- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: بلوغ

مقدمه

تغذیه در کودکان به رشد و سلامت آنها کمک می کند . بنابراین رسیدگی به نوع تغذیه در کودک باعث می شود که کودکان سالمتری داشته باشیم.

اصول مهم تغذیه ایی در کودکان دو تا هشت ساله

تغذیه سالم در دوران کودکی از دغدغه های والدین برای کودکان است .مراقبت تغدیه ای درکودکان به ارتقای شاخص های رشد، دریافت غذای سالم ومغذی وایجاد باورها وعادت صحیح غذایی درکودکی و بزرگسالی منجر می شود؛ رعایت اصول تغذیه در کودک باعث می شود دلبندانمان از بهره هوشی بیشتری برخوردار باشند .در این مطلب به اصول تغذیه ای مهم درباره کودکان می پردازیم.تغذیه در کودکتغذیه در کودک پس از دو سالگی، کودکان قابلیت خوردن انواع زیادی از غذاها را پیدا کرده اند. آنها می توانند همراه با سایر اعضای خانواده در وعده های غذایی شرکت کنند، هر چند در بعضی از غذاها برای پیشگیری از خفگی باید تغییرات خاصی داده شود. اما در حالیکه قادر به خوردن غذای بزرگسالان هستند، کودکان خردسال نیازهای تغذیه ای خاصی جدا از اعضای بزرگسال خانواده دارند. این نیازهای خاص ممکن است کاملا برای والدین روشن نباشد، اما کودکان، بزرگسالان کوچک نیستند و بنابراین عادات غذایی بزرگسالان ممکن است همیشه متناسب با نیازهای آنان نباشند. تفاوت اصلی بین نیازهای کودکان و بزرگسالان این است که بدن کودکان هنوز در حال رشد است، بنابراین به خصوص برای آنان مهم است که یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی داشته باشند. آنچه که بافت جدید برای ساخته شدن لازم دارد از هیچ به دست نمی آید:رژیم غذایی آنها باید مواد خام را برای این کار فراهم کند.

 تغذیه سالم در دوران کودکی سلامتی آنها را در بزرگسالی به همراه دارد.

برای مثال، پروتئین برای ساخت سلول های جدید استفاده می شود و در بدن نقش حیاتی دارد. و نیاز کودکان برای کلسیم بیشتر است، چون مواد معدنی برای ساخت استخوان های درحال توسعه لازم هستند. سایر ویتامین ها و مواد معدنی نیز برای کودکان حیاتی تر از بزرگسالان هستند، چون یک کمبود می تواند با یک فرایند مهم در دوران تکامل تداخل کند و سبب یک آسیب درازمدت شود. خوشبختانه، نوپاها به این مشکلات کمتراز دو سال اول حساسند، چون رشد سریع دوره نوزادی آهسته تر شده و به یک مقطع آرام تری رسیده است. اما فراهم کردن یک رژیم غذایی غنی از مواد مغذی نهایتا کمک خواهد کرد مطمئن شویم آنها به بزرگسالان سالم تری تبدیل خواهند شد. تفاوت دیگر این است که کودکان به غذای کمتری نسبت به بالغین نیاز دارند، و برخی مواقع حتی کمتر از آنچه والدین ممکن است فکر کنند. همانطور که در فصل قبل گفتیم، رژیم غذایی کودکان و خردسالان توانایی این که بدانند چه زمانی گرسنه اند و چه مقدار باید بخورند را دارند. والدین اغلب جور دیگری فکر میکنند و سعی می کنند کودکان را با هر ترفندی وادار به خوردن غذای بیشتر کنند با این اعتقاد که آنها به اندازه کافی نمی خورند. بچه هایی که قادرند هرموقع گرسنه بودند غذا بخورند و محدودیتی در غذا ندارند تقریبا همیشه به اندازه لازم برای رشدشان کالری دریافت می کنند. والدین باید به قدرت بدن برای تنظیم دریافت برای خود اعتماد کنند و کودکان را تشویق کنند، هنگامی که سیر شدند خوردن را متوقف کنند. والدین همچنین می توانند درباره عادات غذایی فرزندانشان نگران باشند. یک مطالعه جدید در فنلاند عادات غذایی یک گروه از کودکان پنج ساله که والدینشان آنها را کم غذا می دانستند را با گروه کنترل که اصطلاحا عادی نامیدند، مقایسه کرده است. محققان دریافتند که کم غذاها کالری کمتری از غذاهای گرم و کالری بیشتری از میان وعده ها دریافت می کردند. اما درانتها هیچ تفاوت تغذیه ای واقعی بین دو گروه وجود نداشت. هرچند بچه ها در یک وعده، غذای کمتری می خورند، ممکن است به دفعات بیشتری برای خوردن نیاز داشته باشند، معمولا سه وعده غذای کوچک همراه با چند میان وعده در طول روز. چون میان وعده ها سهم بزرگی در دریافت های روزانه کودک دارند، می توان آنها را" وعده های کوچک" درنظر گرفت و استحقاق همان توجه تغذیه ای که به وعده های اصلی می کنید را دارند. به عبارتی دیگر، یک میان وعده چیزی بیشتر از آنی است که کودک شما را تا وعده شام سیر نگه میدارد. بلکه فرصتی برای اضافه کردن مقداری میوه، سبزی، منابع پروتئینی، و سایر اجزاء یک رژیم متعادل است.

کوتاهی قد به خاطر مشکل تغذیه

یکی از مشکلات تغذیه نا سالم کوتاهی قد در کودکان است.

کوتاهی قد در کشورهای درحال توسعه به دلیل کمبودهای تغذیه ای به نسبت دیگر کشورها بیشتر مشاهده می شود.عوامل مختلفی روی قد تاثیر می گذارند از جمله قد ،نژاد و سلامت کلی اجتماع. در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سوء تغذیه و کوتاهی قد نسبت به سال های ابتدایی انقلاب بهبود قابل توجهی یافته اما هنوز در شرایط مطلوب قرار نگرفته. هر پدر و مادری باید بداند که فرزندش از لحاظ تغذیه ای ،سلامت و رشد و نمو در چه شرایطی قرار دارد. به والدین توصیه می شود از مراکز بهداشتی درمانی منحنی رشدی فرزند خود را بخواهند. البته در کمال تاسف باید متذکر شد این مراکز مانند سابق قد و وزن بچه ها را به طور مرتب و دقیق اندازه نمی گیرند که نقش نظارت وزارت بهداشت بر کار این گونه مراکز باید پررنگ تر شود. همچنین مراکز بهداشتی باید به مادران آموزش دهند که برای رسیدن به قد و وزن متناسب کودک، چه ترفندهای تغذیه ای و بهداشتی را پیاده کنند.تعادل در تغذیه کودک بسیار مهم است و از روی همین منحنی ها است که می توان کمبودهای تغذیه ای کودک را شناخت و اقدامات مکمل را به منظور بهبود تغذیه او انجام داد.

نقش غذا در بدن

غذا به مواد جامد یا مایعی گفته می شود که از راه دهان مصرف می شوند و علاوه بر برطرف کردن حس گرسنگی نیازهای بدن را نیز تامین می کنند؛این نیازها عبارتند از:

-انرژی که برای ادامه کار دستکاههای مختلف بدن از قبیل قلب،ریه،دستگاه گوارش وعضلات و همچنین فعالیتهای روزانه ضروری است.

-تامین مواد اولیه برای رشد و نمو ( به خصوص در کودکان،نوجوانان،زنان باردار)

-ترمیم و جانشین کردن سلولها و بافتهای مختلف بدن که در اثر فرسودگی از بین می روند.

 نیازهای تغذیه ای و مواد مغذی

غذاها از مواد مغذی تشکیل شده اند و تغذیه صحیح یعنی خوردن و دریافت مقدار لازم و کافی از هر یک از این مواد مغذی که برای حفظ سلامتی لازمند نیازهای تغذیه ای نامیده می شوند.این نیازها با توجه به شرایط جسمی ، محیطی و فردی متفاوتند و بر اساس سن ، جنس ، شرایط فیزیو لوژیک ، اندازه بدن و میزان فعالیت فرد تعیین می شوند. مواد مغذی به این شرح می باشند:

 -کربوهیدراتها و چربیها منابع عمده تامین انرژی هستند.

-پروتئینها نقش سازندگی دارند و برای ساخته شدن و نگهداری سلولها و بافتهای بدن مورد نیازند.پروتئین ها به علت نقش ویژه خود در رشد بدن در برنامه غذایی کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

-ویتامین ها و مواد معدنی در مقایسه با کربوهیدراتها و پروتئینها به مقدار کمتری مورد نیازند اما به همان اندازه در حفظ سلامت بدن ، تنظیم واکنشهای شیمیایی و اعمال حیاتی بدن نقش دارند.برخی از مواد معدنی اجزای ساختمانی بافتها را تشکیل می دهند مانند کلسیم در استخوانها و دندانها و آهن در خون.

-آب سالم و فیبر نیز از جمله اجزای یک رژیم غذایی مناسب می باشند.

گروههای غذایی

یکی از بهترین راهها برای اطمینان از تامین نیازهای تغذیه ای استفاده از 4 گروه اصلی غذایی است.توصیه می شود در برنامه غذایی روزانه از این گروههای غذایی استفاده شود.گروههای اصلی غذایی عبارتند از:

1- گروه نان و غلات

2- گروه میوه ها و سبزیها

3- گروه گوشت و تخم مرغ،حبوبات و مغزها

4- گروه شیر و لبنیات

تغذیه

مواد غذایی که در هر گروه قرار می گیرند دارای ارزش غذایی تقریباً مشابه هستند و می توانند جایگزین یکدیگر شوند.در آموزش تغذیه مقدار مورد نیاز مواد غذایی هر یک از 4 گروه غذایی اصلی را با واحد بیان می کنند که دارای یک اندازه معین است مثلاً:

یک واحد شیر یعنی یک لیوان شیر ،یک واحد گوشت یعنی 60 گرم گوشت ،یک واحد نان یعنی یک برش 30 گرمی نان ،یک واحد میوه یعنی یک عدد سیب یا یک عدد پرتقال.به طور کلی در یک رژیم غذایی مناسب بایستی همه این گروهها جای داشته باشند و روزانه از همه گروهها استفاده نمود.البته یک گروه در هرم وجود دارد که آنرا جزء گروههای غذایی اصلی به حساب نمی آورند چون به طور معمول استفاده می شوند این گروه را گروه متفرقه می نامند و شامل چربیها و روغنها ، شکر و شیرینیها ، ترشیها و شوریها ، نوشیدنیها و... می باشند توصیه می شود که به طور متعادل و به مقدار کم از این گروه استفاده شود.

