است که طبق آن مردانی که در یک رده مهم به همراه شاخصه های شیک پوشی و ظواهر فیزیکی خاص هستند، در این مکتب یا مُد قرار می گیرند. بعضی از شیک پوشان، بخصوص در انگلیس در اوایل قرن ۱۸ و ۱۹ سعی در متأثر کردن ارزش های اشرافیت (آریستوکراسی) داشتند، ولو اینکه بسیاری از همین روش ها نیز از خود اشرافیت برگرفته شده بود. به بیانی کلی تر شیک پوشی را می توان نوعی غرور یا خودشیفتگی در نظر گرفت.

نیو رمانتیک

انحطاط اخلاقی و خودشیفتگی هم موجب تولد جنبش رومانتیک نو در دهه ۱۹۸۰ در باشگاه های شبانه لندن شدند. این جنبش تنها درباره شیوه پوشیدن لباس که وانمود می شد از جنبش های هنری مانند سورئالیسم، آنارشیسم و فلیم بویانت برگرفته شده بود، تأکید می کرد. لباس های فرم این گروه ها، ترکیبی از مد لباس های قدیمی پانک با شیوه های درهم و برهم جدید ابداعی در لباس پوشی بود.

متروسکشوال

در سال ۱۹۹۴ یک روزنامه نگار مستقل انگلیسی به نام «مارک سیمسون» خالق واژه مترو سکشوال (metrosexual) شد. او این واژه را به این ترتیب تعریف می کند:

خوب، مترو سکشوال ها مانند مردان همجنس گرا لباس می پوشند و رفتار می کنند؛ ولی دارای تمایلات همجنس خواهی درونی نیستند. یک مترو سکشوال نمونه، به وضوح مرد جوانی است که پول زیادی برای خرج کردن دارد و در یک کلان شهر زندگی می کند زیرا در چنین شهرهایی مغازه های لوکس، سلمانی های سطح بالا، باشگاه ها و… یافت می شوند.

منش نراندامه ای

منش نَراَندامه ای گونه ای از خودشیفتگی و الگویی شخصیتی است که وجه مشخص آن رفتار خودستایانه و خوددوست دارانه، لاف زنی، اعتماد به نفس افراطی، تکبر، رفتار جنسی ـ اجباری و در برخی موارد خودنمایشگری یا پرخاشگری است.

نمونه هایی از خودشیفتگی رهبران سیاسی

هیتلر و استالین  نمونه هایی از انسان های خود شیفته بودند که با همین ویژگی به سوی رهبری جهان پیش می رفتند.

همه گیرشناسی

طبق DSM-IV-TR شیوع تقریبی اختلال شخصیت خودشیفته، دو تا شانزده درصد از جمعیت بالینی و کمتر از یک درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد، چون آن ها احساس غیر واقع بینانه همه توانی (قدرت مطلق؛ omnipotence)، خود بزرگ بینی، زیبا بودن و با هوش بودن را در ذهن فرزندان خود نیز می کارند. تعداد افراد مبتلا به این اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش می شود. به گزارش DSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت خودشیفته، بر اساس معیارهای DSM-IV، در نمونه های آماری گرفته شده از جامعه، ۰٪ تا ۶٫۲٪ است.

خوراک، خوراکی، یا غذا خوردنی ای است که در جوامع متفاوت به صورت خام و دست نخورده، تغییر یافته یا نیمه تغییر یافته برای مصرف آماده می شود. خوراک می تواند منشأ حیوانی یا گیاهی (و یا گاهی معدنی) داشته باشد، و برای رفع نیاز تغذیه یا لذت بردن مصرف شود.

در گذشته جمع آوری خوراک به شیوه شکار یا چیدن میوه انجام می گرفت، ولی امروزه تهیه آن بیشتر با استفاده از مهارت های کشاورزی، دام پروری، و ماهی گیری صورت می گیرد.

عادات غذایی در فرهنگ های گوناگون مختلف است. اکثر جوامع با توجه به سنن و رسومشان رسم های مخصوصی برای آشپزی و اولویت های غذایی شان دارند. بسیاری از فرهنگ ها غذاهای خود را توسط روش های تدارک، شیوه های آشپزی، و تهیه غذا متنوع ساخته اند.

بنا بر گزارش نهاد بریتانیایی مهندسان مکانیک (IME)، نیمی از مواد غذایی در سرتاسر دنیا اسراف شده و به هدر می رود.

منشاءهای غذایی

اکثر خوراک ها منشأ گیاهی (همچون میوه ها، سبزیجات، صیفی جات، غلات و دانه ها) و جانوری (مانند گوشت، شیر و فراورده های آن، تخم مرغ و عسل) دارند. با این وجود برای تهیه غذا از گروه های دیگری همچون قارچ ها و باکتری ها (سرکه، ماست، پنیر و …) نیز استفاده می شود. به جز مواد آلی، مواد معدنی همچون نمک و آب نیز مورد استفاده قرار می گیرند.

خوراک ها را معمولاً به گروه های زیر تقسیم می کنند:

سبزیجات و میوه ها (سرشار از الیاف غذایی و ویتامینهای مختلف به خصوص ویتامین ث)

فراورده های گوشتی و تخم مرغ (سرشار از پروتئین و آهن)

شیر و فراورده های لبنی (سرشار از کلسیم، پروتئین و ویتامین ب)

نشاسته (نان، سیب زمینی، غلات، برنج)(سرشار از کربوهیدرات، ویتامین ب، الیاف، پروتئین و مواد معدنی)

چربی ها (سرشار از لیپید، ویتامین آ، ویتامین د (خامه و کره)، ویتامین ای و اسیدهای چرب)

قندها (سرشار از قندهای ساده)

آماده کردن غذا

درحالی که بعضی از خوراک ها را می توان به صورت خام و بدون ایجاد تغییری در آن ها مصرف کرد، غذاهایی هم وجود دارند که باید برای این که طعم دار یا قابل خوردن باشند، تغییراتی درآن هاباید داد.

از ساده ترین این تغییرات می توان شستن، خرد کردن و مخلوط کردن را مثال زد. بعضی غذاها نیز باید پخته شوند یا سرد شوند. ممکن است تغییراتی در آن ها به منظور نگهداری، خوش طعم کردن و تزیین کردن داده شود، که بخشی از آن ها به آداب و رسوم فرهنگ های گوناگون برمی گردند.

تأثیر فرهنگ و مذاهب گوناگون بر رژیم غذایی

رژیم های غذایی مختلف از مذهب و فرهنگ های تمدن های سراسر جهان تأثیر می پذیرند. در بسیاری از فرهنگ ها و ادیان مصرف برخی غذاها توصیه شده یا تابو شمرده شده است. به طور مثال، غذاهای حلال در اسلام و رژیم غذایی گیاهی در آیین جین و سیک مجاز شمرده شده اند.

برخی افراد نیز با توجه به عقاید یا سلامتی خود غذاهایی را که مصرف می کنند محدود می نمایند. به طور مثال، توصیه می شود افرادی که به بیماری های قلبی-عروقی، دیابت و با چاقی مبتلایند از غذاهای چرب و مواد قندی پرهیز نمایند.

رژیم غذایی نامناسب

عادت های غذایی در سلامتی و مرگ ومیر انسان ها نقش اساسی دارند. عدم تناسب میان انرژی دریافت شده از غذاها و سوزاندن آن موجب سوءتغذیه یا چاقی می شود. علت سوءتغذیه همچنین ممکن است کمبود نوعی ویتامین، مواد معدنی، پروتئین و غیره در رژیم غذایی باشد. سوءتغذیه خود موجب بروز بیماری های مختلفی چون کواشیورکور، ماراسموس، اسکوروی، کوری و غیره می شود.

مواد غذایی که هر روز باید بخورید

مواد غذایی ضروری جهت مصرف روزانه شامل میوه ها ، سبزیجات و پروتئین هایی هستند که برای داشتن بدنی سالم ، مغز و حافظه ای دقیق و قوی باید هر روز مصرف شوند. 15 ماده غذایی که شما را سالم نگاه می دارند.

تاثیر مثبت مصرف روزانه این مواد غذایی بر سلامت کلی بدن

برای داشتن بدنی سالم ، مغز و حافظه ای دقیق و قوی باید هر روز برخی از مواد غذایی مصرف شوند. 15 ماده غذایی که شما را سالم نگاه می دارند.

توت فرنگی و بلوبری:

توت ها و میوه های جنگلی از ارزش و خواص بسیاری برخوردارند چنانچه باید گفت اگر می خواهید حافظه خود را تقویت کنید، دانشمندان  کشف کرده اند غذاهایی سرشار از فیتوکمیکال ها (ترکیبات شیمیایی که بطور طبیعی در گیاهان بوجود می آیند و معمولاً اشاره به ترکیباتی دارند که بیشتر اثرات پزشکی دارند تا تغذیه ای) مانند بلوبری مشکلات حافظه را از بین می برد. ترکیب این میوه با مواد غذایی دیگر بسیار لذیذ می شود، طوری که این ماده را تبدیل به یکی از محبوب ترین میوه ها کرده است.

 سیر:

سیر یکی از منابع غنی آنتی اکسیدان یا همان سلاح اصلی بدن برای مبارزه با بیماری هاست. تحقیقات ثابت کرده مصرف 2 حبه سیر در هفته خطر ابتلا به سرطان را تا 50 درصد کاهش می دهد.همچنین مصرف سیر برای از بین بردن عفونت ها و باکتریهای خفته در بدن عالی هستند.

روغن زیتون:

از همین الان تصمیم بگیرید که روغن زیتون را جایگزین تمام روغن های مصرفی تان کنید تا از ابتلا به بیماری های خطرناکی همچون کبد چرب و سکته ی قلبی در امان بمانید.

 کلم بروکلی:

بروکلی با دارا بودن ترکیباتی بدن را در ترشح انزیم های ضد سرطانی و مشکلات مغز تقویت می کند. بروکلی سرشار از پتاسیم است، ماده ای که برای سیستم عصبی و به تبع مغز شما ضروری است. تحقیقات نشان داده که این ماده آسیب وارده بر مغز را نیز التیام می دهد و به همین دلیل به عنوان بهترین ماده غذایی شناخته شده است و از ابتلا به سرطان های زنان جلوگیری می کند.

 ماست:

این فرآورده ی لبنیاتی برای استخوان ها و در واقع اسکلت بدن مفید و ضروری هستند. با مصرف 3/4 فنجان ماست کم چرب در طول روز سلامت خود را حفظ کنید.

دانه آفتابگردان:

دانه افتابگردان یکی از دانه هایی است که پیامبر توصیه به مصرف روزانه ان فرموده است . علی رقم دنیای خواص تخم آفتابگردان  مواد مغذی موجود در این ماده به دلیل وجود ویتامین ای، ب6، زینک و آهن برای سلامت موهای شما مناسب است.

دارچین

نقش مثبت دارچین در پیشگیری از آلزایمر و تقویت مغز

 دارچین:

ادویه ای پرقدرت و پرخاصیت.دارچین فعالیت مغز را افزایش می دهد، از این رو برای تقویت این عضو می توان از آن استفاده کرد. با داشتن این خاصیت، خوردن دارچین به منظور از بین بردن فشارهای عصبی و پیشگیری در مورد از دست دادن حافظه کارساز است

 محققان دانشگاه زاراگوزا اعلام کردند پوشش های پلاستیکی دارچین دار هم اکنون مورد استفاده تجاری قرار گرفته و می تواند در حفظ و تازگی میوه ها، سبزیجات و گوشت نیز موثر باشد. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، گاهی استفاده از این پوشش ها باعث انتقال عطر دارچین به مواد غذایی می شود. همچنین استفاده مستقیم از این ماده برای حفظ مواد غذایی به دلیلی عدم آزادسازی مواد حفاظتی آن زیاد تأثیرگذار نخواهد بود.

بادمجان:

بادمجان به دلیل خاصیت مثبتی که برای مغز دارد، مورد توجه قرار گرفته است. آنتی اکسیدان موجود در این ماده از غشا سلولی مغز محافظت می کند. همچنین دارای ماده ای به نام آنتوسیانین است که در تقویت حافظه موثر می باشد.

هویج:

هویج ماده ای است که باید آن را هر روز در رژیم غذایی خود بگنجانید. این ماده سرشار از گلوتاتیون (یک ترکیب پروتئینی کوچک که سموم کبد را از بین می برد) و همچنین فلاونوئیدها و بتا کاروتن است. مصرف این گیاه عملکرد کلیه را بهبود می بخشد.

چای :

آرامش اعصاب و رفع استرس در طول روز از اهمیت فوق العاده ای برای سلامت بدن برخوردار است پس برای رسیدن به این مهم حداقل روزی یک فنجان چای سیاه و یا چای سبز بنوشید.

رزماری:

رزماری حاوی ترکیب شیمیایی به نام کارنوسیک اسید است که مغز را از ابتلا به بیماری هایی مانند آلزایمر حفظ می کنید. دانشمندان ثابت کرده اند که عطر موجود در این ماده بر حافظه و توانایی شناختی تاثیر مثبت می گذارد، به همین دلیل این ماده به عنوان یکی از بهترین مواد غذایی شناخته شده است.