انرژی

در دوران مدرسه رشد کودکان به صورت نسبتاً یکنواختی ادامه دارد و سالهای آخر دبستان مقارن با شروع جهش رشد به ویژه در دختران است.بنابراین تامین انرژی مورد نیاز بسیار ضروری است.میزان انرژی مورد نیاز کودکان مدرسه ای،به دلیل تفاوت در اندازه بدن،میزان تحرک و سرعت رشد آنها متفاوت است و هر چه میزان تحرک و فعالیت بدنی دانش آموز بیشتر باشد نیاز او به انرژی بیشتر خواهد بود.کربوهیدراتها که عمدتاً در نان و غلات وجود دارند و همچنین چربیها منابع تامین کننده انرژی هستند.در صورتی که انرژی مورد نیاز از این منابع تامین نشود پروتئین مصرفی که باید صرف رشد و ترمیم بافتهای بدن شود به مصرف تولید انرژی میرسد.زمانی که به علت کمبود دریافت انرژی منابع پروتئینی صرف تولید انرژی می شوند از وظیفه اصلی خود که رشد سلول و ترمیم بافتهاست باز می مانندو نهایتاً رشد کودک مختل می شود.

برای تامین انرژی مورد نیاز کودکان در سنین مدرسه باید گروه نان و غلات مانند نان،برنج و ماکارونی در برنامه غذایی روزانه آنها گنجانده شود.مصرف بیسکویت،کیک،کلوچه و شیرینیهایی از این قبیل که معمولاً به عنوان میان وعده مصرف می شوند بخشی از انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کنند.چربیها مانند روغن های مفید و مغزها ( بادام ، پسته ،...) نیز در این کودکان منبع تامین انرژی هستند و باید در برنامه غذایی روزانه در حد متعادل گنجانده شوند.

 پروتئین

پروتئین برای نگهداری و ترمیم بافتها و سنتز سلولها و بافتهای جدید مورد نیاز است.ترکیبی از پروتئین حیوانی و گیاهی به شرط آنکه انرژی دریافتی کودک کافی باشد می تواند نیاز بدن را برای رشد تامین نماید.توصیه می شود حتی الامکان پروتئین حیوانی مانند شیر ، گوشت و تخم مرغ که پروتئین با کیفیت بالا محسوب می شوند در برنامه غذایی روزانه کودکان سنین مدرسه گنجانده شود،در صورتی که در میان وعده نان و تخم مرغ ، ساندویچ مرغ ، کتلت ، انواع کوکوها مثل کوکوی سیب زمینی و یا کوکوی سبزی و یا شیر و کیک مصرف شود بخشی از پروتئین مورد نیاز کودکان این سنین تامین می شود.

نوجوانی

نوجوانی، مرحله  گذار رشد فیزیکی و روانی انسان است که میان کودکی و جوانی روی می دهد. این گذار، تغییرات زیستی (بلوغ جنسی)، اجتماعی، و روانشناختی را در بر می گیرد، هرچند که از میان این ها تنها تغییرات زیستی و روانشناختی را می توان به آسانی اندازه گیری کرد.

در سال های اخیر، آغاز بلوغ در پیشانوجوانی (پیش از نوجوانی) به نوعی افزایش داشته است (به ویژه در دختران، با بلوغ زودهنگام و زودرس)، و نوجوانی گاهی در آن سوی سال های نوجوانی (به ویژه در پسران) امتداد داشته است. این تغییرات تعریفی منسجم از چارچوبه  زمانی نوجوانی را دشوارتر ساخته است. در بسیاری از پژوهش ها نوجوانی را به سه دوره تقسیم می کنند: نوجوانی اولیه ۱۲–۱۴سالگی)، اواسط نوجوانی (۱۴–۱۶سالگی) واواخر نوحوانی (۱۶–۱۹سالگی). پایان نوجوانی و آغاز جوانی و بزرگسالی بسته به کشورهای مختلف و نسبت به کاربردش متغیر است، و حتی فراتر از آن در درون یک کشور یا فرهنگ هم ممکن است سنین متفاوتی برای بلوغ (از نظر دوره بندی و قانونی) به منظور سپردن وظایف مشخص در جامعه، در نظر گرفته شود. برخی از این موارد شامل، رانندگی وسایل نقلیه، داشتن روابط جنسی قانونی، خدمت سربازی، تهیه و نوشیدن مشروبات الکلی، رای دادن، قرارداد بستن، تکمیل برخی مقاطع تحصیلی، یا ازدواج است. نوجوانی معمولاً بر خلاف مقطع پیشانوجوانی، با افزایش استقلال توسط پدرمادر یا سرپرست قانونی و نظارت کم تر همراه است.

ویژگی های دوره ی نوجوانی چیست ؟

نوجوان یا دوره ی نوجوانی حد فاصل بین کودک و بزرگسالی است که نمی توان حدود و سن دقیقی برای آن تعیین کرد . شروع دوره ی نوجوانی با مسائل پیچیده و زیادی روبرو است . سیر تکاملی شخصیت کودک دیروز دستخوش تغییرات جسمی ، روحی و روانی می گردد .

 

بدیهی ترین تغییر که برای همه ی موجودات زنده ، مشترک است همان جریان رشد است . تغییرات و رشد بدنی کودک متناسب با جنسیت ( دختر و پسر ) شامل قد و وزن و تغییرات بیولوژیکی است که همراه با ترشحات هورمونی تحت عنوان بلوغ جسمی در سیر تکامل قرار می گیرد . همزمان با رسیدن به بلوغ جسمی جنبه های شخصیتی کودک نیز تحت بلوغ های روحی ، بلوغ جنسی و بلوغ شخصیتی رشد کرده و شخص کودک را تبدیل به کاراکتر نوجوان می کند .

در واقع نوجوان همان کودک دیروز است که در سیر تکامل و رشد قرار گرفته و با تغییراتی که در ظاهر و روح او اتفاق می افتد در مسیر بزرگسالی قرار می گیرد . نوجوان همان شخصیت میان کودک و بزرگسال است . که به خاطر این تغییرات و اتفاقاتی که در جسم و روح او رخ می دهد ، گویی دوباره متولد می شود .

شروع سن نوجوانی

همانطور که در مقاله ی کودک گفتیم سن دقیقی نمی توان برای نوجوانی ثبت کرد به همین دلیل روانشناسان در این باره بر اساس معیار هایی خاص ، سن نوجوانی را از ۱۲ تا ۱۷ سالگی ، ۱۳ تا ۱۹ سالگی ، ۱۴ تا ۱۹ سالگی و .. در نظر گرفته اند . این سنین از بحرانی ترین دوران عمر انسان است . چرا که تغییرات اساسی و شکل گیری نهایی شخصیت کودک در همین حد فاصل تا بزرگسالی یا همان دوران نوجوانی است .

دوره ای که کودک دیروز ، میل به استقلال و مسئولیت پذیری مشابه بزرگسالان دارد . می گوییم کودک دیروز چرا که در این دوره نوجوان قطعا دیگر کودک دیروز نیست و از طرف دیگر به درستی بالغ نشده است و در مسیر آن است . بر همین اساس نوجوانی دوره ی سخت و پیچیده ای است ؛ بدین ترتیب که شخص اگر کودکی کند او را سرزنش می کنند که بزرگ شده و باید در شان خودش رفتار کند و از طرف دیگر در زمره ی بزرگسالان هم به حساب نمی آید .

 

ویژگی های نوجوانی

در این دوره نوجوان احساس قدرت می کند . استدلال های عقلی را بهتر در ک می کند ، توانایی سنجش و تشخیص و ارزیابی مسائل ، نسبت به کودک دیروز ، در این دوره برای او بیشتر می شود . او در این برهه در پی استقلال فکری است و به همین دلیل ممکن است که خانواده در این موقعیت زمانی با نوجوان با مشکلاتی مواجه شوند .

بعضی خانواده ها در این موقعیت مضطرب شده و نگران اوضاع تربیتی و شخصیتی فرزند خود می شوند .

نوجوان در این مرحله می خواهد به هر طریقی قابلیت های خود را نشان دهد ، ابراز وجود کند و شخصیت خود را اثبات نماید که بهتر است والدین موقعیت و شرایط دوره ی نوجوانی را درک کرده و فرزند خود را در این مسیر یاری نمایند .

از آن جا که نوجوان تمایل به ابراز وجود و نشان دادن توانایی های خود دارد ، ممکن است با اجتماع دوروبرش که شامل دوستان و همسالان می شود ، زیاد از حد سازگاری کند که اگر در این راه موفق نشود یعنی مواظب روابط اجتماعی خود نباشد ، ممکن است خطراتی مانند مصرف مواد مخدر یا مصرف الکل و ماری جوانا برای او بوجود آید .

نقش والدین در تربیت فرزندان

در این موقعیت نقش والدین در تربیت نوجوانان بشدت خود را نشان می دهد ، به این تربیب که نوجوان اهمیت می دهد که بشدت مورد توجه باشد ، صاحب شخصیت باشد و اطرافیانش او را به عنوان دوست یا شریک تلقی کنند .

والدین می توانند با همراهی بیشتر و با درک فرزند خود مثل یک دوست در کنار نوجوان خود باشند تا مجبور نشوند بعدا متحمل اتفاقات ناشی از دوستی نوجوانشان با دوستان و همسالان ناباب شوند . از اشتباهات بزرگ والدین گاهی همین تنها گذاشتن نوجوان ، در این برهه ی حساس است .

متابولیسم چيست؟
متابولیسم پایه،انرژی است که بدن روزانه میسوزاند تا صرف فعالیت های پایه خود همچون تنفس،گردش خون،ساخت ترکیبات مورد نیاز،پمپ کرد ن یونها از غشاء سلول،انرژی کار دستگاه عصبی و حفظ دمای بدن کند.
متابولیسم پایه،70-60% کل انرژی که بدن روزانه میسوزاند را تشکیل میدهد؛از این میان درصد انرژی که ارگانهای بدن برای فعالیتهای خود میسوزانند عبارتند از:
کبد: 29%
مغز: 19%
قلب: 10%
کلیه: 7%
ماهیچه اسکلتی: 18%
بقیه اعضا: 17%
بدین ترتیب قسمت اعظم این انرژی را کبد مصرف میکند که بیشتربه فرآوری گلوکز و چربی اختصاص دارد.

انواع غدد

  1. هیپوتالاموس
  2. تیموس
  3. تیروئید
  4. هیپوفیز
  5. غدد فوق کلیوی یا آدرنال
  6. غده صنوبری یا پینه آل

7 و 8. غدد تناسلی ( بیضه ها در مردان و تخمدان ها در زنان

  1. جزایر لانگرهانس غده پانکراس (لوزالمعده)

هیپوتالاموس

زیرنَهَنج یا هیپوتالاموس، غده ای است در مغز، که دستگاه عصبی را با کمک غده زیرمغزی به دستگاه غدد درون‌ریز متصل می‌کند.

هیپوتالاموس در اکثر پستانداران یافت می‌شود و خصوصیات متفاوتی در دو جنس مذکر و مونث دارد. هیپوتالاموس مانند بصل النخاع در تنظیم تنفس نقش دارد.

هیپوفیز

غده زیرمغزی یا هیپوفیز (به انگلیسی: Pituitary gland) )یک غده درون‌ریز و احتمالاً مهمترین غده درون‌ریز بدن است و متعلق به دستگاه هورمونی است.

غده زیرمغزی غده درون‌ریز گرد کوچکی است که در زیر مغز قرار دارد و در تمام مهره‌داران جمجمه‌دار به کف بطن سوم مغزمتصل است.

تیموس

تیموس ، آویشَنَگ گلو یا خوش‌گوشتِ گلو یک اندام تخصص یافته در دستگاه ایمنی بدن است. تنها فعالیت شناخته آن بالغ کردن لنفوسیت تی (T-Lymphocyte)است که سلول‌های حیاتی برای دستگاه ایمنی بدن هستند (یعنی لنفوسیت‌های نابالغ از طریق خون به غده‌ای در پشت جناغ سینه به نام تیموس منتقل شده و در آنجا بالغ می‌شوند).

آویشنگ یا خوش‌گوشت نامی است که در آشپزی به غده‌های تیموس و لوزالمعده حیوانات معمولاً گوساله یا گوسفند کمتر از یک سال می‌دهند.

تیموس از دو لوب تشکیل شده که در جلوی بالای میان‌سینه mediastinum و در مقابل پیراشامه (پریکارد) و رگ‌های بزرگ و پشت جناغ قرار گرفته‌است. تیموس متشکل از دو لوب هرمی نابرابر متصل به هم توسط بافت سلولی، یک بافت لنفاوی، مترشحه هورمونی برای کنترل لنفوسیت‌سازی است.

از لحاظ بافت‌شناسی تیموس به یک مغز مرکزی (central medulla) و لایه بیرونی که به وسیله روپوش بیرونی احاطه شده تقسیم می‌شود. بخش مرکزی و بیرونی هر کدام وظیفهٔ متفاوتی در توسعه لنفوسیت تی دارند. سلول‌های بنیادی در مغز استخوان نقش اصلی را در تولید T-Cell دارند.

غده تیروئید

این غده جزء بزرگترین غدد اندوکرین بوده که از دو لوب تشکیل شده‌است. وزن آن حدود بیست و پنج گرم بوده و اندازه آن در خانم‌ها بزرگتر است، البته اندازه آن در دوران قاعدگی و حاملگی افزایش می‌یابد. در قسمت مرکزی دارای ایسموس (تنگه) بوده که سبب اتصال دو لوب تیروئیدی به یکدیگر می‌گردد. ممکن است گاهی لوب سومی هم به شکل هرمی از ایستموس یا دو لوب اصلی دیگر بیرون بزند.

در بعضی موارد توده‌های کوچکی از جنس بافت تیرویید در اطراف غده مشاهده می‌شود که به غده اصلی اتصالی ندارند و با نام غدد اکسسوری (فرعی) تیروئیدی شناخته می‌شوند.

واحدهای تشکیل دهنده غده تیروئید آسینوس یا فولیکول بوده که در قسمت مرکزی آن ما پروتئین‌های کلوئیدی را داریم که خود به عنوان انباری به منظور ذخیره هورمون تیروئید می‌باشدو دارای چهار عملکرد اصلی می‌باشند: جذب و انتقال ید، ساخت و ترشح تیروگلوبین، اتصال ید به تیروگلوبین به منظور ساخت هورمون‌های تیروئیدی و ترشح هورمون تیروئید به دستگاه گردش خون.

غده فوق کلیوی

غدد فوق کلیوی یا غده‌های آدرنال(Adrenal) یک جفت غده درون‌ریز هستند که هر کدام بر روی کلیه‌ها قرار دارند و وزن هر غده حدود ۵ گرم است. هر غده از دو بخش قشر(Cortex) و مغز یا مدولا(Medulla) تشکیل شده‌است که هرکدام از این دو بخش هورمون‌های جداگانه‌ای ترشح می‌کند.

جزایر لانگرهانس

جزایر لانگرهانس سلول‌هایی درون لوزالمعده هستند که به ترتیب هورمون‌های گلوکاگون، انسولین و سوماتواستاتین را از سلولهای آلفا، بتا و دلتای خود ترشح می‌کنند.

این سلول‌ها در سال ۱۸۶۹ توسط کالبدشناس، آسیب شناس آلمانی پاول لانگرهانس کشف شدند. جزایر لانگرهانس ۱ تا ۲ درصد از از حجم لوزالمعده را گرفته‌اند. حدود یک میلیون از این جزایر در بدن فرد بالغ وجود دارد. سلولهای جزیره‌ای هورمونهای پلی پپتید پانکراسی را نیز ترشح می‌کنند.

غده کاجی (صنوبری)

غده کاجی یا غده صنوبری که غده رومغزی (epiphysis gland) هم نامیده شده توده بافتی مخروطی‌شکل کوچکی است که به وسیله ساقه‌ای به سقف بطن سوم مغز متصل است. این غده متشکل از سلول‌های پینه‌آل و بینابینی می‌باشد و در عمق مغز (دیانسفال) قرار دارد. کارکرد دقیق آن هنوز مشخص نیست، البته این غده هورمونی به نام ملاتونین و ماده شیمیایی به نام سروتونین را ترشح می‌کند که با چرخه روزانه خواب و بیداری مرتبط می‌باشد. به علاوه در این غده گیرنده‌های مواد مخدر (انواع خاصی از مشتقات آمفتامین‌ها) وجود دارد و باعث کاهش زمان خواب می‌شود. احتمالاً یک نقش مخالف با محرک بیضه‌ها و تخمدان‌ها (آنتی‌گنادوتروپیک) نیز دارد.

به این غده چشم سوم گفته می‌شود. این غده سروتونین هم ترشح می‌کند.

جسم کاجی یک تودهٔ عصبی مخروطی شکل است که در بالای Colliculusهای بالایی قرار دارد و به وسیله پایه باریک خود به قسمت پایین سطح خلفی دیانسفالون چسبیده‌است. انشعابی از بطن سوم به نام pineal recess با این پایه وارد می‌شود و آن را به دو ورقه تقسیم می‌کند. ورقه بالایی را رابط هابنولار(Habenular Commissure) و ورقه پایینی را رابط خلفی(Posterior Commissure) می‌نامند. به نظر می‌رسد که جسم پینه آل بر روی غدد تناسلی بچه‌ها اثر مهارکننده دارد و اختلال آن در کودکان موجب بلوغ زودرس آنها می‌شود. جسم پینه آل بعد از بلوغ آهکی می‌گردد.

غدد تناسلی در مردان و زنان

1- تخمدان ها

هر نوزاد دختری که به دنیا می آید، دارای یک جفت اندام تناسلی به نام تخمدان در حفره شکمی خود است. تخمدان های حاوی تمام تخمک های نابارور هستند.

هنگام تولد، تخمدان ها حاوی 150 تا 500 هزار سلول هستند که می توانند به تخمک تبدیل شوند، اما از این تعداد معمولا 300 تا 400 عدد سلول، بالغ و کامل می شوند و به تخمک تبدیل می گردند.

2- بیضه ها

بیضه ها همانند تخمدان ها، جزو دستگاه غدد درون ریز محسوب می شوند. همچنین جزو اندام های تناسلی بدن مرد می باشد.

یکی از وظایف اصلی بیضه ها، تولید اسپرم می باشد. هر مردی در طول زندگی خود، میلیون ها سلول جنسی (اسپرم) را تولید می کند.

عملکرد هر دو بیضه تحت تاثیر هورمون های تولید شده توسط قسمت قدامی غده هیپوفیز می باشد.

تاریخچه موز

 موزهای خوراکی (Banana) به همراه موزهای پختنی (Plantain)، به جنس Musa تعلق دارند. گونه های جنس Musa بومی مناطق گرمسیر آسیا و استرالیا می باشند. موزها در سراسر اقیانوس آرام توسط اولین مسافران دریایی حمل شده اند.

 مراکز طبیعی پراکنش جنس Musa در شمال از نپال و کوهستان های جنوب چین و در جنوب به جزایر جنوبی اندونزی و گینه نو امتداد می یابد، به علاوه این جنس در مناطق دورتر یعنی جنگل های انبوه مناطق گرمسیری و مرطوب کوئینزلند در استرالیا نیز دیده می شود. حد غربی این جنس هند و در مناطق دورتر جزیره پمبا (Pemba) در سواحل شرقی آفریقا و از سمت شرق وجود Musa وحشی در ملانیزا (Melanesia) و در مناطق دورتر در ساموآ (Samoa) ثبت شده است. هر دو این نقاط دورافتاده، در پمبا و ساموآ، می تواند توسط انسان بوجود آمده باشند. هیچ جنس وحشی موز در قاره آفریقا و یا در آمریکا ثبت نشده است. این مرزها، مناطق اولیه (طبیعی) تنوع Musa را مشخص می کنند.

کشاورزان جنوب شرق آسیا برای اولین بار موز را اهلی کردند. شواهد اخیر باستان شناسی و زیستی در باتلاق کوک (Kuk Swamp) در غرب مناطق مرتفع استان پاپوآ (Papua) در گینه نو نشان می دهد که کشت موز در آن منطقه حداقل به 5000 سال و احتمالا به 8000 سال قبل از میلاد برمی گردد. این احتمال وجود دارد که گونه های دیگر Musa بعدها و به طور مستقل در جاهای دیگر جنوب شرقی آسیا اهلی شده باشند. آسیای جنوب شرقی مرکز تنوع اولیه موز است. حوزه ثانویه تنوع موز آفریقا بیان شده است که سابقه ای طولانی در کشت موز در منطقه را نشان می دهد. مدارک و شواهدی برای کشت موز در طول هزاره اول قبل از میلاد در جنگل های جنوب کامرون بدست آمده است.

  این احتمال وجود دارد که خاورمیانه در زمان صدر اسلام با میوه موز آشنا بوده است. در برخی از نوشته ها آمده است که پیامبر اسلام با میوه موز آشنا بوده است. گسترش اسلام در موارد بسیاری موز را نیز با خود گسترش داد. منابع و مطالب متنی از زمان اسلام (مانند شعر و حدیث) بسیار فراوان به جای مانده است که اکثر آن ها به قرن 9 میلادی به بعد تعلق دارند. موز از قرن دهم میلادی به ادبیات مصر و فلسطین وارد شده است. در سال 650 میلادی مسلمانان فاتح موز را از شمال آفریقا به فلسطین بردند و امروزه مصرف این میوه در کشورهای اسلامی به میزان قابل توجهی، به خصوص در ماه رمضان افزایش یافته است.