گردو:

 یکی از بهترین مواد برای سلامت مغز، گردو است. این ماده حاوی دو کوزاهگزانوئیک اسید یا DHA( اسید چرب امگا 3) است. تحقیقاتی که اخیرا در دانشگاه هاروارد انجام شده نشان می دهد که خوردن آجیل، طول عمر را افزایش می دهد و بر عملکرد شناختی بزرگسالان نیز موثر است. یک چهارم فنجان گردو، نزدیک به 100% DHA مورد نیاز روزانه شما را فراهم می کند. بنابراین این ماده را همیشه در خانه خود داشته باشید.

ماهی:

بدن قادر به ساخت اسیدهای چرب ضروری نیست، بنابراین ما باید آنها را از مواد غذایی دریافت کنیم. بهترین چربی های امگا 3 مانند EPA و DHA در ماهی های چرب وجود دارند و مصرف آنها عملکرد حافظه، مغز و قلب را بهبود می بخشند. بهترین منابع سالمون، قزل آلا، خال مخالی و ساردین است.

اسفناج و فواید سرشار آن

بدون شک، برنامه ریزی در زندگی موجب می شود تا فرد موفق تری باشیم و بهتر بتوانیم از زمان خود استفاده کنیم. ولی یادگیریِ نحوه ی برقراریِ تعادل، میان وظایف گوناگون در زندگی، کاری چالش برانگیز است. گاهی کار، مدرسه و وظایف روزانه روی هم انباشته می شوند و در عین حال، دوستان یا خانواده نیز از ما انتظار دارند که به آنها کمک کنیم. علاوه بر این کارها، باید زمانی را هم به رسیدگی به خودمان اختصاص دهیم. ولی در صورتِ داشتنِ یک برنامه ی روزانه، انجام این وظایف امکان پذیرتر می شود. با برنامه ریزی کردن می توانید میان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود تعادل برقرار کنید و چیزهای مهم در زندگی تان را اولویت بندی کنید. در این مقاله بر ۴ گام ضروری برای تنظیم یک برنامه ی روزانه ی کارآمد و مفید، مروری می کنیم. پس بیایید ببینیم چگونه برنامه  ریزی کنیم.

گام اول: توجه به کارهای روزانه

۱. توجه کنید که معمولا چگونه زمانتان را سپری میکنید

پیش از آنکه بفهمید باید چگونه برنامه ریزی کنیم، باید بدانید که هماکنون، چگونه امور روزانهتان را مدیریت میکنید. اگر مجبور هستید که به مدرسه یا محلکار بروید، ساعاتی که در مدرسه یا محلکار میگذرانید، قبلا برای شما مدیریت شده است و نمیتوانید برای آنها برنامه ریزی کنید. ولی در وقت آزادتان، آزادی عمل بسیار بیشتری دارید.

 

چند روزی را به بررسی اینکه چگونه وقتتان را میگذرانید، سپری کنید. یادداشت کنید که هر روز دقیقا چه کارهایی انجام میدهید. با دقت توجه کنید که وقت آزادتان را چگونه میگذرانید. آیا به بازیهای ویدئویی مشغول میشوید یا خانه را تمیز میکنید؟ فهرستی از این کارها درست کنید و در آن ذکر کنید که برای انجام هر کار، چقدر زمان صرف میکنید.

۲. برآورد کنید که چقدر زمان، صرف رفت و آمد به مدرسه، محل کار و انجام کارها میکنید

احتمالا بخش نسبتا زیادی از روزتان را صرفا برای رفت و آمد به محل کار یا مدرسه یا بیرون رفتن برای انجام کارهای مختلف صرف میکنید. اما این همان زمانی است که برای نظم دادن به روزهایتان و انجام وظایف مهم نیاز دارید. توجه کنید که این رفتوآمدها معمولا چقدر زمان شما را میگیرند و در برنامه ریزی روزانهتان، زمان کافی را به این رفتوآمدها اختصاص دهید.

برنامه ریزی روزانهتان را بر اساس این زمانها، تنظیم کنید.

۳. توجه کنید که چگونه عادتهای شما، بر زندگی روزانه تان تاثیر میگذارند

انجام برنامه ریزی روزانه تا حد زیادی به فهمیدن این مسئله مربوط میشود که کارهایی که طبق عادت انجام میدهید، چه تاثیری بر زندگی روزانهی شما میگذارند. گاهی این کارها، عادتهای بدی هستند که مانع از لذت بردن از زندگی یا دستیابی به اهدافتان میشوند. در حالیکه بعضی از این کارها، برای لذت بردن از زندگی یا رسیدن به اهداف، ضروری هستند. وقتی برای خود برنامه ریزی میکنید، به نقشی که عادتهایتان در زندگی شما ایفا میکنند نیز فکر کنید.

برای مثال، شاید متوجه روندی در زندگیتان شوید که در آن خود را برای انجام کاری که برایتان لذتبخش است (مثل بازیهای ویدئویی) خسته میکنید و پس از انجام آن، تمایل یا انرژی لازم برای انجام هیچ کار دیگری، مانند کار کردن برای یک هدف بلندمدتتر (مانند درس خواندن و موفقیت تحصیلی) را ندارید. از سوی دیگر، ممکن است تمام زمانتان را برای برآورده کردن تقاضاهای اجتماعی، صرف کنید و هیچ زمانی را به رسیدگی به خودتان اختصاص ندهید. همهی این عادتها میتوانند برای سلامتی و خوشی شما مضر باشند. بنابراین باید به این مسئله توجه کنید که عادتهای جاریتان، چه تاثیری بر زندگی شما میگذارند.

پس از یافتنِ عادتی که مانع از دستیابیِ شما به اهدافتان یا چیزهایی که آرزو دارید میشود، به دنبال راههایی برای تغییر آن عادت باشید تا بتوانید استفادهی بهتری از زمانتان ببرید. این کار میتواند به سادگیِ تعیین محدودیتهایی برای کارهایی خاص، مانند بازیهای ویدئویی باشد. مثلا میتوانید تنها زمانی به خودتان اجازهی انجام این بازیها را بدهید که انجام وظایف مرتبط با هدف بلندمدت خود را تمام کردهاید. شاید لازم باشد که یاد بگیرید وقتی دیگران از شما میخواهند برایشان کاری انجام دهید، به آنها نه بگویید تا بتوانید وقتی را نیز به خودتان اختصاص دهید.

۴. زمانهای تلفشده را کاهش دهید

 شاید بعضی اوقات در روز، زمانتان را هدر میدهید. بسیاری از این موارد اجتنابناپذیر هستند، مانند رفتوآمدهای صبح یا رفتن به ادارهی پست در وقتِ ناهار، که شلوغترین زمانِ روز است. به برنامه ریزیتان نگاهی بیندازید و زمانهایی که در آنها وقتتان به هدر میرود را بیابید. به این فکر کنید که چگونه میتوانید برنامه ریزیتان را تغییر دهید تا این زمانهای تلفشده کاهش پیدا کنند.

اگر نمیتوانید زمانبندی کارها را تغییر دهید، شاید بتوانید به طور همزمان، چند کار را با هم انجام دهید. مثلا صبحها با اتوبوس به مدرسه یا محل کار بروید و در طول مسیر، از مطالعه ی رمان لذت ببرید.

۵. از شب قبل برای هر روز برنامه ریزی کنید

معمولا بهتر است که از پیش، برای هر روز برنامه ریزی کنید. اگر قبلا هرگز برنامه ریزی نکردهاید، شاید کمی زمان ببرد تا بتوانید در برنامه ریزیتان، تمام کاستیها و ویژگیها را در نظر بگیرید. انتظار نداشته باشید که در نخستین روز یا حتی نخستین هفته، همه چیز را متوجه شوید.

برای روز بعد خود، برنامهای تقریبی بنویسید که در آن تمام کارهایی را که میخواهید انجام دهید و زمانی که میخواهید برای انجام هر یک صرف کنید را فهرست کنید. در تنظیم این برنامه ریزی، کمی انعطافپذیر باشید، زیرا شما تازه دارید به برنامه ریزی برای زمانتان عادت میکنید.

گام دوم: نوشتنِ مهمترین وظایف روزانه

۱. از کارهایی که هر روز باید انجام بدهید فهرستی تهیه کنید

نیازی نیست که فهرست مرتب و دقیقی بنویسید، زیرا در این مرحله فقط باید از تکنیک طوفان فکری استفاده کنید و مواردی که مینویسید لزوما فهرست نهایی کارهایی نیست که باید انجام دهید. یک ساعت یا بیشتر وقت بگذارید و تمام کارهایی را که هر روز انجام میدهید (و کارهایی را که انجام نمیدهید ولی باید انجام دهید) بنویسید. اگر به یاد آوردن تمام کارها سخت است، همیشه دفترچه یادداشت کوچکی با خود داشته باشید و در طول روز، تمام کارهایی را که انجام میدهید، یادداشت کنید.

۲. کارهای کوچک و بزرگ را یادداشت کنید

 وقتی نوشتن فهرست را شروع میکنید، هیچ کاری را خیلی کوچک و کماهمیت درنظرنگیرید و هر کاری را که باید انجام داده شود، در فهرست خود وارد کنید. وقتی برای اولین بار برنامهریزی برای کارهای روزانه را انجام میدهید، بهتر است که همهی موارد را در برنامه ی خود بگنجانید و سپس، در صورت نیاز آن را ویرایش کنید. برای نمونه اگر هر روز صبح، برای پیادهروی بیرون میروید، این کار را نیز یادداشت کنید.

۳. در مورد کارهایی که انجام میدهید، از خودتان سوالاتی بپرسید

برای داشتن تغذیهی مناسب، چه کارهایی باید انجام دهید؟ برای رفتن به سر کار، هر روز باید چه کارهایی انجام دهید؟ برای رساندن فرزندتان به مدرسه یا به خانه، چه کارهایی را باید انجام دهید؟ احتمالا کارهای کوچک بسیار زیادی وجود دارد که باید برای انجام مسئولیتهای بزرگتر خود به آنها توجه داشته باشید. برنامهریزی روزانه به شما کمک میکند تا بخشهایی را که در آنها بهرهوری بالایی ندارید، شناسایی کنید و برای بهبود در آن بخشها تلاش کنید.

۴. فهرست خود را تجزیه و تحلیل کنید

اگر متوجه شدهاید که زمان آزاد اندکی دارید یا هیچ زمان آزادی ندارید، کارهای خود را دوباره بررسی کنید تا متوجه شوید که آیا انجام همهی آن کارها، واقعا ضروری است یا خیر. احتمالا متوجه خواهید شد که میتوان بعضی از کارها را به شکل بهتری انجام داد یا انجام آنها را به فرد دیگری واگذار کرد. برای نمونه، اگر در خوابگاه دانشجویی زندگی میکنید و وقت زیادی را برای آشپزی صرف میکنید، شاید بتوانید از یکی از هم اتاقیهای خود بخواهید تا در آشپزی با شما شریک شود. شما میتوانید غذاهایی را که هر دو به آن علاقه دارید، پیدا کنید و در طول هفته، به نوبت آشپزی کنید.

مقدمه

تغذیه در کودکان به رشد و سلامت آنها کمک می کند . بنابراین رسیدگی به نوع تغذیه در کودک باعث می شود که کودکان سالمتری داشته باشیم.

اصول مهم تغذیه ایی در کودکان دو تا هشت ساله

تغذیه سالم در دوران کودکی از دغدغه های والدین برای کودکان است .مراقبت تغدیه ای درکودکان به ارتقای شاخص های رشد، دریافت غذای سالم ومغذی وایجاد باورها وعادت صحیح غذایی درکودکی و بزرگسالی منجر می شود؛ رعایت اصول تغذیه در کودک باعث می شود دلبندانمان از بهره هوشی بیشتری برخوردار باشند .در این مطلب به اصول تغذیه ای مهم درباره کودکان می پردازیم.تغذیه در کودکتغذیه در کودک پس از دو سالگی، کودکان قابلیت خوردن انواع زیادی از غذاها را پیدا کرده اند. آنها می توانند همراه با سایر اعضای خانواده در وعده های غذایی شرکت کنند، هر چند در بعضی از غذاها برای پیشگیری از خفگی باید تغییرات خاصی داده شود. اما در حالیکه قادر به خوردن غذای بزرگسالان هستند، کودکان خردسال نیازهای تغذیه ای خاصی جدا از اعضای بزرگسال خانواده دارند. این نیازهای خاص ممکن است کاملا برای والدین روشن نباشد، اما کودکان، بزرگسالان کوچک نیستند و بنابراین عادات غذایی بزرگسالان ممکن است همیشه متناسب با نیازهای آنان نباشند. تفاوت اصلی بین نیازهای کودکان و بزرگسالان این است که بدن کودکان هنوز در حال رشد است، بنابراین به خصوص برای آنان مهم است که یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی داشته باشند. آنچه که بافت جدید برای ساخته شدن لازم دارد از هیچ به دست نمی آید:رژیم غذایی آنها باید مواد خام را برای این کار فراهم کند.

 تغذیه سالم در دوران کودکی سلامتی آنها را در بزرگسالی به همراه دارد.