 موز همیشه یک بخش اساسی از زندگی مردم جزایر اقیانوس آرام بوده است. علاوه بر میوه، همه بخش های این گیاه مفید است. موز هنوز هم قسمت مهمی از مواد ساخت خانه و باغ در جزایر اقیانوس آرام است. در این جزایر، موز به صورت تجاری در مقیاس نسبتا کوچک و عمدتا برای مصرف محلی پرورش داده می شود. در زمان جنگ جهانی اول با بکارگیری کشتی ها برای جنگ، به خاطر مشکلات عملی در رساندن محصول به مناطق شهری، پیشرفت تجاری موز در مناطق گرمسیری به پایان رسید و این امر به تولید موز خوراکی و موز پختنی ضربه وارد نمود.

 در قرن شانزدهم موز توسط ملوانان پرتقالی از غرب آفریقا به آمریکا معرفی شد. کلمه Banana در زبان ولوف (Wolof) در آفریقای غربی ریشه دارد و از یکی از زبان های اسپانیایی و یا پرتقالی به زبان انگلیسی وارد شده است.

در استرالیا باغات موز در مناطق نیمه گرمسیری ساحلی شمال نیوسوث ویلز (New South Wales) و جنوب شرقی کوئینزلند در اواخر دهه 1800 پدید آمده است. کشت موز در شمال کوئینزلند نیز در همان زمان رونق گرفت و امروزه در مقیاس وسیع توسط مهاجران چینی که جزو اولین مهاجران بودند، اداره می شود.

 هرچند تاریخ ورود موز به ایران دقیقا مشخص نیست، اما کشت و تولید موز در بخش هایی از جنوب استان سیستان و بلوچستان از قدیم رواج داشته و دانشمندانی مانند ابن سینا از این میوه نام برده اند.

در سال 1319 انتقال ریزوم های موز از هند به ایران برای اولین بار انجام گردید و به دلیل مقاومت بسیار زیاد گروه موز نشاسته ای در شرایط نیمه گرمسیری جنوب سطح زیر کشت آنها به سرعت افزایش یافت. اما ارقام وارد شده به دلیل آردی بودن میوه مورد استقبال مردم سایر مناطق کشور قرار نگرفت و فقط در بازارهای محلی استان های جنوبی کشور مورد مصرف قرار می گیرد.

کلون های اصلاح شده موز در سال 1334 وارد ایران شدند که به دلیل رشد بهتر در استان سیستان و بلوچستان و فروش بهتر میوه های آن در سایر مناطق کشور سبب کاهش اهمیت نشاسته ای گردید.

اولین گام در وارد کردن و کاشت ارقام موز به صورت تخصصی به سال 1348 (در برخی منابع 1342) برمی گردد که تعداد 5000 ریزوم و پاجوش موز از پاکستان وارد کشور گردید که همچنان کشت و کار آنها در برخی مناطق جنوبی کشور رونق دارد.

نگهداری محصولات پس از برداشت موجب کاهش کیفیت محصول میشود لذا لاازم است با ایجاد فناوری های توانمند،میزان فساد را به حداقل رساند.این بحث با تکنولوژی پس از برداشت معروف است.

کاهش و به حداقل رساندن ضایعات که اصطلاحا برداشت مخفی نامیده میشود یکی از راهکارهای موثر در تامین غذا و افزایش تولید به حساب می اید.بخش  عمده ای از این ضایعات را میتوان با اجرای عملیات صحیح قبل و بعد از برداشت حذف نمود.

  ﻧﺎم ﻋﻠﻤﻲ موز( :Musa sapientum )وﻧﺎم اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ آن  Banana از ﺧﺎﻧﻮاده Musaceae

ﻣﺸﺨﺼﺎت ﮔﻴﺎه ﺷﻨﺎﺳﻲ

ﻣﻮز ﮔﻴﺎﻫﻲ اﺳﺖ ﻋﻠﻔـﻲ ﺗـﻚ ﻟﭙـﻪ ﻛـﻪ ﻣﺎﻧﻨـﺪ درﺧﺘﭽـﻪ اﺳـﺖ. ﺑﺮﮔﻬـﺎی آن ﺑـﺴﻴﺎر ﺑـﺰرگ و ﭘﻬـﻦ و ﮔـﺎﻫﻲ ﺗـﺎ 2 ﻣﺘـﺮﻣﻲ رﺳﺪ.ﮔﻠﻬﺎی آن ﻣﺠﺘﻤﻊ و ﺑﺼﻮرت ﺳﻨﺒﻠﻪ اﺳﺖ ﻣﻴﻮه آن اﺑﺘﺪا ﺳﺒﺰ و ﺑﻌﺪ از رﺳﻴﺪن ﺑﺮﻧﮓ زرد در ﻣﻲ آﻳﺪ.

ﻣﻮز از ﭼﻬﺎر ﻫﺰار ﺳﺎل ﻗﺒﻞ در ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن ﻛﺸﺖ ﻣﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻮز را ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻫﻨﻮز ﺳﺒﺰ اﺳﺖ از درﺧﺖ ﻣﻲ ﭼﻴﻨﻨـﺪ و ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ و در آﻧﺠﺎ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﮔﺮﻣﺎ دادن آﻧﺮا ﻣﻲ رﺳﺎﻧﻨﺪ.

ﻣﻮز اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ دارد ﻳﻚ ﻧﻮع آن ﺑﺴﻴﺎر درﺷﺖ و ﻧﻮﻋﻲ از آن ﻫﻢ ﺧﻴﻠﻲ رﻳﺰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺰه ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ دارد. در ﻛﺸﻮرﻫﺎی اﺳﺘﻮاﻳﻲ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﻮز را ﻣﻲ ﭘﺰﻧﺪ و ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺞ و ﻟﻮﺑﻴﺎ ﻣﻲ ﺧﻮرﻧﺪ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎی ﻻﺗـﻴﻦ ﻣـﻮز را ورﻗـﻪ ورﻗـﻪ ﻛﺮده و در آﻓﺘﺎب ﺧﺸﻚ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻣﻮز اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻮﺳـﺖ آن زرد و ﺳـﻔﺖ و روی آن ﻟﻜـﻪ ﻫـﺎی ﺳﻴﺎه وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و اﻳﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﻮز رﺳﻴﺪه اﺳﺖ. ﻣﻮز ﻧﺎرس ﺑﺪﻟﻴﻞ داﺷﺘﻦ ﻧﺸﺎﺳﺘﻪ زﻳﺎد ﻫﻀﻤﺶ ﺳﻨﮕﻴﻦ اﺳﺖ.

ﺧﻮاص داروﻳﻲ موز

ﻣﻮز از ﻧﻈﺮ ﻃﺐ ﻗﺪﻳﻢ اﻳﺮان ﻣﻌﺘﺪل و ﺗﺮ اﺳﺖ و ﺧﻮن را ﻏﻠﻴﻆ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﻣﻮز اﻧﺮژی زﻳﺎدی دارد و ﭼﻮن ﻧﺮم ﻫﺴﺖ ﻏﺬای ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺮای ﻛﻮدﻛﺎن و اﺷﺨﺎص  ﻣﺴﻦ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﻟﻴﻞ داﺷﺘﻦ ﭘﺘﺎﺳﻴﻢ زﻳـﺎد ﺿـﺪ ﺳـﺮﻃﺎن ﺑـﻮده و ﻏـﺬای ﺧـﻮﺑﻲ ﺑـﺮای ﻣﺎﻫﻴﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻮز ﻣﻠﻴﻦ ﺑﻮده و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ درﻣﺎن اﺳﻬﺎل و اﺳﻬﺎل ﺧﻮﻧﻲ اﺳﺖ. ﻣﻮز ﺧﻮﻧﺴﺎز اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﺷﺨﺎص ﻻﻏﺮ و ﻛﻢ ﺧﻮن ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮز ﺑﺨﻮرﻧﺪ. ﻣﻮز ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻌﺪه، درﻣﺎن زﺧﻢ ﻣﻌﺪه و روده ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ. ﻣـﻮز ﻧﻔـﺎخ اﺳـﺖ و زﻳﺎدﺧﻮردن آن ﺧﺼﻮﺻﺎ در ﺳﺮد ﻣﺰاﺟﺎن ﺗﻮﻟﻴﺪ ﮔﺎز ﻣﻌﺪه ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﺮای رﻓﻊ اﻳﻦ ﻋﺎرﺿﻪ ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺲ از ﻣـﻮز ﻛﻤـﻲ ﻧﻤـﻚ ﻣﺼﺮف ﺷﻮد. ﻣﻮز ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺧﻮﺑﻲ در ﺗﺎﻣﻴﻦ رﺷﺪ و ﺗﻌﺎدل ﺳﻴﺴﺘﻢ اﻋﺼﺎب  دارد. ﺑﺮای درﻣﺎن ﺿﻌﻒ ﺑـﺪن ﻣـﻮز را ﺑـﺎ ﻋـﺴﻞ ﺑﺨﻮرﻳﺪ ﻣﻮز ﺑﻌﻠﺖ درا ﺑﻮدن ﻗﻨﺪ زﻳﺎد ﺑﺮای ﻣﺒﺘﻼﻳﺎن ﺑﻪ ﻣﺮض ﻗﻨﺪ ﻣﻀﺮ اﺳﺖ و ﻧﺒﺎﻳﺪ در ﺧﻮردن آن اﻓﺮاط ﻛﻨﻨﺪ.

 

منظور از ازدواج سفید زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف می روند.

ازدواج سفید چیست؟

هم خانگی بدون ازدواج یا ازدواج سفید (Cohabitation) پدیده ای است که دختر و پسر به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آن ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد. این روزها هشدارهایی در خصوص رواج مخفیانه ازدواج سفید در كشورمان می شنویم. اتفاقی كه نه از نظر سنت و نه از نظر شرع برای خانواده های اصیل ایرانی پذیرفتنی نیست.

در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد.

تاریخچه و فراگیری ازدواج سفید

این نوع از زندگی که به زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز معروف است، یک شیوه جایگزین در غرب است که در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج دارد. در این نوع رابطه دختر و پسر بدون هیچ توافق رسمی و مشخصی رابطه را شروع می کنند.

آمارها در دیگر کشورها حاکی از آن است که روابط هم خانگی امروزه در سراسر اروپا و آمریکا، به خصوص در میان نسل های جوان تر، به طور چشم گیری در حال پذیرش و افزایش است؛ به طور مثال در آمریکا در دهه 1970، نزدیک به 400 هزار زوج در قالب الگوهای هم خانگی زندگی می کردند. این در حالی است که بر طبق آمارهای سال 2010 بیش از 7 میلیون زوج ( 14 میلیون نفر) در آمریکا در قالب هم خانگی با یکدیگر زندگی می کنند.

نتایج تحقیقات نشان می دهد بیش از نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج کرده اند، پیش از آن رابطه هم خانگی را با همسر فعلی خود تجربه کرده بودند. با گسترش هم خانگی «تعداد ازدواج ها» کاهش چشم گیری یافته، چراکه هم خانگی به شکل رقیبی جدی در مقابل ازدواج قد علم کرده است.

در بسیاری از کشورها ازدواج در حال تضعیف و هم خانگی در حال تقویت است؛ برای مثال شاخص ها در کانادا کاهش شدید میزان ازدواج در چند دهه اخیر را نشان می دهند. در این کشور، میزان ازدواج زنان تا 50 سالگی، از بالای 95 درصد در سال 1965 به کمتر از شصت درصد در سال 2003 رسیده است. در مقابل، میزان هم خانگی در کانادا رشدی 300 درصدی را نشان می دهد و از 15 درصد در اواخر دهه 1960 به نزدیک 50 درصد در سال 2000 رسیده است. این تغییرات به آمریکای شمالی و اقیانوسیه محدود نمانده و اروپا نیز روندهای مشابهی از آن را تجربه کرده است. هم خانگی در اروپا پدیده جدیدی نیست و قبل از انقلاب جنسی دهه 1960 نیز به علل گوناگون در برخی جوامع اروپایی یافت می شد. البته در آن زمان عملی غیرقانونی، مشمول مجازات و نادر بود.

مراحل ازدواج سفید

این پدیده نوظهور اجتماعی پنج مرحله دارد که عبارت اند از:

الف) مرحله آشنایی

در این مرحله دختر و پسر در خیابان و یا در مکان های دیگر با یکدیگر آشنا می شوند، سپس به افشا وضعیت خود می پردازند و دردها و محرومیت ها و طرد شدن های مکرر خود را با یکدیگر در میان می گذارند. در بیشتر موارد طرفین خود را غوطه ور در مشکلات و بدبختی ها معرفی می کنند تا حس ترحم و دلسوزی دیگران را تحریک کنند.

 

ب) مرحله عاشق شدن

پس از آنکه دو طرف از دردهای بی شمار، محنت های فراوان و مصائب پر تعداد خود گفتند، بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می شوند. این نزدیکی منجر به ایجاد علقه و ارتباط محبت آمیز می شود؛ البته نه عشقی که موجب تعالی و رشد می گردد، بلکه عشقی که به جهت جبران محرومیت های گذشته است.

ج) مرحله به هم پیوستن

پس از آنکه طرفین احساس کردند یکدیگر را می فهمند تصمیم به با هم زیستن می گیرند؛ لیکن چون به صورت کامل اجتماعی نشده اند و وجدان اخلاقی (سوپر ایگو) قوی ندارند، برای با هم زیستن راه کج روانه و ناهنجار را پیش می گیرند.

د) مرحله بروز تعارض و تنش

به وضوح می توان پیش بینی کرد افرادی که تن به این رابطه می دهند، دنیایی سرشار از تعارض، درگیری و مسائل حل نشده دارند. به همین جهت، دیری نمی پاید که عشق و عاطفه اولیه به تمامی رنگ می بازد و جای خود را به نفرت و کینه و خود سرزنش گری می دهد.

ه) مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری

زیست سیاه مشترک دیری نمی پاید؛ چراکه به گونه ای ناهنجار شکل گرفته است. با پیدا شدن تعارض ها دو طرف قادر به بهره گیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارض های پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه می دهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمی ماند.

علل گرایش به ازدواج سپید

دلیل اصلی ظهور پدیده ازدواج سفید نبود مسئولیت پذیری حداقل در یک طرف از رابطه است و در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی گیرند. چنین عاملی می تواند در تداوم زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد این در حالی است که اکنون فضای ازدواج مناسب نیست و افراد به علت مشکلاتی مانند مسائل اقتصادی تمایل به ازدواج و رفتن زیر یک سقف را ندارند.

این نوع ازدواج ها بیشتر در کجای ایران رواج پیدا کرده است؟

ازدواج سفید معمولا در شهرهای بزرگ وجود دارد. در شهرهای کوچک و روستاها به علت کوچک بودن محیط زندگی و شناخت همدیگر اهالی، کمتر شاهد چنین ازدواج هایی هستیم ولی متاسفانه این نوع ازدواج به شهرهای کوچک هم تا حدودی رسوخ کرده است.

چه کسانی بیشتر در معرض خطر هستند؟

دخترانی که از شهرستان ها به کلان شهرها مهاجرت کرده اند و دختران ساکن شهرهای بزرگ در معرض این آسیب اجتماعی قرار دارند. شیوع این نوع ازدواج ها بیشتر در دختران و پسرانی است که زود به بلوغ می رسند اما امکان ازدواج شان تا بالای بیست سالگی وجود ندارد.

بیشترین آسیب را در ازدواج سفید چه کسانی می بینند؟

در این نوع ازدواج ها بیشترین آسیب را دختران می بینند تا پسران، زیرا هیچ خانواده و پسری نمی پذیرد با این دخترها ازدواج کند، بنابراین این دسته از دختران همیشه دلهره ی آشکارشدن ازدواج و زندگی مشترک بدون قوانین و مشروعیت را دارند.

چه تفاوتی بین ازدواج سفید و ازدواج رسمی وجود دارد

بین این دسته افراد و افرادی که ازدواج رسمی می کنند، تفاوت زیادی وجوددارد. هیچ حمایت قانونی برای این افراد وجود ندارد ولی برای کسانی که به صورت رسمی ازدواج کرده اند، قوانین حمایتی بسیاری وجود دارد. در این سبک ازدواج ها که نوعی رابطه ی ازاد و بدون قید و شرط است، اگر فرزندی متولد شود، هیچ قانون حمایتی و حق و حقوقی برای حمایت و سرپرستی این نوع فرزندان و چنین مادرانی وجود ندارد.

برای درک این مطلب که چگونه یک رسانه خاص می تواند به طور مؤثری در زمینه آموزش مورد استفاده قرار گیرد، مهمترین گام، مطالعه نمونه های بارز این نوع رسانه ها صرف نظر از اهداف اصلی آنها است. به نظر می رسد بازیهای خوب، حتی به صورت غیر عمدی نیز دربردارنده آموزش صوتی هستند (بکر 2006). مطلبی که در اینجا توضیح داده می شود، به طور تجاری و منتقدانه بازیهای ویدئویی را با این فرض که ابزار آموزشی هستند، مورد آزمایش قرار می دهد. به واسطه این چشم انداز می توان اهداف آموزشی موجود را تعیین و طبقه بندی کرد، مکانیزم ها و استراتژیهای آن ها را ترکیب کرده و سپس شروع به آموزش آنها نمود. پی آمد بارز و برجسته این تحقیق، توصیف این مطلب است که چگونه از استراتژیهای موجود که قبلاً در ارتقاء اهداف آموزشی در بازیهای ویدئویی نقش داشتند، می توان در طراحی بازیهای آموزشی استفاده کرد. پی آمد دیگر این تحقیق ترکیب عوامل اصلی طراحی ساختاری بازیهای دیجیتالی با هدف آموزش است.

مقدمه
نسل امروز متفاوت است. امروزه آموزش مدرن به گونه ای است که دیگر پاسخگوی نیاز جوانان ما نمی باشد. گویی همه چیز بدتر می شود. مداماً از نقاط ضعف کودکانمان شکایت می کنیم. امروزه کودکان نمی دانند چگونه ذهن خود را متمرکز کنند (بنابر این ما به آنها داروهایی از قبیل ریتالین می دهیم). کودکان نیاز بی پایان و مشهودی به لذات و تفریحات لحظه ای و فوری دارند. آنها دیگر نمی دانند چگونه صحبت کنند و بنویسند؛ و شکایتها همچنان ادامه دارد.

اینکه چه مقدار از این مطلب صحیح است، باید بعداً بررسی شود؛ صرف نظر از شکایات قدیمی مبنی بر این که نسل جوان راه و روش افراد قدیمی تر را نمی پسندند، امروزه تفاوتهای بارز و قابل سنجشی در روشهای کاری و آموزشی جوانان وجود دارد. با این که مطالب زیادی درباره چگونگی یادگیری افراد و راههای تأثیرگذار برای آموزش آنها آموخته ایم، با توجه به دستورالعمل های رسمی همچنان عقب هستیم. به نظر می رسد میان سیستمهای آموزشی و افرادی که به آنها آموزش داده می شود، تناسبی وجود ندارد.

یک توضیحِ قابل قبول برای شکاف بارزی که میان آموزش رسمی و هدف ما وجود دارد، این است که کودکان امروزی کاملاً با نسلهای قبلی متفاوت هستند؛ ولی شاید نه به اندازه ای که ما از آن شکایت می کنیم (بِک و وِید 2004، پرنسکی2001). اگر این امر درست باشد، نقص در تأیید و درک این تفاوتها به واگرایی و تباین هر چه بیشتر بین اینکه ما چگونه یاد می دهیم و افراد چگونه یاد می گیرند، منجر خواهد شد (نورمن 2001، 2002؛ پاپرت 1998). بیشتر از هر زمان دیگری، در زمان توسعه مدلهای کارخانه ای برای آموزش، بین مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان شکاف ایجاد شد. این که بیشتر کودکان شکایت دارند که مدرسه چیزی جز اتلاف وقت نیست، مسأله تازه ای نمی باشد. در واقع این امر برای بیشتر آنان کاملاً صدق می کند. دنیایی که کودکان در آن متولد شده اند و باید در آن زندگی  کنند، نیاز به مهارتهای متفاوتی برای موفقیت دارد و کاملاً متفاوت از دنیایی است که والدین آنها و حتی اجدادشان سالها پیش در آن زیسته اند. البته بعضی از جوانب بدون تغییر باقی مانده اند؛ به نظر می رسد کودکان همیشه مدرسه رفتن را عامل اتلاف وقت می دانسته اند. دانستن این امر که چگونه باید با ملالت و خستگی کنار آمد مفید است؛ و بدان معنا نیست که دنیا به اندازه ای تغییر کرده که دیگر نیاز به مهارتهای کودکان از بین رفته است. بقیه جوانب به طور بارزی تغییر کرده اند و انشعاب های این تغییرات هنوز در آموزش رسمی به کار نمی آیند. 3 تفاوت عمده و بارز میان نسل دیروز و امروز وجود دارد:

1- کودکان امروزی از طریق اینترنت به هر چیزی در دنیا دسترسی داشته و این گونه رشد یافته اند.

2- آنها با استفاده از اینترنت، توانایی برقراری ارتباط با هر کسی را صرف نظر از سن، محل اقامت و وضعیت اقتصادی دارند.