برای مثال، پروتئین برای ساخت سلول های جدید استفاده می شود و در بدن نقش حیاتی دارد. و نیاز کودکان برای کلسیم بیشتر است، چون مواد معدنی برای ساخت استخوان های درحال توسعه لازم هستند. سایر ویتامین ها و مواد معدنی نیز برای کودکان حیاتی تر از بزرگسالان هستند، چون یک کمبود می تواند با یک فرایند مهم در دوران تکامل تداخل کند و سبب یک آسیب درازمدت شود. خوشبختانه، نوپاها به این مشکلات کمتراز دو سال اول حساسند، چون رشد سریع دوره نوزادی آهسته تر شده و به یک مقطع آرام تری رسیده است. اما فراهم کردن یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی نهایتا کمک خواهد کرد مطمئن شویم آنها به بزرگسالان سالم تری تبدیل خواهند شد. تفاوت دیگر این است که کودکان به غذای کمتری نسبت به بالغین نیاز دارند، و برخی مواقع حتی کمتر از آنچه والدین ممکن است فکر کنند. همانطور که در فصل قبل گفتیم، رژیم غذایی کودکان و خردسالان توانایی این که بدانند چه زمانی گرسنه اند و چه مقدار باید بخورند را دارند. والدین اغلب جور دیگری فکر میکنند و سعی می کنند کودکان را با هر ترفندی وادار به خوردن غذای بیشتر کنند با این اعتقاد که آنها به اندازه کافی نمی خورند. بچه هایی که قادرند هرموقع گرسنه بودند غذا بخورند و محدودیتی در غذا ندارند تقریبا همیشه به اندازه لازم برای رشدشان کالری دریافت می کنند. والدین باید به قدرت بدن برای تنظیم دریافت برای خود اعتماد کنند و کودکان را تشویق کنند، هنگامی که سیر شدند خوردن را متوقف کنند. والدین همچنین می توانند درباره عادات غذایی فرزندانشان نگران باشند. یک مطالعه جدید در فنلاند عادات غذایی یک گروه از کودکان پنج ساله که والدینشان آنها را کم غذا می دانستند را با گروه کنترل که اصطلاحا عادی نامیدند، مقایسه کرده است. محققان دریافتند که کم غذاها کالری کمتری از غذاهای گرم و کالری بیشتری از میان وعده ها دریافت می کردند. اما درانتها هیچ تفاوت تغذیه ای واقعی بین دو گروه وجود نداشت. هرچند بچه ها در یک وعده، غذای کمتری می خورند، ممکن است به دفعات بیشتری برای خوردن نیاز داشته باشند، معمولا سه وعده غذای کوچک همراه با چند میان وعده در طول روز. چون میان وعده ها سهم بزرگی در دریافت های روزانه کودک دارند، می توان آنها را" وعده های کوچک" درنظر گرفت و استحقاق همان توجه تغذیه ای که به وعده های اصلی می کنید را دارند. به عبارتی دیگر، یک میان وعده چیزی بیشتر از آنی است که کودک شما را تا وعده شام سیر نگه میدارد. بلکه فرصتی برای اضافه کردن مقداری میوه، سبزی، منابع پروتئینی، و سایر اجزاء یک رژیم متعادل است.

کوتاهی قد به خاطر مشکل تغذیه

یکی از مشکلات تغذیه نا سالم کوتاهی قد در کودکان است.

کوتاهی قد در کشورهای درحال توسعه به دلیل کمبودهای تغذیه ای به نسبت دیگر کشورها بیشتر مشاهده می شود.عوامل مختلفی روی قد تاثیر می گذارند از جمله قد ،نژاد و سلامت کلی اجتماع. در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سوء تغذیه و کوتاهی قد نسبت به سال های ابتدایی انقلاب بهبود قابل توجهی یافته اما هنوز در شرایط مطلوب قرار نگرفته. هر پدر و مادری باید بداند که فرزندش از لحاظ تغذیه ای ،سلامت و رشد و نمو در چه شرایطی قرار دارد. به والدین توصیه می شود از مراکز بهداشتی درمانی منحنی رشدی فرزند خود را بخواهند. البته در کمال تاسف باید متذکر شد این مراکز مانند سابق قد و وزن بچه ها را به طور مرتب و دقیق اندازه نمی گیرند که نقش نظارت وزارت بهداشت بر کار این گونه مراکز باید پررنگ تر شود. همچنین مراکز بهداشتی باید به مادران آموزش دهند که برای رسیدن به قد و وزن متناسب کودک، چه ترفندهای تغذیه ای و بهداشتی را پیاده کنند.تعادل در تغذیه کودک بسیار مهم است و از روی همین منحنی ها است که می توان کمبودهای تغذیه ای کودک را شناخت و اقدامات مکمل را به منظور بهبود تغذیه او انجام داد.

نقش غذا در بدن

غذا به مواد جامد یا مایعی گفته می شود که از راه دهان مصرف می شوند و علاوه بر برطرف کردن حس گرسنگی نیازهای بدن را نیز تامین می کنند؛این نیازها عبارتند از:

-انرژی که برای ادامه کار دستکاههای مختلف بدن از قبیل قلب،ریه،دستگاه گوارش وعضلات و همچنین فعالیتهای روزانه ضروری است.

-تامین مواد اولیه برای رشد و نمو ( به خصوص در کودکان،نوجوانان،زنان باردار)

-ترمیم و جانشین کردن سلولها و بافتهای مختلف بدن که در اثر فرسودگی از بین می روند.

 نیازهای تغذیه ای و مواد مغذی

غذاها از مواد مغذی تشکیل شده اند و تغذیه صحیح یعنی خوردن و دریافت مقدار لازم و کافی از هر یک از این مواد مغذی که برای حفظ سلامتی لازمند نیازهای تغذیه ای نامیده می شوند.این نیازها با توجه به شرایط جسمی ، محیطی و فردی متفاوتند و بر اساس سن ، جنس ، شرایط فیزیو لوژیک ، اندازه بدن و میزان فعالیت فرد تعیین می شوند. مواد مغذی به این شرح می باشند:

 -کربوهیدراتها و چربیها منابع عمده تامین انرژی هستند.

-پروتئینها نقش سازندگی دارند و برای ساخته شدن و نگهداری سلولها و بافتهای بدن مورد نیازند.پروتئین ها به علت نقش ویژه خود در رشد بدن در برنامه غذایی کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

-ویتامین ها و مواد معدنی در مقایسه با کربوهیدراتها و پروتئینها به مقدار کمتری مورد نیازند اما به همان اندازه در حفظ سلامت بدن ، تنظیم واکنشهای شیمیایی و اعمال حیاتی بدن نقش دارند.برخی از مواد معدنی اجزای ساختمانی بافتها را تشکیل می دهند مانند کلسیم در استخوانها و دندانها و آهن در خون.

-آب سالم و فیبر نیز از جمله اجزای یک رژیم غذایی مناسب می باشند.

گروههای غذایی

یکی از بهترین راهها برای اطمینان از تامین نیازهای تغذیه ای استفاده از 4 گروه اصلی غذایی است.توصیه می شود در برنامه غذایی روزانه از این گروههای غذایی استفاده شود.گروههای اصلی غذایی عبارتند از:

1- گروه نان و غلات

2- گروه میوه ها و سبزیها

3- گروه گوشت و تخم مرغ،حبوبات و مغزها

4- گروه شیر و لبنیات

تغذیه

مواد غذایی که در هر گروه قرار می گیرند دارای ارزش غذایی تقریباً مشابه هستند و می توانند جایگزین یکدیگر شوند.در آموزش تغذیه مقدار مورد نیاز مواد غذایی هر یک از 4 گروه غذایی اصلی را با واحد بیان می کنند که دارای یک اندازه معین است مثلاً:

یک واحد شیر یعنی یک لیوان شیر ،یک واحد گوشت یعنی 60 گرم گوشت ،یک واحد نان یعنی یک برش 30 گرمی نان ،یک واحد میوه یعنی یک عدد سیب یا یک عدد پرتقال.به طور کلی در یک رژیم غذایی مناسب بایستی همه این گروهها جای داشته باشند و روزانه از همه گروهها استفاده نمود.البته یک گروه در هرم وجود دارد که آنرا جزء گروههای غذایی اصلی به حساب نمی آورند چون به طور معمول استفاده می شوند این گروه را گروه متفرقه می نامند و شامل چربیها و روغنها ، شکر و شیرینیها ، ترشیها و شوریها ، نوشیدنیها و... می باشند توصیه می شود که به طور متعادل و به مقدار کم از این گروه استفاده شود.

انرژی

در دوران مدرسه رشد کودکان به صورت نسبتاً یکنواختی ادامه دارد و سالهای آخر دبستان مقارن با شروع جهش رشد به ویژه در دختران است.بنابراین تامین انرژی مورد نیاز بسیار ضروری است.میزان انرژی مورد نیاز کودکان مدرسه ای،به دلیل تفاوت در اندازه بدن،میزان تحرک و سرعت رشد آنها متفاوت است و هر چه میزان تحرک و فعالیت بدنی دانش آموز بیشتر باشد نیاز او به انرژی بیشتر خواهد بود.کربوهیدراتها که عمدتاً در نان و غلات وجود دارند و همچنین چربیها منابع تامین کننده انرژی هستند.در صورتی که انرژی مورد نیاز از این منابع تامین نشود پروتئین مصرفی که باید صرف رشد و ترمیم بافتهای بدن شود به مصرف تولید انرژی میرسد.زمانی که به علت کمبود دریافت انرژی منابع پروتئینی صرف تولید انرژی می شوند از وظیفه اصلی خود که رشد سلول و ترمیم بافتهاست باز می مانندو نهایتاً رشد کودک مختل می شود.

برای تامین انرژی مورد نیاز کودکان در سنین مدرسه باید گروه نان و غلات مانند نان،برنج و ماکارونی در برنامه غذایی روزانه آنها گنجانده شود.مصرف بیسکویت،کیک،کلوچه و شیرینیهایی از این قبیل که معمولاً به عنوان میان وعده مصرف می شوند بخشی از انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کنند.چربیها مانند روغن های مفید و مغزها ( بادام ، پسته ،...) نیز در این کودکان منبع تامین انرژی هستند و باید در برنامه غذایی روزانه در حد متعادل گنجانده شوند.

 پروتئین

پروتئین برای نگهداری و ترمیم بافتها و سنتز سلولها و بافتهای جدید مورد نیاز است.ترکیبی از پروتئین حیوانی و گیاهی به شرط آنکه انرژی دریافتی کودک کافی باشد می تواند نیاز بدن را برای رشد تامین نماید.توصیه می شود حتی الامکان پروتئین حیوانی مانند شیر ، گوشت و تخم مرغ که پروتئین با کیفیت بالا محسوب می شوند در برنامه غذایی روزانه کودکان سنین مدرسه گنجانده شود،در صورتی که در میان وعده نان و تخم مرغ ، ساندویچ مرغ ، کتلت ، انواع کوکوها مثل کوکوی سیب زمینی و یا کوکوی سبزی و یا شیر و کیک مصرف شود بخشی از پروتئین مورد نیاز کودکان این سنین تامین می شود.

تعذیه سالم در کودکان

تغذیه در کودکان به رشد و سلامت آنها کمک می کند . بنابراین رسیدگی به نوع تغذیه در کودک باعث می شود که کودکان سالمتری داشته باشیم.

اصول مهم تغذیه ایی در کودکان دو تا هشت ساله

تغذیه سالم در دوران کودکی از دغدغه های والدین برای کودکان است .مراقبت تغدیه ای درکودکان به ارتقای شاخص های رشد، دریافت غذای سالم ومغذی وایجاد باورها وعادت صحیح غذایی درکودکی و بزرگسالی منجر می شود؛ رعایت اصول تغذیه در کودک باعث می شود دلبندانمان از بهره هوشی بیشتری برخوردار باشند .در این مطلب به اصول تغذیه ای مهم درباره کودکان می پردازیم.تغذیه در کودکتغذیه در کودک پس از دو سالگی، کودکان قابلیت خوردن انواع زیادی از غذاها را پیدا کرده اند. آنها می توانند همراه با سایر اعضای خانواده در وعده های غذایی شرکت کنند، هر چند در بعضی از غذاها برای پیشگیری از خفگی باید تغییرات خاصی داده شود. اما در حالیکه قادر به خوردن غذای بزرگسالان هستند، کودکان خردسال نیازهای تغذیه ای خاصی جدا از اعضای بزرگسال خانواده دارند. این نیازهای خاص ممکن است کاملا برای والدین روشن نباشد، اما کودکان، بزرگسالان کوچک نیستند و بنابراین عادات غذایی بزرگسالان ممکن است همیشه متناسب با نیازهای آنان نباشند. تفاوت اصلی بین نیازهای کودکان و بزرگسالان این است که بدن کودکان هنوز در حال رشد است، بنابراین به خصوص برای آنان مهم است که یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی داشته باشند. آنچه که بافت جدید برای ساخته شدن لازم دارد از هیچ به دست نمی آید:رژیم غذایی آنها باید مواد خام را برای این کار فراهم کند.

 تغذیه سالم در دوران کودکی سلامتی آنها را در بزرگسالی به همراه دارد.