  1. در دنیای پیشرفته کنونی، بازیهای ویدئویی به یکی از اصلی ترین فعالیتهای کودکان در اوقات فراغتشان تبدیل شده است. در حقیقت امروزه صنعت بازیهای ویدئویی در بعضی موارد از صنعت فیلم نیز پیشی گرفته است و بعضی از مسؤولان تلویزیونی، اکنون معتقدند که بازیهای ویدئویی بر مخاطبان تلویزیون نیز تأثیر گذاشته اند (پتوکوکیس، 2002، رینولدز، 2004 و یی، 2004). با وجود این که شباهتهایی میان بازیهای ویدئویی و رسانه های دیگر از قبیل: شبکه، مطبوعات، فیلم و تئاتر وجود دارد، باید پذیرفت که بازیهای ویدئویی متفاوتند. جنبه تعاملی بودن مولتی مدیاها و بازیها به نحوی است که حتی زمانی که کتابها برجسته ترین رسانه بودند نیز دیده نمی شد؛ و این ویژگی آنها را کاملاً متمایز کرده است.

باتوجه به تحقیق اخیر (بک و وید، 2004)، این کودکان که اکنون بیشترین گروه سنی را در جهان به خود اختصاص داده اند، خود نیز با هم متفاوتند. بر اساس تحقیق "بک و وید" گروهی از آنان گیمرهایی هستند که پس از سال 1969 متولد شده اند. نکته مشترک میان آنان، این است که حتی اگر بازی نکرده باشند، بازیهای رایانه ای و ویدئویی در فرهنگشان اجین شده و آنها با این فرهنگ بزرگ شده اند؛. حضور گیمرها در جهان، روبه افزایش و اتحاد است و با اینکه آنان نیروی بارز و زیادی به آموزش وارد کرده اند، تأثیرشان همچنان اندک بوده و دلیل این امر نیز هنوز مشخص نشده است.

 

بازی و یادگیری

شما باید در آموزش کودکانتان روشهای شاد را برگزینید و از اجبار و تحمیل دوری نمایید؛ با این هدف که آنان به طور طبیعی و متناسب با شخصیتشان آموزش ببینند.افلاطون ما در جامعه کاملاً ارزش بازیها را تأیید کرده و در میان تعاملات اجتماعی، خود نیز بازی می کنیم. کودکان کم سن و سال بازی می کنند و این امر، اغلب خود یادگیری است. انواع ورزشها از نظر لذت و شادی، دارای ویژگی های خاصی هستند؛ به طوری که قهرمانان برجسته در بسیاری از جوامع غربی الگوی انجام این ورزشها به شمار می آیند. بچه های حیواناتِ پستاندار، نیز مانند انسانها بازی می کنند. به نظر می رسد این راهی است که حیوانات برای تمرین و تصحیح رفتارهایی که در دوران بزرگسالی نیاز خواهند داشت، از آن استفاده می کنند. تعیین میزان هوش در حیوانات از طریق سنجش مدت زمان بازی کردن و ادامه دادن بازی در دوران بلوغ محاسبه می شود. هر چه آنها بیشتر بازی کنند، باهوش ترند. در طول تاریخ، بازی کردن، جزء لاینفک همه فرهنگها بوده است (هویزینگا، 1950).

بنابراین، در کجا باید مرزهایی را تعیین کرد؟ بهتر است این سخنان بیهوده را رها کرده و به کار اصلی باز گردیم. "کایلوییس" (1961) ادعا می کند اگر بازی برای بازی کردن ساخته شود، دیگر بازی نیست. "هویزینگا" معتقد است بازی و جدیت دو امر کاملاً متضاد هستند. ویژگیهایی که از نظر گیمرها خوب و مطلوب هستند، به عقیده "سیکزنتمیهالی" 1991 تجربیات بهینه و مطلوب (optimal experience) نام دارند. در بسیاری از جوامع غربی سعی می شود بین دبستان و دبیرستان، بازی از کار جدا گردد. یادگیری، کاری جدی و بازی، عملی پوچ و بیهوده تلقی می شود. اکثریت نسل امروز، (مخصوصاً آنهایی که دارای فرزندان زیادی هستند) از این نظریه حمایت می کنند. در حقیقت ما چنان بازی و کار را به خوبی از هم جدا کرده ایم که اکنون برای اینکه به جوانان بیاموزیم که چگونه بازی کنند، نیاز به ابزار گران قیمت و معلمان متبحر داریم؛ زیرا به نظر می رسد جوانان ما بازی کردن را فراموش کرده اند. چه زمانی فراموش کردیم که چگونه بازی کنیم؟ به عقیده من، قبلاً مردم زمانی را برای بازی کردن در زندگی روزمره خود صرف می کردند؛ گویی این کار بخش جدا نشدنی از زندگی آنان بود. این امر بخشی از علل برگزاری مراسمها و جشنها بود (سوتن_ اسمیت، 1997). سپس بازی به امری بیهوده تبدیل گشت؛ ولی امروزه به نظر می رسد بازی کردن عامل مؤثری برای حل مشکلات است.

به طور کلی، بازی یا افکار هدفمند باعث می شود که فرد خود را با محیط سازگار کرده، اعتماد به نفس و اندیشه های تازه را در خود تقویت کرده و استرس را از بین برده و روابط اجتماعی خود را بهبود بخشد.
• بازی برای جوانان و کودکان تجربیاتی را مهیا می کند که یادگیری بعدی آنها را شکل می دهد.
• بازی قابلیت انعطاف و خلاقیت را در حل مشکلات ارتقاء داده و باعث می شود مشکلات راحتتر حل شوند.
• بازی می تواند موانع و عوامل بازدارنده یادگیری مانند استرس را از بین ببرد. (دیاموند)
شاید گمان کنید کودکانی که راجع به آنها بحث می کنیم، نمی توانند بر فرهنگ و اقتصاد ما تأثیر بگذارند. توجه کنید که در سال 2006 میانگین سن گیمرها 33 سال بوده، و صنعت، تقریباً 7 میلیارد دلار برای فروش بازیها پیش بینی می کرد. گیمرها دیگر کودک نیستند و صنعت بازیها نیز عالی تر شده است. 7 بازی ویدئویی از 10 بازی عالیِ سال، رده بندی E یعنی مجاز برای همه گرفتند (5 تا از آنها بازیهای ورزشی هستند)؛ در حالی که 3 بازی دیگر رده بندی T یعنی مجاز برای نوجوانان را دریافت کردند. در فروش بازیهای رایانه ای، 9 بازی از 10 تای اول، رده بندی T و بازی دهم E گرفت. 4 بازی از این دسته، نسخه هایی از بازی SIMs بودند. به نظر می رسد چیزی در این بازیها وجود دارد که مردم آنها را بیشتر از آن که خشونت آمیز بپندارند (همان طور که عده ای معتقدند ترغیب به انجام اعمال خشن، هدف اصلی این بازیهاست)، سرگرم کننده می دانند (مینتون، 2006). بازیهای دیجیتالی درست به همان روشی به فرهنگ ما نفوذ کردند که کتابها، فیلمها و برنامه های تلویزیونیِ پرفروش راه خود را به درون فرهنگ ما با عنوان رسانه های جمعی باز نمودند. همان طور که رسانه های دیگر برای آموزش مورد استفاده قرار گرفتند (صرف نظر از اثرات خوب یا بدشان)، بازیهای دیجیتالی نیز به عرصه تکنولوژیهای آموزشی وارد می شوند (هریس، 2006).

در دهه 1980 با کمک رایانه ها، بازی های سرگرمی- آموزشی (edutainment) به روزتر و جدیدتر شدند؛ ولی باز هم نتوانستد رسمیت و موفقیت دیگر موارد استفاده از رسانه دیجیتال، مانند آموزش الکترونیکی را کسب نمایند. زیرا تولید بسیار اندک بوده و چیزی هم که ساخته می شد، فقط جنبه آموزش و تمرینی داشت. و بیشتر آنها تمارینی به شکل الکترونیکی بودند. این وضعیت باعث شد ناشران روش دیگری را امتحان کنند. بازیها هم می توانند آموزنده باشند و برای آموزش مورد استفاده قرار گیرند و هم جنبه ی سرگرمی داشته باشند. یکی از بازیها به نام The Sims فروش بسیار قابل توجهی داشت؛ زیرا فقط واژه آموزشی به آن اطلاق نشد، بلکه بر جنبه سرگرمی آن نیز تبلیغات زیادی انجام گرفت. (رایت، 2000).

در سالهای اخیر، میل تازه ای برای استفاده از بازی در زمینه آموزش پدید آمده است. تعداد بسیار زیاد بازیهای رایانه ای در این صنعت، باعث شده است تا همه این سؤال را از خود بپرسند که علت این موفقیت و شهرت چیست؟ به همین دلیل محققان سعی می کنند آموزش قابل توجه و ذاتی را که در غالب این نوع بازیها کسب می شود، توجیه کرده و بر روی آن تحقیقات بیشتری انجام دهند (آلدریخ، 2004- بک و وید، 2004- گی، 2003_ پرنسکی، 2001). واضح است که همه بازیها آموزش می دهند، ولی برای درک پتانسیل بازیها به عنوان ابزار آموزشی، ما به راهکارها و اطلاعاتی در باره چگونگی طراحی بازی به عنوان ابزار آموزشی، اینکه بازیها چه چیزی را و چگونه آموزش می دهند و افراد چگونه از طریق بازی مطالبی را یاد می گیرند، نیاز داریم. حدوداً تا سال 2003، استادان و مربیان حرفه ای و مخصوصاً آکادمیهای آموزشی، نقش بارز و مؤثری در این تحقیقات نداشتند. فکر می کنم که ما به عنوان یک استاد حرفه ای و طراح آموزشی نباید اجازه دهیم تا کاربرد این رسانه نوپا در زمینه آموزش خود به خود شکل گیرد، بلکه باید به آن جهت دهیم. خلق بازیهای جدید برای آموزش به شدت رو به افزایش است. تولید کنندگان بازی، سازمانهای نظامی و بخشهای مشارکتی در حال حاضر بازیهایی در این زمینه ارائه داده اند. ما به عنوان مربی و استاد، باید این روند را هدایت کنیم. هدف نویسنده و محقق، یافتن راهی برای منسجم و متصل کردن شیوه های گوناگون طراحی بازیها با یکدیگر است.

بیماری سلیاک، نوعی بیماری گوارشی است که به پرزهای روده کوچک آسیب می رساند و سبب اختلال در جذب مواد مغذی می شود. افرادی که به بیماری سلیاک مبتلا هستند پروتئینی به نام گلوتن را که در گندم، جو، چاودار و احتمالاً جودو سر وجود دارد، نمی توانند تحمل کنند. زمانی که بیماران مبتلا به سلیاک، غذاهای حاوی گلوتن مصرف می کنند، سیستم ایمنی بدن آن ها پاسخی را به صورت تخریب روده کوچک صادر می کند. این تخریب به خصوص در پرزهای انگشتانه ای روده که مواد مغذی داخل آنها جذب می شوند، ایجاد می شود. به دنبال آسیب پرزهای روده ای فرد بدون توجه به مقدار غذایی که می خورد، مبتلا به سوء تغذیه می شود. به دلیل این که سیستم ایمنی خود فرد سبب تخریب و آسیب پرزهای روده کوچک می شود، این بیماری، به عنوان یک بیماری خود ایمنی نامیده می شودو از طرف دیگر به علت این که مواد مغذی جذب نمی شوند، می تواند به عنوان یک بیماری سوء جذبی مورد نظر قرار گیرد.

بیماری سلیاک هم چنین به نام های اسپروی سلیاک، اسپروی غیر حاره ای و آنتروپاتی حساس به گلوتن هم نامیده می شود.

سلیاک، بیماری وراثتی است و نسلی به نسل دیگر، و در خانواده انتقال می یابد.گاهی اوقات این بیماری برای اولین بار به دنبال رژیم غذایی بعد از عمل جراحی”>جراحی، بارداری، تولد نوزاد، عفونت های ویروسی و یا استرس های روحی فعال می شود. بیماری سلیاک، افراد را به گونه ای متفاوت، تحت تاثیر قرار می دهد. در گروهی از بیماران، علائم از دوران کودکی، و در تعداد دیگر در بزرگ سالی بروز می کند.

یکی از عوامل مهمی که در زمان و نحوه شروع بیماری موثر می باشد، مدت زمانی است که یک فرد از شیر مادر تغذیه کرده است. هر اندازه این دوران طولانی تر باشد، علائم، دیرتر بروز می کنند و علائمی نیز که بروز می کنند، بیشتر شامل نشانه های معمول بیماری هستند.

از عوامل مهم دیگر، سن شروع به مصرف غذاهای حاوی گلوتن و مقدار مصرف این مواد است.

علائم ممکن است خود را به صورت گوارشی یا غیر گوارشی نشان دهند.برای مثال فردی ممکن است اسهال و دردهای شکمی داشته باشد، در حالی که فرد دیگر تحریک پذیر و افسرده باشد. در حقیقت تحریک پذیری از عمومی ترین علائم بیماری سلیاک در کودکان است.

علائم بیماری سلیاک

به طور کلی علائم بیماری سلیاک ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:

دردهای تکرار شونده شکمی، اسهال خونی، کاهش وزن، اسهال چرب، کم خونی غیر قابل توضیح، نفخ، دردهای استخوانی، انقباضات عضلانی، خستگی، تاخیر رشد، درد در مفاصل، تشنج، سوزن سوزن شدن پاها، آفت های دردناک دهانی، آسیب های پوستی دردناک به نام Herpetiforms، تاخیر در قاعدگی یا نامنظم شدن دوران عادت ماهانه، تاخیر در رشد دندان ها، کم خونی و تاخیر در رشد و کاهش وزن از علائم سوء تغذیه یعنی دریافت ناکافی مواد مغذی که این موارد به عنوان یک مشکل جدی برای تمامی افراد به خصوص کودکان، ممکن است پیش آید.

بعضی از افراد مبتلا به سلیاک هیچ علامتی ندارند، زیرا قسمت سالم روده قادر به جذب مواد مغذی کافی برای پیش گیری از بروز علائم است. با وجود این مسئله، این افراد همچنان در معرض خطر ابتلا به بیماری های همراه سلیاک خواهند بود.

به طور معمول تشخیص سلیاک سخت است. زیرا تعدادی از علائم آن شبیه به علائم بیماری های دیگر مانند نشانگان روده تحریک پذیر، بیماری کرون، کولیت زخمی، دیورتیکولوزیس، عفونت های روده کوچک، نشانگان خستگی مزمن و افسردگی است.

تحقیقات اخیر نشان می دهند که سطح آنتی بادی های خاص در خون افراد مبتلا به سلیاک بالاتر از حد طبیعی است.این آنتی بادی ها توسط سیستم ایمنی خود فرد در پاسخ به ترکیباتی که به بدن آسیب می رساند، ایجاد می شوند. بنابراین برای تشخیص بیماری سلیاک، پزشکان، سطح آنتی بادی هایی از خون را که، به گلوتن حساس هستند می سنجند، این آنتی بادی ها آنتی گلیادین، آنتی اندومیزیوم و آنتی رتیکولین هستند.

به دنبال تایید بیماری سلیاک توسط نتایج آزمایشگاهی و علائم موجود، پزشک ممکن است بخش کوچکی از روده کوچک را برای تعیین میزان آسیب به پرزهای روده کوچک از طریق نمونه برداری، مورد بررسی قرار دهد، زیرا نمونه برداری از روده کوچک بهترین روش برای تشخیص سلیاک است.

غربال گری برای بیمارن سلیاک روشی است که می توان به وسیله آن افراد بدون علامت را مشخص کرد. در این افراد نیز آزمون آنتی بادی های بیماری سلیاک در آنها تشخیص داده شده است. که باید تحت آزمایش و بررسی قرار گیرند. آمار نشان می دهد که در حدود ۱۰ درصد از اقوام درجه یک بیماران، مانند پدر و مادر و فرزندان آن ها مبتلا به سلیاک هستند. باید خاطر نشان کرد هر چه قدر طول مدت تشخیص بیماری، طولانی تر و زمان عدم درمان، مدت دارتر باشد شانس پیشرفت بیماری، سوءتغذیه و ایجاد بیماری های همراه، افزایش خواهد داشت.

علایم سلیاک

علایم بیماری سلیاک می تواند به شکل مشکلات روده ای و یا در اثر سوء تغذیه تظاهر یابند.

نکته:۵۰ درصد افراد مبتلا به سلیاک فاقد هرگونه علایم روده ای میباشند.

1-   علایم کلاسیک

اسهال حجیم، بدبو و رنگ پریده- کاهش وزن- کندی رشد- کوتاهی قامت- خستگی مزمن- سوء جذب چربی (مدفوع حجیم و روغنی میگردد)- کم خونی فقر آهن- درد شکم- ورم شکم- نفخ- یبوست- زخم های دهانی- افسردگی- گرفتگی عضلانی- درد استخوان.

۲- به علت آسیب به روده درجاتی از عدم تحمل لاکتوز بروز میکند.

۳- تغییر در ساختار روده باریک جذب ریز مغذی ها، مواد معدنی و ویتامین های محلول در چربی را مختل میسازد.

۴- عدم توانایی در جذب کربوهیدراتها و چربیها میتواند به کاهش وزن،کندی رشد در نوجوانان و یا خستگی منجر گردد.

۵-  کم خونی(آنمی): به علت سوء جذب آهن، فولیک اسید و ویتامین B12 میتواند به کم خونی فقر آهن و کم خونی مگالوبلاستیک منجر گردد. همچنین التهاب روده باریک ممکن است به از دست رفتن میکروسکوپی خون از روده کوچک بیانجامد.

۶-  پوکی استخوان: سوء جذب ویتامین D و کلسیم میتواند به پوکی استخوان، نرمی استخوان، کاهش تراکم استخوانها و انقباضات عضلانی (تتانی) بیانجامد.

۷-  کاهش جذب ویتامین K میتواند مکانیسم انعقاد خون را مختل کرده و به خونریزی منجر گردد.

۸-  بیماری سلیاک باعث افزایش تکثیر باکتریهای روده کوچک گردیده که سوء جذب ریز مغذی ها را تشدید میکند.

۹-  کمبود ویتامینهای A,D,E.

10-  نقص پادتن ایمنوگلوبین: در ۲ درصد بیماران مبتلا به سلیاک مشاهده میشود. همچنین این عارضه ریسک ابتلا به سلیاک را ۱۰ برابر میکند. این پادتن غشاء مخاطی دهان، مجاری هوایی و مجاری گوارش را در برابر عفونتها محافظت میکند.

۱۱-  درماتیت هرپتی فرم(HERPETIFORMIS DERMATITIS): یک اختلال پوستی مزمن است که با بثورات جلدی خارش دار (در نواحی باسن، آرنج ها، زانوها) بروز مییابد. عامل آن آنزیم ترانس گلوتامیناز پوست میباشد. در ۲ درصد بیماران سلیاک مشاهده میگردد.

۱۲-  کندی و یا توقف رشد، و تاخیر در بلوغ ممکن است بدون علایم بارز روده ای و یا سوء تغذیه شدید در نوجوانان تظاهر یابد.

۱۳-  سقط جنین و ناباروری در زنان

۱۴-  صرع، آتاکسی(ATAXI)(عدم هماهنگی حرکتی- فرد در راه رفتن مشکل دارد) و نوروپاتی محیطی (سوزن سوزن شدن دستها و پاها)، مشکلات روماتیسمی، ضعف وسردرد های میگرنی.

۱۵-  عدم درمان به موقع میتواند به سرطانهای روده کوچک منجر گردد. ۲۰ درصد بیماران مبتلا به سلیاک در صورت عدم درمان به سرطان روده کوچک دچار خواهند شد.

علایم سلیاک در کودکان

۱- مشکلات یادگیری، رفتاری و تمرکز.

۲- تحریک پذیری، اسهال، استفراغ، نفخ شکم، کوتاهی قد و رشد ناکافی، نقص در مینای دندان.

چگونگی تشخیصی بیماری سلیاک

غربالگری سلیاک در کودکی و نوجوانی.

۱- آزمایش خون برای شناسایی پادتن های ENDOMYSIUM ،سطح آنتی بادی ضد گلیادین و سطح آنتی بادی ضد بافتی ترانس گلوتامیناز.

۲- بیوپسی (نمونه برداری از بافت) از روده کوچک برای شناسایی آسیب به پرزهای روده ای.

۳- آزمایش خون برای تشخیص کم خونی،سطوح کلسیم،آهن و فولیک اسید.

درمان بیماری سلیاک

اساس درمان بیماری سلیاک، رژیم غذایی فاقد گلوتن است که در آن کلیه مواد غذایی حاوی گلوتن حذف می شوند. در بیشتر افراد، رعایت رژیم ذکر شده سبب توقف علائم می شود، به دنبال رعایت رژیم بدون گلوتن، آسیب های ایجاد شده در روده کوچک ترمیم و از ایجاد آسیب های بیشتر پیش گیری می شود. ترمیم پرزهای روده کوچک از زمان آغاز رعایت رژیم فاقد گلوتن شروع می شود و زمان دوره بهبودی، به طور معمول ۳ تا ۶ ماه خواهد بود، که البته این دوره در بزرگسالان به ۲ سال هم می رسد.