برای مثال، پروتئین برای ساخت سلول های جدید استفاده می شود و در بدن نقش حیاتی دارد. و نیاز کودکان برای کلسیم بیشتر است، چون مواد معدنی برای ساخت استخوان های درحال توسعه لازم هستند. سایر ویتامین ها و مواد معدنی نیز برای کودکان حیاتی تر از بزرگسالان هستند، چون یک کمبود می تواند با یک فرایند مهم در دوران تکامل تداخل کند و سبب یک آسیب درازمدت شود. خوشبختانه، نوپاها به این مشکلات کمتراز دو سال اول حساسند، چون رشد سریع دوره نوزادی آهسته تر شده و به یک مقطع آرام تری رسیده است. اما فراهم کردن یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی نهایتا کمک خواهد کرد مطمئن شویم آنها به بزرگسالان سالم تری تبدیل خواهند شد. تفاوت دیگر این است که کودکان به غذای کمتری نسبت به بالغین نیاز دارند، و برخی مواقع حتی کمتر از آنچه والدین ممکن است فکر کنند. همانطور که در فصل قبل گفتیم، رژیم غذایی کودکان و خردسالان توانایی این که بدانند چه زمانی گرسنه اند و چه مقدار باید بخورند را دارند. والدین اغلب جور دیگری فکر میکنند و سعی می کنند کودکان را با هر ترفندی وادار به خوردن غذای بیشتر کنند با این اعتقاد که آنها به اندازه کافی نمی خورند. بچه هایی که قادرند هرموقع گرسنه بودند غذا بخورند و محدودیتی در غذا ندارند تقریبا همیشه به اندازه لازم برای رشدشان کالری دریافت می کنند. والدین باید به قدرت بدن برای تنظیم دریافت برای خود اعتماد کنند و کودکان را تشویق کنند، هنگامی که سیر شدند خوردن را متوقف کنند. والدین همچنین می توانند درباره عادات غذایی فرزندانشان نگران باشند. یک مطالعه جدید در فنلاند عادات غذایی یک گروه از کودکان پنج ساله که والدینشان آنها را کم غذا می دانستند را با گروه کنترل که اصطلاحا عادی نامیدند، مقایسه کرده است. محققان دریافتند که کم غذاها کالری کمتری از غذاهای گرم و کالری بیشتری از میان وعده ها دریافت می کردند. اما درانتها هیچ تفاوت تغذیه ای واقعی بین دو گروه وجود نداشت. هرچند بچه ها در یک وعده، غذای کمتری می خورند، ممکن است به دفعات بیشتری برای خوردن نیاز داشته باشند، معمولا سه وعده غذای کوچک همراه با چند میان وعده در طول روز. چون میان وعده ها سهم بزرگی در دریافت های روزانه کودک دارند، می توان آنها را" وعده های کوچک" درنظر گرفت و استحقاق همان توجه تغذیه ای که به وعده های اصلی می کنید را دارند. به عبارتی دیگر، یک میان وعده چیزی بیشتر از آنی است که کودک شما را تا وعده شام سیر نگه میدارد. بلکه فرصتی برای اضافه کردن مقداری میوه، سبزی، منابع پروتئینی، و سایر اجزاء یک رژیم متعادل است.

کوتاهی قد به خاطر مشکل تغذیه

یکی از مشکلات تغذیه نا سالم کوتاهی قد در کودکان است.

کوتاهی قد در کشورهای درحال توسعه به دلیل کمبودهای تغذیه ای به نسبت دیگر کشورها بیشتر مشاهده می شود.عوامل مختلفی روی قد تاثیر می گذارند از جمله قد ،نژاد و سلامت کلی اجتماع. در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سوء تغذیه و کوتاهی قد نسبت به سال های ابتدایی انقلاب بهبود قابل توجهی یافته اما هنوز در شرایط مطلوب قرار نگرفته. هر پدر و مادری باید بداند که فرزندش از لحاظ تغذیه ای ،سلامت و رشد و نمو در چه شرایطی قرار دارد. به والدین توصیه می شود از مراکز بهداشتی درمانی منحنی رشدی فرزند خود را بخواهند. البته در کمال تاسف باید متذکر شد این مراکز مانند سابق قد و وزن بچه ها را به طور مرتب و دقیق اندازه نمی گیرند که نقش نظارت وزارت بهداشت بر کار این گونه مراکز باید پررنگ تر شود. همچنین مراکز بهداشتی باید به مادران آموزش دهند که برای رسیدن به قد و وزن متناسب کودک، چه ترفندهای تغذیه ای و بهداشتی را پیاده کنند.تعادل در تغذیه کودک بسیار مهم است و از روی همین منحنی ها است که می توان کمبودهای تغذیه ای کودک را شناخت و اقدامات مکمل را به منظور بهبود تغذیه او انجام داد.

نقش غذا در بدن

 

غذا به مواد جامد یا مایعی گفته می شود که از راه دهان مصرف می شوند و علاوه بر برطرف کردن حس گرسنگی نیازهای بدن را نیز تامین می کنند؛این نیازها عبارتند از:

-انرژی که برای ادامه کار دستکاههای مختلف بدن از قبیل قلب،ریه،دستگاه گوارش وعضلات و همچنین فعالیتهای روزانه ضروری است.

-تامین مواد اولیه برای رشد و نمو ( به خصوص در کودکان،نوجوانان،زنان باردار)

-ترمیم و جانشین کردن سلولها و بافتهای مختلف بدن که در اثر فرسودگی از بین می روند.

 نیازهای تغذیه ای و مواد مغذی

غذاها از مواد مغذی تشکیل شده اند و تغذیه صحیح یعنی خوردن و دریافت مقدار لازم و کافی از هر یک از این مواد مغذی که برای حفظ سلامتی لازمند نیازهای تغذیه ای نامیده می شوند.این نیازها با توجه به شرایط جسمی ، محیطی و فردی متفاوتند و بر اساس سن ، جنس ، شرایط فیزیو لوژیک ، اندازه بدن و میزان فعالیت فرد تعیین می شوند. مواد مغذی به این شرح می باشند:

 -کربوهیدراتها و چربیها منابع عمده تامین انرژی هستند.

-پروتئینها نقش سازندگی دارند و برای ساخته شدن و نگهداری سلولها و بافتهای بدن مورد نیازند.پروتئین ها به علت نقش ویژه خود در رشد بدن در برنامه غذایی کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

-ویتامین ها و مواد معدنی در مقایسه با کربوهیدراتها و پروتئینها به مقدار کمتری مورد نیازند اما به همان اندازه در حفظ سلامت بدن ، تنظیم واکنشهای شیمیایی و اعمال حیاتی بدن نقش دارند.برخی از مواد معدنی اجزای ساختمانی بافتها را تشکیل می دهند مانند کلسیم در استخوانها و دندانها و آهن در خون.

 

-آب سالم و فیبر نیز از جمله اجزای یک رژیم غذایی مناسب می باشند.

گروههای غذایی

یکی از بهترین راهها برای اطمینان از تامین نیازهای تغذیه ای استفاده از 4 گروه اصلی غذایی است.توصیه می شود در برنامه غذایی روزانه از این گروههای غذایی استفاده شود.گروههای اصلی غذایی عبارتند از:

1- گروه نان و غلات

2- گروه میوه ها و سبزیها

3- گروه گوشت و تخم مرغ،حبوبات و مغزها

4- گروه شیر و لبنیات

تغذیه

مواد غذایی که در هر گروه قرار می گیرند دارای ارزش غذایی تقریباً مشابه هستند و می توانند جایگزین یکدیگر شوند.در آموزش تغذیه مقدار مورد نیاز مواد غذایی هر یک از 4 گروه غذایی اصلی را با واحد بیان می کنند که دارای یک اندازه معین است مثلاً:

یک واحد شیر یعنی یک لیوان شیر ،یک واحد گوشت یعنی 60 گرم گوشت ،یک واحد نان یعنی یک برش 30 گرمی نان ،یک واحد میوه یعنی یک عدد سیب یا یک عدد پرتقال.به طور کلی در یک رژیم غذایی مناسب بایستی همه این گروهها جای داشته باشند و روزانه از همه گروهها استفاده نمود.البته یک گروه در هرم وجود دارد که آنرا جزء گروههای غذایی اصلی به حساب نمی آورند چون به طور معمول استفاده می شوند این گروه را گروه متفرقه می نامند و شامل چربیها و روغنها ، شکر و شیرینیها ، ترشیها و شوریها ، نوشیدنیها و... می باشند توصیه می شود که به طور متعادل و به مقدار کم از این گروه استفاده شود.

انرژی

در دوران مدرسه رشد کودکان به صورت نسبتاً یکنواختی ادامه دارد و سالهای آخر دبستان مقارن با شروع جهش رشد به ویژه در دختران است.بنابراین تامین انرژی مورد نیاز بسیار ضروری است.میزان انرژی مورد نیاز کودکان مدرسه ای،به دلیل تفاوت در اندازه بدن،میزان تحرک و سرعت رشد آنها متفاوت است و هر چه میزان تحرک و فعالیت بدنی دانش آموز بیشتر باشد نیاز او به انرژی بیشتر خواهد بود.کربوهیدراتها که عمدتاً در نان و غلات وجود دارند و همچنین چربیها منابع تامین کننده انرژی هستند.در صورتی که انرژی مورد نیاز از این منابع تامین نشود پروتئین مصرفی که باید صرف رشد و ترمیم بافتهای بدن شود به مصرف تولید انرژی میرسد.زمانی که به علت کمبود دریافت انرژی منابع پروتئینی صرف تولید انرژی می شوند از وظیفه اصلی خود که رشد سلول و ترمیم بافتهاست باز می مانندو نهایتاً رشد کودک مختل می شود.

برای تامین انرژی مورد نیاز کودکان در سنین مدرسه باید گروه نان و غلات مانند نان،برنج و ماکارونی در برنامه غذایی روزانه آنها گنجانده شود.مصرف بیسکویت،کیک،کلوچه و شیرینیهایی از این قبیل که معمولاً به عنوان میان وعده مصرف می شوند بخشی از انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کنند.چربیها مانند روغن های مفید و مغزها ( بادام ، پسته ،...) نیز در این کودکان منبع تامین انرژی هستند و باید در برنامه غذایی روزانه در حد متعادل گنجانده شوند.

 پروتئین

پروتئین برای نگهداری و ترمیم بافتها و سنتز سلولها و بافتهای جدید مورد نیاز است.ترکیبی از پروتئین حیوانی و گیاهی به شرط آنکه انرژی دریافتی کودک کافی باشد می تواند نیاز بدن را برای رشد تامین نماید.توصیه می شود حتی الامکان پروتئین حیوانی مانند شیر ، گوشت و تخم مرغ که پروتئین با کیفیت بالا محسوب می شوند در برنامه غذایی روزانه کودکان سنین مدرسه گنجانده شود،در صورتی که در میان وعده نان و تخم مرغ ، ساندویچ مرغ ، کتلت ، انواع کوکوها مثل کوکوی سیب زمینی و یا کوکوی سبزی و یا شیر و کیک مصرف شود بخشی از پروتئین مورد نیاز کودکان این سنین تامین می شود.

مقدمه

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.

نوجوانی

نوجوانی، مرحله  گذار رشد فیزیکی و روانی انسان است که میان کودکی و جوانی روی می دهد. این گذار، تغییرات زیستی (بلوغ جنسی)، اجتماعی، و روانشناختی را در بر می گیرد، هرچند که از میان این ها تنها تغییرات زیستی و روانشناختی را می توان به آسانی اندازه گیری کرد.

در سال های اخیر، آغاز بلوغ در پیشانوجوانی (پیش از نوجوانی) به نوعی افزایش داشته است (به ویژه در دختران، با بلوغ زودهنگام و زودرس)، و نوجوانی گاهی در آن سوی سال های نوجوانی (به ویژه در پسران) امتداد داشته است. این تغییرات تعریفی منسجم از چارچوبه  زمانی نوجوانی را دشوارتر ساخته است. در بسیاری از پژوهش ها نوجوانی را به سه دوره تقسیم می کنند: نوجوانی اولیه ۱۲–۱۴سالگی)، اواسط نوجوانی (۱۴–۱۶سالگی) واواخر نوحوانی (۱۶–۱۹سالگی). پایان نوجوانی و آغاز جوانی و بزرگسالی بسته به کشورهای مختلف و نسبت به کاربردش متغیر است، و حتی فراتر از آن در درون یک کشور یا فرهنگ هم ممکن است سنین متفاوتی برای بلوغ (از نظر دوره بندی و قانونی) به منظور سپردن وظایف مشخص در جامعه، در نظر گرفته شود. برخی از این موارد شامل، رانندگی وسایل نقلیه، داشتن روابط جنسی قانونی، خدمت سربازی، تهیه و نوشیدن مشروبات الکلی، رای دادن، قرارداد بستن، تکمیل برخی مقاطع تحصیلی، یا ازدواج است. نوجوانی معمولاً بر خلاف مقطع پیشانوجوانی، با افزایش استقلال توسط پدرمادر یا سرپرست قانونی و نظارت کم تر همراه است.

ویژگی های دوره ی نوجوانی چیست ؟

نوجوان یا دوره ی نوجوانی حد فاصل بین کودک و بزرگسالی است که نمی توان حدود و سن دقیقی برای آن تعیین کرد . شروع دوره ی نوجوانی با مسائل پیچیده و زیادی روبرو است . سیر تکاملی شخصیت کودک دیروز دستخوش تغییرات جسمی ، روحی و روانی می گردد .

 

بدیهی ترین تغییر که برای همه ی موجودات زنده ، مشترک است همان جریان رشد است . تغییرات و رشد بدنی کودک متناسب با جنسیت ( دختر و پسر ) شامل قد و وزن و تغییرات بیولوژیکی است که همراه با ترشحات هورمونی تحت عنوان بلوغ جسمی در سیر تکامل قرار می گیرد . همزمان با رسیدن به بلوغ جسمی جنبه های شخصیتی کودک نیز تحت بلوغ های روحی ، بلوغ جنسی و بلوغ شخصیتی رشد کرده و شخص کودک را تبدیل به کاراکتر نوجوان می کند .

در واقع نوجوان همان کودک دیروز است که در سیر تکامل و رشد قرار گرفته و با تغییراتی که در ظاهر و روح او اتفاق می افتد در مسیر بزرگسالی قرار می گیرد . نوجوان همان شخصیت میان کودک و بزرگسال است . که به خاطر این تغییرات و اتفاقاتی که در جسم و روح او رخ می دهد ، گویی دوباره متولد می شود .

شروع سن نوجوانی

همانطور که در مقاله ی کودک گفتیم سن دقیقی نمی توان برای نوجوانی ثبت کرد به همین دلیل روانشناسان در این باره بر اساس معیار هایی خاص ، سن نوجوانی را از ۱۲ تا ۱۷ سالگی ، ۱۳ تا ۱۹ سالگی ، ۱۴ تا ۱۹ سالگی و .. در نظر گرفته اند . این سنین از بحرانی ترین دوران عمر انسان است . چرا که تغییرات اساسی و شکل گیری نهایی شخصیت کودک در همین حد فاصل تا بزرگسالی یا همان دوران نوجوانی است .

دوره ای که کودک دیروز ، میل به استقلال و مسئولیت پذیری مشابه بزرگسالان دارد . می گوییم کودک دیروز چرا که در این دوره نوجوان قطعا دیگر کودک دیروز نیست و از طرف دیگر به درستی بالغ نشده است و در مسیر آن است . بر همین اساس نوجوانی دوره ی سخت و پیچیده ای است ؛ بدین ترتیب که شخص اگر کودکی کند او را سرزنش می کنند که بزرگ شده و باید در شان خودش رفتار کند و از طرف دیگر در زمره ی بزرگسالان هم به حساب نمی آید .

 

ویژگی های نوجوانی

در این دوره نوجوان احساس قدرت می کند . استدلال های عقلی را بهتر در ک می کند ، توانایی سنجش و تشخیص و ارزیابی مسائل ، نسبت به کودک دیروز ، در این دوره برای او بیشتر می شود . او در این برهه در پی استقلال فکری است و به همین دلیل ممکن است که خانواده در این موقعیت زمانی با نوجوان با مشکلاتی مواجه شوند .

بعضی خانواده ها در این موقعیت مضطرب شده و نگران اوضاع تربیتی و شخصیتی فرزند خود می شوند .

نوجوان در این مرحله می خواهد به هر طریقی قابلیت های خود را نشان دهد ، ابراز وجود کند و شخصیت خود را اثبات نماید که بهتر است والدین موقعیت و شرایط دوره ی نوجوانی را درک کرده و فرزند خود را در این مسیر یاری نمایند .

از آن جا که نوجوان تمایل به ابراز وجود و نشان دادن توانایی های خود دارد ، ممکن است با اجتماع دوروبرش که شامل دوستان و همسالان می شود ، زیاد از حد سازگاری کند که اگر در این راه موفق نشود یعنی مواظب روابط اجتماعی خود نباشد ، ممکن است خطراتی مانند مصرف مواد مخدر یا مصرف الکل و ماری جوانا برای او بوجود آید .

نقش والدین در تربیت فرزندان

در این موقعیت نقش والدین در تربیت نوجوانان بشدت خود را نشان می دهد ، به این تربیب که نوجوان اهمیت می دهد که بشدت مورد توجه باشد ، صاحب شخصیت باشد و اطرافیانش او را به عنوان دوست یا شریک تلقی کنند .

والدین می توانند با همراهی بیشتر و با درک فرزند خود مثل یک دوست در کنار نوجوان خود باشند تا مجبور نشوند بعدا متحمل اتفاقات ناشی از دوستی نوجوانشان با دوستان و همسالان ناباب شوند . از اشتباهات بزرگ والدین گاهی همین تنها گذاشتن نوجوان ، در این برهه ی حساس است .

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می تواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنس گرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.

تعاریف

مردم شناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کرده اند. اِدوارد وست مارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف می کند: ارتباط پردوام یا کم دوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند «.او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشین اش را رد می کند و در عوض بطور موقت ازدواج را این گونه تعریف می کند:« رابطه یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیله عرف یا قانون پذیرفته شده است ».

یادداشت ها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کرده است، «پیوندی بین یک زن و یک مرد به طوری که بچه های متولد شده از زن به عنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زن ها اجازه می داد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ (انسان شناس بریتانیایی ) پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر».

دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار می دهد و آن را در مقوله شناخت حلال زادگی (مشروعیت) فرزند بسیار دست و پاگیر می داند و پیشنهاد می کند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع می شوند نگاه کنیم. لیچ تعریف اش را باز می کند و می گوید: «ازدواج رابطه ای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار می شود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطه ها قدغن نشده اند میسّر می کند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شده اند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه».استدلال لیچ این است که هیچ کدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگ ها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبط شده با ازدواج را ارائه می کند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژه ای از سوی فرهنگ.

دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار می دهد و این گونه استدلال می کند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخه ای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار می دهد.

دیدگاه های معاصر در مورد ازدواج

انتقادها

بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلال هایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلال ها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی می شود.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجه تحقیقات جدید نشان می دهد که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند. همچنین نتیجه تحقیقات ثابت می کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متاهل ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسئله می توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین طور فشار بالا بر روی متاهل ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می شود و دیگر بسان قدیم نمی باشد. چکیده این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش های جدیدی را بوجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم تر و خوشبختر بودن مجردها در برابر متاهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت های فردی دچار دغدغه های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به خاطر افزایش کشمکش ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل و تابین رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می یابد.

انتخاب شریک عاطفی- جنسی

گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگ ها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل می کنند وجود دارد. گوناگونی ها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص می کنند، کدام افراد انتخاب های معتبری محسوب می شوند وجود دارد.

در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروه های اجتماعی ویژه محدود می شود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب می شود - درون همسری "endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شده اند صدق می کند؛ ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد- برون همسری "exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شده است صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار می رود با عموزاده ها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتاً حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر «levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتاً در جوامعی که بر پایه گروه های قبیله ای درون همسر بنا شده اند یافت می شود.

در فرهنگ های دیگر رسومی که بر گروه هایی که همسر می تواند از آن ها انتخاب شود نظارت می کنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر می تواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود.

ازدواجهای کاربردی (یا ازدواج مصلحتی) به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاست های گروهی تسهیل می شوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق می کند؛ حتی ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزه هایی به غیر از تفاهم داشته باشد.

در دهکده های روستایی هند، ازدواج کودکان نیز انجام می شود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم می کنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت.

در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر می شود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان می کند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمان های گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بوده است که در آن گروه هایی از زنان توسط گروه هایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر می شدند. معروفترین مثال برای این مورد، تجاوز به زنان اهل سابین می باشد که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند.

سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه می رسد برای او مردی از برادران شوهر مرحومش فراهم می کند.

هم زیستی

ازدواج نهادی است که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون عاطفی و اقتصادی به هم پیوند می زند. دربسیاری از فرهنگ های غربی، ازدواج معمولاً به ایجاد خانواده ای جدید که از زوج متأهل تشکیل می شود منجر می شود که در خانه ای مشترک با هم زندگی می کنند و غالباً از بستر یکسانی استفاده می کنند، ولی در بعضی از فرهنگ های دیگر سنت این نیست. در میان «میانگ کاباو» ها در غرب سوماترا، در منزل مادری "matrilocal"است و شوهر به خانه مادر زن نقل مکان می کند. اقامت بعد از ازدواج می تواند در منزل پدری "patrilocal" یا منزل دایی شوهر"avunculocal" باشد. چنین ازدواج هایی در پکن امروزی به طور روزافزونی متداول می شوند. «گو جیانمی»، مدیر مرکز مطالعات زنان در دانشگاه پکن به خبرنگار «نیوزدی» گفت: «ازدواج های پاره وقت»Walking marriage «نشان دهنده تغییرات گسترده در جامعه چین است» تمهیدی مشابه در عربستان سعودی تحت عنوان «ازدواج مسیار» وجود دارد که در آن زن و شوهر جدا از هم زندگی می کنند و به طور مرتب با هم دیدار می کنند.

از سوی دیگر، ازدواج لازمه همزیستی نیست. در بعضی موارد زوج هایی که با هم زندگی می کنند دوست ندارد متأهل شناخته شوند. مثلاً هنگامی که حق بازنشستگی یا نفقه به طرز منفی تحت تأثیر قرار می گیرند یا به خاطر ملاحظات مالیاتی، مسائل مهاجرتی و دلایل فراوان دیگر. در جوامع امروزی غربی بعضی از زوج ها پیش از ازدواج با هم زندگی می کنند تا کارایی چنین تمهیدی را در طولانی مدت بیازمایند. در بعضی از موارد هم زیستی ممکن است منجر به ازدواج عرفی شود و در بعضی از کشورها هم زیستی را به رسمیت ازدواج به جهت منافع مالیاتی و امنیت اجتماعی ترجیح می دهند. این در مورد استرالیا صدق می کند.

محدودیت های ازدواج

ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچه ها، انتقال ژن های سالم، حفظ ارزش های فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بوده است، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگ هایی که ازدواج را به رسمیت می شناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج می دانند.

ایالات متحده تاریخچه ای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل می کردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیا۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً «آلاباما» «آرکانزاس» و «اوکلاهما» مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «می سی سی پی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیایی ها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان آمریکایی را و ایالاتی چون «جرجیا،» کارولینای جنوبی و ویرجینیا همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.

به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوج های هم جنس آن طور که برای زوج های غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج 1996 (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف می کند و اجازه می دهد ایالت ها ازدواج هم جنس ها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال می شود که ایالت ها می توانستند قبلاً هم اینکار را بکنند). چهل و یک ایالت آمریکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف می کنند. سه مورد از این ایالت ها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شده اند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کرده اند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کرده است (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.

در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشته است، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بوده است. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بوده است. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بوده است، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ۸۰٪ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی یا نزدیکتر بوده است. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشته است، اما هنوز تخمین زده می شود که بیش از ۱۰٪ ازدواج ها میان نوه عموهای والدینی یا عموزاده ها صورت می گیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواج هایی نکوهیده است، و ممنوعیت ازدواج عموزاده ها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظه است: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بوده است. در جوامع زیادی ازدواج به طبقه اجتماعی فرد محدود بوده است - پدیدهای که انسان شناسان درون همسری می نامند. یک نمونه از چنین محدودیت هایی شرط ازدواج با هم قبیله ای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بوده است. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایه مخالفت با ازدواجهای چندهمسری ای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشته است.

تاریخچه مسجد سلطان احمد

مسجد آبی به دستور سلطان احمد اول و در زمانی که تنها ۱۹ سال داشت ساخته شد. این مسجد در نزدیکی ایا صوفیه قرار دارد و بر روی محوطه یک میدان اسب دوانی باستانی و کاخ امپراطوری بیزانس بنا شده است. موزائیک های کاخ مذکور را در موزه موزائیک در همان نزدیکی می توانید تماشا کنید. پروژه ساخت مسجد آبی در سال ۱۶۰۹ آغاز شد و ۷ سال به طول انجامید. معماری که طراحی مسجد سلطان احمد را به عهده داشت فردی به نام آقا محمد بود که جدش را اعدام کردند. سلطان احمد که بسیار نگران به پایان رسیدن این مسجد بزرگ بود اغلب خود درگیر روند کار می شد. او تنها یک سال پس از اتمام ساخت شاهکارش در سن ۲۷ سالگی درگذشت. پیکر او به همراه همسر و سه پسرش در بیرون مسجد دفن شده است. مجموعه مسجد اصلی شامل یک مدرسه، بیمارستان، یک مدرسه ابتدایی، بازار، عمارت و گور مؤسس آن بود که متأسفانه اکثرشان در قرن ۱۹ تخریب شدند.

 دیدنی های مسجد سلطان احمد

یکی از مهم ترین ویژگی های مسجد آبی که از دور دست ها نیز قابل رؤیت است، ۶ منار  آن هستند. این منار ها به خاطر آن که اکثر مساجد تنها ۱، ۲ یا ۴ منار دارند بسیار بی همتا هستند. برخی می گفتند سلطان به معمار دستور ساخت مناره های طلایی (altin) داده بود که به اشتباه ۶ (به ترکی alti) مناره ساخته شد. به هر حال منشأ این شاخصه بی بدیل هر چه که بود، سبب یک رسوایی بزرگ شد زیرا همان طور که می دانیم مسجد حرم در مکه که مقدس ترین مکان مسلمان ها در جهان است نیز شش منار داشت. در آخر سلطان احمد این مشکل را با فرستادن معمارش به مکه و اضافه کردن یک منار هفتم به مسجد حل کرد. مشخصه مهم بعدی نمای خارجی مسجد آبی، گنبدهای آبشاری آن هستند که گویی به صورت پلکانی از گنبد مرکزی به پایین می ریزند. گذرگاه طاقی زیر هر گنبد ریتم بصری خاص خود را به مجموعه اضافه می کند. هیچ چیزی از نمای خارجی ربطی به نام مسجد آبی ندارد و این نام برگرفته از کاشی های آبی داخل بنا است.

 در شب های تابستان ساعت ۹، یک نمایش روایی تاریخی و یک نمایش نوری در مسجد سلطان احمد برگزار می شود. تفسیر و توضیحات جانبی به زبان ترکی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به بازدیدکنندگان ارائه می شود.

در فضای داخلی، سقف مسجد با یک ردیف از ۲۰,۰۰۰ کاشی آبی تزئین شده که نام معروف مسجد را از آن گرفته اند. این کاشی ها که نمونه ای عالی از طراحی «ایزنیک» (Iznik) قرن شانزده هستند، طرح هایی از گل ها، درختان و الگوهای انتزاعی دارند. طرح نهایی یکی از زیبا ترین مناظر استانبول را جلو چشمان بازدیدکنندگان حاضر می کند. کاشی های ایزنیک در برخی گالری ها و در قسمت بالای ورودی دیوار شمالی مشاهده می شوند. فضای داخل مسجد با ۲۶۰ پنجره روشن می شود که زمانی در قرن ۱۷ با شیشه های رنگی پر شده بودند. متأسفانه آن شیشه ها گم شده و با نمونه های نازل تری جایگزین شدند.

 برای آن که تقدس و حرمت مسجد نگه داشته شود غیر مسلمانان باید از ضلع غربی (ورودی میدان اسب دوانی) وارد شوند. زنجیر هایی از این دروازه آویزان شده اند که باعث می شوند همه حتی سلطان در زمان ورود با اسب مجبور باشد سر خود را موقع ورود خم کند.

 دقت داشته باشید که با توجه به فعال بودن مسجد در مراسم های مذهبی، در زمان اقامه نماز بازدید از داخل مجموعه امکان پذیر نخواهد بود و بازدید کنندگان غیر مسلمان برای تماشای مجموعه باید حتماً از میدان اسب دوانی وارد آن شوند. بهترین زمان برای بازدید اواسط صبح بوده و برای ورود به آن باید کفش های خود را درآورید. خانم ها هم باید هنگام بازدید مو و دستان خود را به وسیله یک شال بپوشانند. بازدید از مسجد هزینه ورودی ندارد و همچنین در زمان حضور در مسجد نباید بلند صحبت کرده و از فلاش دوربین استفاده کنید.

 آشنایی با مسجد سلطان احمد (مسجد کبود) در استانبول 

مسجد سلطان احمد (که در زبان ترکی «Sultanahmet Camii» نام دارد) مسجدی است که در شهر استانبول واقع شده است. این شهر که در زمان امپراطوری عثمانی طی سالهای ۱۴۵۳ تا ۱۹۲۳ پایتخت این کشور بوده است، یکی از زیباترین شاهکارهای معماری اسلامی است که به علت وجود کاشی های آبی رنگ در طراحی داخلی به «مسجد آبی» نیز شهرت دارد.

 مسجد سلطان احمد در استانبول

 مسجد سلطان احمد طی سالهای ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۹ به دستور سلطان احمد اول بنا شد و به همین دلیل پس از مرگ وی مسجد را مسجد سلطان احمد نامیدند. وی در همین مسجد دفن شده است. مسجد سلطان احمد در قدیمی ترین بخش استانبول واقع شده که این منطقه در قبل از سالهای ۱۴۵۳ (میلادی) مرکز قسطنطنیه، پایتخت امپراطوری بیزانس، محسوب می شده است. این مسجد در نزدیکی هیپودروم قسطنطنیه واقع شده است و تا کلیسای بزرگ مسیحیان با نام ایا صوفیا فاصله اندکی دارد.

  مسجد سلطان احمد طی سالهای ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۹ به دستور سلطان احمد اول بنا شد

 مسجد سلطان احمد در چند قدمی سرای توپقاپی قرار دارد، کاخی که محل اقامت پادشاهان عثمانی تا سال ۱۸۳۵ بود و فقط تا ساحل بسفور چند دقیقه ای فاصله دارد. اگر از دریا به مسجد نگاه کنید، قبه ها و مناره های مسجد در بخش قدیمی شهر برجسته هستند و هدف سازندگان هم ایجاد چنین چشم انداز زیبایی بوده است.

  ساختار اصلی مسجد سلطان احمد تقریباً شبیه مکعب است که طول و عرض آن ۵۳ و ۵۱ است

 مسجد سلطان احمد به عمد در مقابل عمارت ایا صوفیا ساخته شده تا نشان دهد که معماران عثمانی و مسلمان می توانند رقبای سرسختی برای اجداد مسیحی خود باشند. با این وجود، معمار نتوانسته قبه هایی بزرگتر از قبه عمارت ایا صوفیا بسازد و به همین دلیل تلاش کرده با تنظیم دقیق موقعیت قبه ها، شبه قبه ها و مناره ها جلوه ای زیبا را پدید آورد. علی رغم تلاش معمار، ابعاد ساختمان کوچکتر از ابعاد عمارت ایا صوفیا است که این مساله سلطان احمد را بسیار خشمگین کرد. بنابراین دو عمارت آثار تاریخی و معماری بسیار ارزنده ای هستند که جلوه ای منحصربه فرد را به این بخش از شهر می دهند.

 در غرب این مسجد را با نام مسجد کبود می شناسند چرا که در نقاشی های طرح داخلی از رنگ آبی استفاده زیادی شده است. با این وجود، این نقاشی داخل مسجد بخشی از دکور داخلی اصلی نبوده و امروزه آنرا از دکور داخلی حذف کرده اند. بنابراین دکور داخلی مسجد دیگر منحصراً آبی رنگ نیست.

 

خيلي از ما وقتي چيزي درباره حيوانات در معرض انقراض مي‌شنويم فقط به ياد يوزپلنگ ايراني مي‌افتيم؛ گونه‌اي کم‌نظير که به لطف فعالان محيط زيست و رسانه‌ها حاميان زيادي پيدا کرده و حالا با وجود اينکه چند‌ده قلاده بيشتر از اين حيوان در فلات ايران زندگي نمي‌کنند اميدها به حفظ نسل و جلوگيري از انقراض اين حيوان بيشتر می‌شود اما تمرکز و تلاش براي حفظ يوزپلنگ ايراني نبايد باعث شود فکر کنيم اين‌گونه تنها گونه جانوري در معرض خطر انقراض در ايران است، بلکه چندين جانور ديگر در مناطق مختلف ايران پراکنده هستند که ممکن است چند سال ديگر فقط تصوير و نامي از آنها در کتاب‌ها باقي بماند و رد‌پاي خودشان براي هميشه از طبيعت پاک شود؛ البته فقط طبيعت ايران نيست که ميزبان چندين جانور رو به انقراض است، بلکه آمارها و تحقيقات جديد نشان مي‌دهد ساير انسان‌ها در کشورهاي ديگر جهان هم با تمام توان مشغول غير‌قابل زيست‌کردن کره زمين براي حيوانات مختلف هستند و انگار در اين مسير، توفيقات زيادي هم به‌دست ‌آورده‌اند تا جايي که در تحقيق تازه منتشرشده انجمن جانور‌شناسي لندن اعلام شده تا چهار سال ديگر دو‌سوم حيوانات کره زمين منقرض مي‌شوند. اين تحقيقات مي‌گويند بين سال‌هاي 1970 تا 2012 ميلادي جمعيت حيوانات، 58 درصد کاهش يافته و انتظار مي‌رود با ادامه اين روند اين ميزان تا سال 2020 به 67 درصد برسد. محققان در اين انجمن به‌دليل انقراض وسيع و پرسرعت حيوانات هم اشاره کرده و آورده‌اند علت بخشي بزرگ از اين اتفاق هم نابودکردن طبيعت به‌وسیله انسان‌هاست.

به‌طور کلي بيشتر کره زمين اکنون در اختيار انسان‌ها‌ست و فقط از 15 درصد آن براي طبيعت حفاظت مي‌شود. شکار به‌عنوان تأمين غذا هم از دلايل ديگر انقراض حيوانات است. آلودگي هم يکي ديگر از اصلي‌ترين دلايل انقراض حيوانات است، مثلا دلفين‌ها و نهنگ‌ها تاکنون از آلاينده‌هاي صنعتي آسيب‌هاي جدي ديده‌اند. در قسمتي ديگر از اين تحقيق هشدار داده مي‌شود: «ادامه اين روند به منابع طبيعي که انسان به آن وابسته است، آسيب مي‌زند و احتمال خطر کم‌آبي و رقابت بر سر منابع طبيعي را زياد مي‌کند.»

يوز ايراني تنها نيست

برخي از فعالان حوزه محيط زيست و کساني که در زمينه حفاظت از نسل يوزپلنگ ايراني فعاليت مي‌کردند شعارشان را «يوز ايراني تنها نيست» قرار داده بودند اما اين جمله را طور ديگري هم مي‌توان معني کرد، يعني مي‌توانيم بگوييم اين جانور، تنها حيواني نيست که در کشور ما در حال نابود‌شدن است.

انسان زمين را براي خودش مي‌خواهد

خرازيان‌مقدم درباره اينکه چرا فهرست گونه‌هاي در حال انقراض در کشور اين‌قدر بلند است و هر روز هم به اين فهرست اضافه مي‌شود، مي‌گويد: «جزيره‌اي‌شدن زيستگاه‌ها و جمعيت گونه‌ها يکي از مهم‌ترين دلايل است. در واقع، توسعه راه‌ها، سکونتگاه‌ها وکشتزارها، موجب جزيره‌اي‌شدن زيستگاه‌ها و به تبع آن جمعيت برخي گونه‌هاي جانوري درون آن شده؛ به‌طوري ‌که ارتباطشان با جمعيت‌هاي پيرامون، قطع و موجب انقراض محلي و بروز فشارهاي درون‌آميزي در درون جمعيت‌هاي موجود شده است و در دراز‌مدت اين‌گونه، با چالش کاهش تنوع ژنتيک و کاهش مقاومت در مقابل بيماري‌ها و تغييرات محيطي مواجه مي‌شود. در کنار اين عامل، بايد به عواملي چون وجود سلاح‌هاي غير‌مجاز، حضور دام بيش از ظرفيت در زيستگاه‌ها، تجارت غير‌قانوني گونه‌هاي جانوري و اجزاي آنها نیز اشاره کنيم. در اين ميان، نبود امکانات، تجهيزات و نيروي انساني کافي براي حفاظت از گونه‌هاي جانوري هم اهميت زيادي دارد و در عين‌ حال، قوانين و مقررات مناسبي هم وجود ندارد.»

او ادامه مي‌دهد: «با وجود اينکه نقش انسان در رو به انقراض‌رفتن جانوران غير‌قابل کتمان است اما عوامل طبيعي هم در اين موضوع تأثير دارد؛ عواملي مانند شيوع انواع بيماري‌ها، خشکسالي‌هاي پي‌درپي و... . »

چند نمونه از اصلی ترین حیوانات در معرض انقراض ایران

میش‌مرغ

میش‌مُرغ پرنده‌ای از خانواده هوبره‌ایان است که در دشت‌های وسیع بی‌درخت، زمین‌های استپی و کشتزارهای پهناور حبوبات و علفزارها زندگی می‌کند.

این پرنده دارای گردن و پاهای کشیده، بالها و منقار پهن و پرهای رنگارنگ است و روی زمین لانه‌سازی می‌کند. میش مرغ در فصل بهار تخمگذاری می‌کند و در هر دوره تخمگذاری نیز دو تا چهار تخم می‌گذارد؛ پس از ۲۵ الی ۲۷ روز جوجه‌ها به دنیا می‌آیند. میش مرغ یکی از بزرگترین پرندگان ایران است و از نظر شکل و جثه شباهت زیادی به بوقلمون دارد. طول بدن آن به یک متر و وزنش به بیش از ۱۵ کیلوگرم می‌رسد. پرهای میش‌مرغ در قسمت پشت نخودی سیر با راه‌های عرضی سیاه و در قسمت شکمی، کاملاً سفید رنگ است. میش مرغ پاهای قوی و بلندی دارد که به سه انگشت ختم می‌شود. این پاهای قوی، برای میش‌مرغ که کمتر پرواز می‌کند، اهمیت زیادی دارد. این پرنده بسیار زودرَم و محتاط است و با اینکه پروازش قوی است، اغلب در مقابل خطر می‌دود یا مخفی می‌شود. نر و ماده این پرنده شبیه به هم هستند ولی نرها جثه بزرگتری دارند. پرنده نر بالغ نوار بلوطی رنگی در ناحیه سینه دارد و پرهای سبیل‌مانندی مرکب از موپرهای سفید در دو طرف صورت آن دیده می‌شود. میش‌مرغ‌ها، بیشتر در کشتزارهای مسطح مانند مزرعه‌های گندم، نخود، یونجه و... زندگی می‌کنند. تغذیه این پرنده بسیار متفاوت و شامل مواد گیاهی و حیوانی مختلف است، از جمله حشرات، قورباغه و سوسمار.

یوزپلنگ ایرانی

یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی یا تیزپای آسیایی یک زیرگونه به‌شدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایرانیافت می‌شود. در حال حاضر این یوز به عنوان نمادی در لباس تیم ملی فوتبال ایران است.

از سال ۱۳۹۰ که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی شروع شد تعداد این‌گونه از ۳۳ قلاده به ۷۵ قلاده رسیده و این نشان دهنده تأثیر این پروژه بوده‌است.

این جانور در مناطق بیابانی در سطح منطقه زندگی می‌کرد و سال‌هاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. نتایج جدیدترین تحقیقات نشان می‌دهد که بین ۷۰ تا ۱۰۰ یوزپلنگ در مناطق حاشیه کویر مرکزی از جمله خارتوران، نایبندان، دره‌انجیر و میاندشت وجود داشته باشد. این تخمین نتیجه نقشه‌برداری زمینی است که توسط بیش از ۱۲۰۰۰ دوربین دید در شب که در مکانهای مختلف کار گذاشته شده بود.

ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ‌های آسیایی (ایرانی) شناخته شده‌است. یوزپلنگ ایرانی تنها نژاد این جانور است که یال دارد.

سیاه‌گوش

سیاه‌گوش یا کاراکال (یا منگوله‌گوش ) گربه‌سانی کوچک است که در خاورمیانه و آفریقا زندگی می‌کند.

کاراکال یکی از سنگین‌ترین و سریع‌ترین گربه‌های کوچک است و مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که گربه طلایی آفریقایی و یوزگربه نزدیک‌ترین خویشاوندان این گربه‌سان‌اند.

گوزن زرد ایرانی

گوزن زرد ایرانی گونه ای که در خطر انقراض قرار داشت ولی با تمهیدات انجام شده از خطر انقراض در ایران نجات یافت. گوزن زرد در منطقه جزیره اشک احیا و سپس با افزایش جمعیت تعدادی از آنها به زیستگاه تاریخی خود در حوزه زاگرس منتقل شدند. همچنین برنامه احیای نسل آن در اسرائیل از سال ۱۹۹۶ آغاز شده و اکنون حدود ۲۵۰ رأس از آن به‌طور طبیعی در شمال اسرائیل زندگی می‌کنند.

گاو دریایی

گاو دریایی‌ها پستاندارانی آبزی از راسته گاودریاییان، خانواده تن‌موییان  و سرده تریککوس هستند.

گاودریایی‌سانان تنها پستانداران دریایی هستند که کاملاً آبزی و گیاه‌خوارند و تقریباً تمام آنها بدون مو و اندام حرکتی عقبی‌اند.

گاو دریایی با گاوماهی و در کل خانواده گاوماهیان از نظر شکل جمجمه و دُم تفاوت دارد. دم گاو دریایی پارویی‌شکل است در حالی که دم گاوماهی چنگالی است.

گاوهای دریایی گیاهخوارند و بیشتر وقت خود را به چرا در پایابها (آب‌های کم‌عمق) می‌گذرانند.

ورزش قبل از بارداری

ورزش کردن عادت خوبی است که حتما باید آن را در برنامه روزانه خود قرار دهیم؛ همانند مسواک زدن که آن را برای سالم نگه داشتن دندان‌هایمان هر روز انجام می‌دهیم.

چند دهه پیش به زنان باردار توصیه می‌شد، ورزش نکنند چرا که کارشناسان گمان می‌کردند ورزش کردن دمای بدن را افزایش می‌دهد و در نتیجه مشکلات فراوانی را برای بارداری ایجاد می‌کند. اما اکنون می‌دانیم که این باور غلط است: مطالعات جدید نشان داده‌اند که ورزش برای داشتن بارداری سالم و طبیعی، ضروری است و اگر ورزش درستی انتخاب شود به هیچ عنوان به سقط جنین یا اختلال در رشد جنین منجر نخواهد شد. داشتن سبک زندگی بی‌تحرک است که افزایش وزن مادر و خطر ابتلا به دیابت، فشارخون بالا، واریس و کمر درد را در دوران بارداری برای او به همراه می‌آورد.

اگر قبل از باردار شدن، فعالیت جسمانی کافی داشته باشید به شما کمک می‌کند دوران بارداری سالم‌تری را تجربه کنید. حتی ورزش سبک هم می‌تواند باعث شود که بدنی قوی‌تر، قلبی سالم‌تر، استخوان‌هایی با استحکام بیشتر و وزنی متعادل‌تر داشته باشید. ورزش کردن عادت خوبی است که حتما باید آن را در برنامه روزانه خود قرار دهیم؛ همانند مسواک زدن که آن را برای سالم نگه داشتن دندان‌هایمان هر روز انجام می‌دهیم. تحرک داشتن همچنین به شما کمک می‌کند استرس خود را کاهش دهید و احساس بهتری داشته باشید. قبل از باردار شدن ورزش کنید و بعد از زایمان و بچه‌دار شدن به آن ادامه دهید و این یعنی بهترین روش برای انتقال این عادت خوب به فرزندتان است.

بهتر است ورزش را قبل از بارداری شروع کنید و برنامه‌ای منظم را به این کار اختصاص دهید. برای شروع جلسات 15 دقیقه‌ای و سه بار در هفته به نظر مناسب می‌رسد سپس می‌توانید به تدریج مدت زمان جلسات تمرینی را به 30 دقیقه و چهار بار درهفته افزایش دهید. سعی کنید آمادگی جسمانی‌تان را در سطح خوبی نگه دارید اما از حد تعادل خارج نشوید.

برای اطمینان از اینکه زیاده‌روی نمی‌کنید در طی ورزش از تست «صحبت کردن در هنگام ورزش» کمک بگیرید. شما باید قادر باشید به راحتی در هنگام ورزش کردن صحبت کنید. اگر به نفس نفس می‌زنید، شدت ورزش را کمی کاهش دهید. هنگام مواجهه با درد قفسه سینه یا مشکلات تنفسی، ورزش کردن را قطع کنید.

ورزش راهی مناسب برای رهایی از دیابت بارداری

براساس تحقیقی که در نشست سالانه انجمن دیابت امریکا در سان دیاگو ارائه شد، ورزش قبل از بارداری تا حد زیادی سلامت مادر را در دوران بارداری تضمین می‌کند و احتمال ابتلا به دیابت بارداری را کاهش می‌دهد. گروه آمریکایی دانشگاه‌‌‌هاروارد برای رسیدن به این نتیجه داده‌های فراوانی را بررسی کرده‌اند.

در میان 19500 زنی بارداری که در این تحقیق شرکت کردند، 1200 نفر به دیابت بارداری مبتلا شده بودند. ورزش و ابتلا به دیابت بارداری ، رابطه‌ای معکوس دارد.در مقایسه زنانی که زندگی کم تحرکی را قبل از بارداری تجربه کرده بودند با آن‌هایی که قبل از بارداری به صورت حرفه‌ای ورزش می‌کرده‌اند، به این نتیجه رسیدند که ورزش، احتمال ابتلا به دیابت بارداری را 26 درصد کاهش می‌دهد.

نتیجه تحقیقات نشان داد که احتمال ابتلا به دیابت حتی در زنانی که قبل از بارداری تنها به یک پیاده‌روی ساده اکتفا کرده بودند نیز نسبت به گروه کم تحرک، پایین‌تر بوده است. آن‌ها در مقایسه با زنانی که قبل از بارداری تنها با واکر راه می‌رفتند، 26 تا 30 درصد کمتر به دیابت بارداری مبتلا شده بودند.

ورزش‌های هوازی بسیار مناسب این دوران هستند

تمرینات تکراری، آهنگین و هوازی این نوع ورزش‌ها، قلب، شش‌ها، عضلات و مفاصل را تقویت می‌کند، استقامت را بالا می‌برد، خستگی را کاهش می‌دهد و گردش خون و کیفیت خواب را بهبود می‌بخشد. این نوع تمرینات بدنی کمک می‌کند که زنان باردار با چالش‌های بارداری و زایمان بهتر روبرو شوند. از انواع این ورزش‌ها از تنیس و پیاده روی می‌توان نام برد.

چند توصیه برای تحرک بیشتر

به جای نشستن تا آن جایی که می‌توانید، بایستید.

به هر بهانه کوچکی پیاده‌روی کنید: چند ایستگاه قبل از مسیرتان از مترو یا اتوبوس پیاده شوید، اتومبیل خود را تا آن جای که می‌توانید دورتر از محل مورد نظرتان پارک کنید و بقیه مسیر را پیاده بروید، به جای آسانسور از پله‌ها برای بالا رفتن از پله‌ها استفاده کنید. مسیرهای کوتاه را پیاده روی کنید. از پیاده روی‌های کوتاه ده دقیقه‌ای شروع کنید و به تدریج زمان آن را افزایش دهید.

زمان کمتری را در مقابل تلویزیون یا رایانه سپری کنید. اگر به انجام این کار مجبور هستید، هر نیم ساعت یک بار به بهانه‌ای برخیزید و کمی قدم بزنید. در ورزش حین بارداری نباید خسته شوید نباید زیاد عرق کنید و نباید ضربان قلب شما از 110 در دقیقه بالاتر رود. البته این توصیه‌‌ها برای حاملگی نرمال و ریسک پایین است و حتما باید پزشک شما در جریان باشند. در حاملگی ورزش‌‌هایی را که از قبل از حاملگی شروع کرده‌اید با در نظر گرفتن موارد احتیاط که پزشک به شما خواهد گفت می‌توانید ادامه دهید

نکات مهم درباره ورزش قبل از بارداری

شدت ورزش قبل از بارداری را کمتر کنید

ورزش قبل از بارداری و کمک آن برای داشتن وزن مناسب اولین قدم برای داشتن بارداری موفق است ، اما فعالیت های شدید بیش از حد ممکن است تلاش های شما را برای بارداری به دردسر بیاندازد.

آیا برنامه روزانه ورزش شما شامل دویدن های سخت و طولانی می شود؟ آیا دوچرخه سواری طولانی و حرفه ای را در برنامه دارید؟ یا شنا های طولانی و حرفه ای ؟ با این وجود شروع یک برنامه ورزشی خوب همیشه یک حرکت مثبت است و می تواند به آماده شدن بدن شما برای بارداری کمک کند، اما تمرین فوق شدید در طول دوران قبل از بارداری می تواند چرخه قاعدگی را دگرگون کند و حتی تخمک گذاری را متوقف کند، خب اگر می خواهید زودتر باردار شوید، اکنون زمان خوبی است تا ورزش قبل از بارداری خود را ارزیابی کنید، خبر خوب این است که شما مجبور نخواهید شد از برنامه ورزش قبل بارداری خود به کلی بگذرید شما فقط مجبورید کمی شدت ورزش ها را پایین بیاورید.

دویدن ورزشی برای قبل بارداری

هیچ دلیلی وجود ندارد که این ورزش را قبل از بارداری رها کنید، دویدن یک فعالیت قلبی و عروقی عالی است و یک راه مطمئن برای به جریان انداختن خونتان است، اما این زمان خوبی نیست تا شما برای یک دو ۵ دقیقه ای یک کیلومتری کار کنید، این می تواند یک فشار سنگین بر بدن شما اعمال کند و ممکن است با چرخه ی قاعدگی شما تداخل پیدا کند، اگر شما پی بردید که دویدن های شما، شما را خسته می کند(برای مثال شما را بیش از حد بی حال و ضعیف می کند)یا چرخه ی قاعدگی شما نامنظم می شود، شدت، سرعت و طول ورزش را کم کنید، دویدن های متعادل بدون اینکه برنامه های بارداری شما را به خطر بیاندازد وزن مناسب شما را نگه می دارد .

ورزش در دوران بارداری

 سلامت نوزاد با ورزش های دوران بارداری

در حال حاضر، گفته می شود که این افراد می توانند برای مدت طولانی به شیوه صحیح ورزش کنند، ولی دمای بدن شان هم خیلی افزایش نیابد.

در یک مقاله تحقیقی جدید گفته شده که در نوزادان متولد شده از زنانی که طی بارداری به طور پیوسته و شدید ورزش کرده بودند، اثرات بدی مشاهده نشد و حتی این نوزادان از سایر کودکان باهوش تر بودند. بیشتر افراد فکر می کنند، برای یک خانم باردار غیرممکن است که سخت و شدید ورزش کند، زیرا معتقدند ورزش شدید موجب کمبود اکسیژن در مغز کودک می شود و به آن صدمه می زند. ولی آنچه که به مغز کودک آسیب می رساند، کمبود کالری و افزایش درجه حرارت بدن است.

در گذشته هم گفته می شد ورزش موجب تب و افزایش بیش از حد درجه حرارت بدن طی ماه اول بارداری می شود و موجب تخریب مغز و نخاع می شود، ولی بررسی  روی خانم های باردار ثابت کرد که افزایش درجه حرارت بدن در این گروه در اثر عفونت بوده است نه ورزش کردن.

 ورزش مادر، تقویت قلب نوزاد

ورزش در دوران بارداری نه تنها برای مادر بلکه برای کودک نیز فواید قلبی- عروقی به همراه دارد. ورزش مادر در دوران بارداری، اثرات مفیدی روی دستگاه عصبی خودکار قلب جنین دارد. دستگاه عصبی خودکار فعالیت های غیرارادی بدن مانند ضربان قلب، فشار خون، آهنگ تنفس را در اندام های داخلی کنترل می کند.

تعدادی از محققان آزمایش کردند تا ببینند جنین هایی که در رحم مادر در معرض ورزش قرار می گیرند در مقایسه با جنین هایی که در معرض ورزش قرار نمی گیرند، عملکرد خودکار بهتری دارند یا خیر. محققان آهنگ قلب جنین و اختلاف آهنگ قلب را در هفته های 28 تا 36 بارداری در زنانی که ورزش می کردند و آن هایی که ورزش نمی کردند، اندازه گرفتند. در این مطالعه پنج مادر باردار، سه بار در هفته دست کم به مدت 30 دقیقه، ورزش هوازی انجام می دادند و پنج نفر دیگر برنامه ورزشی منظمی نداشتند. ریتم قلب جنین هایی که مادران شان در دوران بارداری ورزش کرده بودند، به طور قابل توجهی پایین تر از آهنگ قلب جنین هایی بود که در دوران جنینی مادرشان ورزش نکرده بودند. در هر مرحله بارداری، اختلاف ریتم قلب جنین در این دو گروه از لحاظ آماری چشمگیر بود. در هفته 32 بارداری اختلاف آهنگ قلب جنین نیز در گروهی که مادران آنها در دوران بارداری ورزش می کردند، به طور چشمگیری بالاتر از گروهی بود که مادران شان ورزش نکرده بودند. زمانی که مادر در دوران بارداری ورزش می کند، جنین مانند افراد بزرگسال تحت تاثیر قرار می گیرد. محققان از این تحقیق چنین نتیجه گیری کردند که ورزش در دوران بارداری احتمالا نخستین و بهترین اقدام موثر برای تقویت قلب کودک است.

فواید ورزش در دوران بارداری

تغییرات گوناگونی در بدن یک زن در طول حاملگی ایجاد می شود. ورزش منظم می تواند اثر سودمندی بر این تغییرات داشته باشد:

* کمک به ایجاد آمادگی بدن برای تحمل فشار زایمان:

این کمک شامل افزایش انعطاف پذیری و قدرت عضلاتی است که هنگام تولد نوزاد مورد استفاده قرار می گیرند. تغییرات طبیعی هورمونی در بارداری، موجب استراحت رباط ها و مفاصل می شود که احتمال رگ به رگ شدن را افزایش می دهد.

افزایش قدرت انعطاف پذیری، خطر فشار وارده به یک عضله یا مفصل را کاهش می دهد.

* کمک به کاهش درد کمر

* بهبود تعادل

همزمان با بزرگ تر شدن رحم، مرکز ثقل بدن دچار تغییراتی می شود که این تغییرات باعث از دست دادن تعادل در زن باردار می شوند. ورزش به فرد کمک می کند که راحت تر خود را با تغییرات شکل بدن، سازگار کند.

* کمک به بدن در حمل موثرتر بار اضافی در دوران بارداری

* بهبود وضعیت گردش خون

* کم کردن فشار خون و استراحت ضربان قلب

* برگشت سریع تر بدن به شکل طبیعی

قلعه رودخان از  بزرگترين دژهاي نظامي

قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگي حاكم و حرمسراي وي) و قورخانه (محل فعاليت هاي نظامي و زندگي سربازان) تشكيل شده است. از روستاي قلعه رودخان تا خود قلعه طبيعت بسيار زيبا و چشم اندازهاي زيادي وجود دارد كه توجه هر بيننده اي را به خود جلب مي كند. مساحت قلعه رودخان بالغ بر ۵۰ هزار مترمربع است.

قلعه رودخان

قلعه رودخان ميراث مهمي است از دژهاي نظامي حكومتي در گيلان. قلعه رودخان، اين قلعه مهم تاريخي كه مدت ها مركز فرمانروايان گيلان بوده است، از بزرگترين و باعظمت ترين دژهاي نظامي گيلان و حتي ايران محسوب مي شود. برخي از كارشناسان، بنياد قلعه رودخان را به دوره ساسانيان نسبت داده اند. قلعه رودخان در زمان سلجوقيان تجديدبنا شده و از پايگاه هاي مبارزاتي اسماعيليان به شمار مي رفته است.

 قلعه رودخان کجاست؟

قلعه رودخان در فاصله ۲۰ كيلومتري جنوب غربي فومن واقع شده است. مساحت قلعه رودخان بالغ بر ۵۰ هزار مترمربع و در ارتفاعي بيش از ۶۰۰ متر در بلندترين نقطه كوه واقع شده است.

براي رسيدن به قلعه رودخان بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهاي گشت، كردمحله، سياه كش، شمس تالان، گوران پس، هولس كام، سيدآباد و قلعه رودخان به روستاي حيدرآلات مي رسيم كه از اين روستا تا محل قلعه رودخان حدود ۵ كيلومتر فاصله است. در حال حاضر بيشتر مساحت آن در قالب طرح پارك جنگلي، سنگ چين و شن ريزي شده است.

براي نخستين بار در سال ۱۸۳۰ ميلادي آلكساندر شودزكو خچكو محقق لهستاني الاصل هنگام تحقيق در گيلان متوجه قلعه رودخان شد و در يادداشت هاي خود موقعيت اين بنا را به ثبت رساند. او درباره قلعه رودخان مي نويسد: «دژي است بر بالاي كوهي در قسمت علياي رودخانه اي به همين نام، بام آن سنگي است و طرفين ورودي داراي دو برج دفاعي مستحكم است و بر كتيبه سردر ورودي آن حك شده است كه اين قلعه براي نخستين بار در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هـ.ق براي سلطان حسام الدين اميردباج بن امير علاءالدين اسحق تجديد بنا شده است

 دلیل نام گذاری قلعه رودخان

چون این قلعه تاریخی در کنار رودخانه ای بنا شده، معادل باستانی "دژ رودگان" یا "روگان" (دژی که در کنار رود قرار دارد) یا تغییر یافته آن به نام قلعه رودخان خوانده می شود. این قلعه به زبان اهالی آن منطقه که تالش هستند قله رخون نامیده میشود. سپس به مرور زمان به «قلعه رودخان» تبدیل شده است. قلعه رودخان در دوران های تاریخی به نام های «قلعه هزارپله»، «حسامی»، «سکسار»، «سگسار» و «سگسال» نیز خوانده شده است.

 پیشینه تاریخی قلعه رودخان

با اینکه قلعه رودخان، مدت ها تخت سلطنت و مرکز حکمرانی حکام گیلانی بیه پس بوده، در متون تاریخی و جغرافیایی گیلان تا قبل از قرن دهم هجری نامی از قلعه رودخان به میان نیامده است. تنها عبدالفتاح فومنی در کتاب تاریخ گیلان (ص183) یک بار از کوه قلعه رودخان یاد می کند و می نویسد: «امیره شاهرخ و کامیاب، پسران امیره سالار و بنی اعمام حسین خان بودند که به دستور حسن خان کهدمی در کوه قلعه رودخان کشته شدند

سلاطین اسحاقوند که از سال 550 تا 1002 ه - ق بر قسمت اعظم این مناطق حکمرانی داشته و نسبت خود را به اشکانیان می رساندند، از قلعه رودخان با توجه به موقعیت دفاعی ممتاز و سوق الجیشی آن، به عنوان مقر فرمانروایی خود استفاده کرده و به دفعات در تجدید بنا و مرمت آن همت گماشته اند، به طوری که قلعه رودخان در فاصله سال های 918 تا 921 ه-ق به دستور سلطان حسام الدین امیر دباج بن امیر علاء الدین اسحاقی مرمت گردیده و از آن زمان به بعد، به نام "قلعه حسامی" نیز معروف شده است. هدایت خان حاکم فومن، در سال 1175 ه- ق در زمان قیامش علیه کریم خان زند به تعمیر قلعه رودخان پرداخت و با تجهیز آن به توپ های جنگی، آن را برای دفاع از خود آماده نمود.

توصيف قلعه رودخان

قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگي حاكم و حرمسراي وي) و قورخانه (محل فعاليت هاي نظامي و زندگي سربازان) تشكيل شده است. ارگ قسمت غربي شامل دروازه ورودی، چشمه، حوض، آب انبار و سردخانه، حمام، آب ریزگاه، شاه نشین و تعدادی واحد مسکونی که به وسیله برج و باروهایی محصور شده اند. قلعه رودخان کلاً دارای دو ارگ و شانزده قراول خانه است؛ ارگ یا شاه قلعه در دو طبقه و از آجر ساخته شده، قراول خانه ها، به صورت دو طبقه با نورگیرها و روزنه های متعدد مسلط بر محیط اطراف است. در ورودی یا دروازه قلعه رودخان، شمالی است و در دو طرف آن دو برج توپر بسیار عظیم ساخته شده است که در گذشته بر بالای آن کتیبه ای نصب شده بود، این کتیبه در حال حاضر در موزه رشت نگهداری می شود.

 قلعه رودخان و طبيعت منطقه اطراف آن

از روستاي قلعه رودخان تا خود قلعه طبيعت بسيار زيبا و چشم اندازهاي زيادي وجود دارد كه توجه هر بيننده اي را به خود جلب مي كند. رفت و آمد با وسيله نقليه تا فاصله يك و نيم كيلومتري قلعه رودخان امكان دارد.

در مسير صعود به قلعه رودخان، درختاني با قدمت زياد، به سمت آسمان سربرافراشته اند و نور از لابه لاي شاخه هاي اين درختان به پايين مي ريزد. قلعه رودخان ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دريا ارتفاع دارد. در سمت راست قلعه رودخان، رودخانه اي به همين نام قرار دارد كه از ارتفاعات سرچشمه گرفته و آب آن از جنوب به شمال در جريان است.

 مشكلات موجود در قلعه رودخان

نبود راه ارتباطي مناسب تا پاي قلعه رودخان بخصوص چند كيلومتر انتهايي جاده كه به صورت خاكي و بدون زيرسازي است، براي گردشگران مشكل آفرين است. نداشتن پاركينگ مناسب براي اتومبيل ها، نبودن امكانات پذيرايي مانند رستوران، چايخانه و اقامتگاه، فقدان هرگونه امكانات رفاهي و تسهيلاتي در پاي قلعه رودخان از مشكلات موجود بر سر راه مسافران قلعه است.

متاسفانه مردم ساكن در نواحي مجاور قلعه رودخان كه از دامداري و كشاورزي امرار معاش مي كنند از شرايط نامطلوب اقتصادي، بهداشتي و اجتماعي رنج مي برند. اين در شرايطي است كه همين مردم در كنار بناي باعظمتي زندگي مي كنند كه از تمدني كهن حكايت دارد و شرايط به وجود آمده از نظر گردشگري در منطقه مي تواند تحولي عظيم در بهبود وضعيت اقتصادي و اجتماعي مردم منطقه پديد آورد.

قلعه رودخان، تحت تاثیر حوادث طبيعي

رطوبت بيش از حد هوا باعث رويش گياهان در لابه لاي ديواره هاي قلعه رودخان و پوسيدگي آنها شده است. با اين حال قلعه رودخان در مقايسه با قلعه هاي ديگر سالم مانده است. حوادث طبيعي و دستبردهاي انساني هرچند كه آسيب هاي زيادي به پيكره عظيم قلعه رودخان وارد كرده اند ولي از عظمت و بزرگي آن كاسته نشده است.

 مرمت قلعه رودخان

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گیلان، بنا به ضرورت عملیات مرمت و استحکام بخشی، بنای قلعه رودخان را در دستور کار خود قرار داده است. با عنایت به شواهد موجود، بنای قلعه رودخان از رویش گیاهان هرز و ریشه درختان خودرو، بیشترین صدمه را متحمل می شود؛ به همین منظور گیاه زدایی داخل قلعه و قطع درختانی که برج ها و دیوارها را در معرض خطر جدی قرار می دهند، طی چند مرحله انجام شده، ولیکن با توجه به وسعت زیاد قلعه رودخان و شرایط اقلیمی منطقه، این اقدام می باید کماکان ادامه داشته باشد.

کار پژوهش داخل بنای قلعه رودخان (طی سال های 79، 82، 83)، با جدیت تمام انجام شده، گیاه زدایی و باز کردن مسیر کاوش، قبل از شروع هر فصل پژوهش، ادامه داشته که تاکنون چهار فصل گمانه زنی و پیگردی باستان شناسی، به منظور دستیابی به نکات تازه ای پیرامون سال ساخت بنا، انجام گرفته است.

 مواد فرهنگی حاصل از این کاوش ها در قلعه رودخان، عبارت اند از: سفال های دست ساز و چرخ ساز (لعابدار و بدون لعاب) که قدمت آنها احتمالاً به دوره صفویه می رسد و چندین نوع کاشی که شامل: کاشی های مثلثی با لعاب یک دست قهوه ای سوخته، کاشی های شش گوش بزرگ به رنگ فیروزه ای و کاشی های تزئینی با لعاب آبی و نقش گل های سفید شاه عباسی که مربوط به دوره صفویه است.

 نظر به ویژگی های استثنایی بنای قلعه رودخان و طبیعت بسیار زیبا و جذاب آن، لازم است با اقدام هماهنگ سازمان ها و ادارات دولتی نظیر؛ منابع طبیعی، محیط زیست، راه و ترابری، میراث فرهنگی وگردشگری، قلعه رودخان و محیط پیرامون آن، به یکی از قطب های مهم گردشگری کشور، تبدیل شود.