رژیم فاقد گلوتن، نیاز همیشگی فرد مبتلا به سلیاک است. خوردن هر نوع ماده حاوی گلوتن به هر اندازه و هر مقدار، می تواند به روده کوچک آسیب برساند. در رژیم فاقد گلوتن، مصرف کلیه مواد غذایی حاوی گندم، جو، چاودارواحتمالاً جودوسر ممنوع است. بیشتر حبوبات، ماکارونی، غلات و اکثر غذاهای فراوری شده، دارای گلوتن هستند. با وجود محدودیت هایی که وجود دارد، بیماران مبتلا به سلیاک می توانند رژیمی متعادل با انواع غذاها، شامل نان و ماکارونی داشته باشند. برای مثال به جای آرد گندم از آرد سیب زمینی، برنج، سویا و آرد لوبیا استفاده کنند. لازم به ذکر است که برای مصرف جو دوسر نظریات متفاوتی وجود دارد، زیرا بعضی از افراد قادر به تحمل آنها هستند و بعضی دیگر نمی توانند آن را تحمل کنند. تحقیقات بیشتری برای تایید مصرف یا عدم مصرف جو دوسر توسط بیماران سلیاک ادامه دارد و تا تایید کامل این مطلب، بیماران می توانند طبق نظر پزشک یا مشاور تغذیه ای خود عمل کنند.

 

حس تنوع طلبی توام با گرایش به خودنمایی درمحیط اجتماعی، تغییرات چشمگیری درنوع پوشش، آرایش، الگو، رفتارواغلب گرایش های بشری را به همراه داشته است. گستردگی این دگرگونی ها به اندازه زندگی انسان امروزی بوده واشاعه هریک ازآنها درسطح جامعه پیامدهای خاص خود را به همراه دارد پدیده مد گریبانگیرجامعه مصرف محورامروزجهان است.

گرایش به مد بیانگرنوعی تجدید نظرخواهی ودرواقع تلاش در جهت نوکردن وتغییردرمسائل مختلف ظاهری زندگی است. به عبارت دیگرگرایش وسیع به تغییر و تنوع ، بیانگر حرص ونیازشدید انسان برای ورود به قلمروهای جدید است، نیازی که جزئی ازفطرت انسان ها را تشکیل می دهد. میل به تغییرازیک نیاز فطری سرچشمه گرفته وقابل سرکوب کردن نیست. برای همین انسان همواره به دنبال تغییرقالب ها وفراراز کلیشه هاست. درهم آمیختگی اجتماعی باعث می شود که جامعه به سمت یک دست شدن درسبک پوشش، مدل آرایش، سلیقه رایج وطرزرفتاربرود. هرازچند گاهی شاهد تغییراتی دراین یکدستی می باشیم که نشانه مدرنیسم ومد است. با ظهورتب مدرنیته یا مدرنیزاسیون وجهانی شدن وتحول دربرخی مفاهیم ومعیارها ، فضای زندگی بشرتبدیل به فضایی مصرف زده ، سطحی وکاملا صوری سوق داده می شود.

دراین فضا انسان به دنبال این است که شکل ظاهری خود را تغییردهد وازآنجا که این تغییربزودی اورا دل زده می کند، به سرعت به دنبال اشکال ظاهری جدیدی می رود. چنانچه این ظواهرنوین به شکل صحیح ودرقالب فرهنگ ملی ومذهبی جامعه دراختیاروی قرارنگیرد، یا آنها را خلق می کند ویا ازدیگران تقلید می کند. براساس تحقیقات انجام شده، جوامعی که درقبال این رفتارجوانان ونوجوانان واکنش های تحقیرآمیزومقابله ای درپیش می گیرند، به نتایجی وخیم تردرمسئله بحران نسل ها رسیده وبخش مهمی ازنیروی کارآمد انسانی خود را مضمحل خواهند یافت.

تعریف

بنا به تعریفی دیگر، باب روزیا مد)Fashion( تغییرات درپوشش، آداب، الگوهای رفتاری، سبک زندگی، هنر، ادبیات و حتی فلسفه بوده وبیشتر مبتنی برمیل به فرق داشتن وهمچشمی می باشد.

امروزه پیروی ازمد نه تنها در نوع پوشش جوانان ، بلکه در بخش های مختلف زندگی افراد تاثیرگذاراست. ازسبک لباس و آرایش های ظاهری گرفته (مد مو، مد لباس) تا وسایل منزل، حتی گرایش ها وعلایق خاصی که درقشری ازجامعه ناگهان بیش ازسایرعلایق مورد پسند واقع می شود ، فعالیت هایی مثل روی آوردن به ورزش یوگا، تقاضا برای جراحی های پلاستیک وسفربه دبی .

جامعه شناسان مد را نمادی ازشیوه زندگی و ابزاری نمایانگر ثروت ، رفاه و پایگاه طبقاتی که فرد به آن تعلق دارد ، تعریف می کنند. شاید به این دلیل که پایگاه طبقاتی خود را در پشت نقابی پنهان کنیم . به دامان مد پناه می بریم وازیک رفتار، قیافه یا طرزپوشش، بدون توجه به طبقه اجتماعی که به آن تعلق داریم پیروی می کنیم یا به شکل گسترده ای مبلغ آن می شویم. با این تعریف، مد به عنوان شکلی ازشیوه زندگی، محدوده وسیعی را دربرمی گیرد وتنها به لباس وآرایش محدود نمی شود ، هرچند که نمود عینی آن را درآرایش وپوشش افراد بویژه جوانان متجلی شده است. یک مد جدید مانند سیلی بزرگ جامعه را فراگرفته، جوانان را مسخ نموده وپس ازمدتی (کوتاه) تغییرمی کند. خیلی ازافراد مد ومدگرایی را یک امرکاملا شخصی و سلیقه ای می دانند ومعتقدند نمی توان افراد جامعه را مجبور کرد که برخلاف آنچه دوست دارند وانتخاب می کنند، عمل نمایند . ولی آیا انتخاب هر گونه لباس وآرایشی برای هرجامعه وفرهنگی مناسب است؟ واساسا این سئوال همیشه مطرح است که مدگرایی خوب است یا نه ؟

مسئله شناسی مد وجوانان

دوره جوانی دوره گذرازبلوغ و شکل گیری حس استقلال طلبی فرد است. ازهمین رو جوان سعی دارد با روش های مختلف استقلال وهویت خود را به دیگران نشان دهد. مد ومدگرایی پدیده ای است که کمابیش درمیان همه اقشارجامعه وجود دارد ، اما دراین میان ، جوانان ونوجوانان بیش ازدیگران به مد اهمیت داده وبسیارمدگرا می باشند.

فزونی احساس تنوع طلبی به عنوان یک نیاز روحی ، روانی همراه با تمایل به خودنمایی در جوانان ، گسترش رسانه ها و اینترنت ، توسعه وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای و در پی آن گسترش ارتباط بین جوامع با فرهنگ های گوناگون وهمچنین مشاهده تصاویر جذاب از هنرپیشگان ، خوانندگان ، ورزشکاران و چهره های محبوب با مدل های جدید پوششی ، آرایشی وغیره ، همچنین متنوع تر شدن تفریحات و تسهیلات زندگی ، موقعیت جدید درشناخت وفهم ارزش ها ، باورها وانتخاب ها ودرنتیجه ترویج ناگهانی آداب وعقایدی را در پی دارد که دربرخی موارد فراترازحد متعارف به ناهنجاری ورفتارهای متضاد با ارزش های جامعه تبدیل شده وخود را به عنوان یک مسئله اجتماعی نشان می دهد. اگرازجوانانی که عادت کرده اند پوشش، آرایش ورفتارشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، پرسیده شود که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلا این آرم وکلمه روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی می توان پاسخ متقاعد کننده ای شنید ، جز آنکه: «خب، قشنگه !»، «برای اینکه مده .»! به نظربرخی جوانان، رعایت سبک پسندیده روزوپیروی ازمد روز، امری اجتناب ناپذیراست.

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظرمی رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهنده نوعی از تعلق گروهی، نوجویی ، تنوع طلبی و گرایش جوانان به امروزی شدن است و یک پدیده طبیعی در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود ؛ اما از آنجا که همراه آلامد (آنچه که مد شده است) ، الگوهای رفتاری ، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق وشیوع یافته ومد که نمایانگرارزش مسلط یک زمان در یک جامعه خاص است، عاملی برای انتقال هنجاروارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر می شود ؛ بررسی زمینه ها وپیامدهای مدگرایی، یکی ازموضوعات مهم درجامعه ما محسوب می شود. ازآنجا که دراکثرمواقع چنین محصولاتی (کالاهای فرهنگی) که تولید داخل باشد را یافت نمی کند، به نوع تغییرشکل یافته وارداتی آن روی می آورد که همین مسئله باعث بروزبرخی مسائل اجتماعی از جمله بحران هویت، می گردد. این موضوع اهمیت ولزوم ارائه کالاهی فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی ومذهبی وهمچنین متناسب با تغییرات روز(جهان) را می رساند.

مد در ایران

با نگاهی به تاریخ ایران، مشاهده می شود اززمان قاجارکه پای ایرانیان به فرنگ بازشد تا پایان عصرپهلوی، فصل متفاوتی درمدگرایی ایرانیان گشوده شد. آشنایی درباریان قاجاربا زندگی غربیان در پی مسافرت های پرهزینه به اروپا ، به نوعی نخستین گام درعرصه شناخت پوشش های غربی بود . ذکراین نکته ضروری است که ایران به لحاظ واقع شدن برسرراه ابریشم ومنطقه خاورمیانه همواره گذرگاه تردد اقوام مختلف بوده، ولی غنای اسلامی وایرانی فرهنگ این سرزمین مانع تقلیدپذیری ازبیگانگان بود. با ضعف پادشاهان ایرانی، بویژه درعصرقاجار، به دلیل کاهش اعتماد به نفس و خودباوری ، علائم غربزدگی آشکار گردید . متاسفانه امیرکبیرهم مجال نیافت تا الگوبرداری صحیح درعرصه فناوری را برای توسعه ملی کامل کند. ادامه تحصیل برخی ازایرانیان درفرنگ زمینه تغییردیدگاه نسبت به هویت مذهبی وملی را پدید آورد وانحراف در الگوبرداری ازمظاهرپیشرفت با آغازدوران پهلوی به اوج خود رسید.

نگاه پهلوی اول به مقوله توسعه یافتگی ومبارزه با عوامل عقب افتادگی همانند پترکبیربود. اوپس ازمسافرت به ترکیه وملاقات با آتاترک ومشاهده مظاهرغرب براین باورشد که حجاب سبب عقب افتادگی ایران زمین است ! به همین علت دستور کشف حجاب زنان ویکدست کردن لباس رسمی مردان ایرانی را صادرکرد. ازآن زمان که رضا پهلوی با سلطه برکشورشکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییرداد ونقطه تاریکی درتاریخ ایران رقم زد، تا کنون مدهای مختلفی درایران رایج گردیده که تقریبا دراغلب آنها عناصرمذهبی وملی رعایت نشده وبیشترالگوبرداری تقلیدی ازمدل های غربی بوده است. حکومت پهلوی وروشنفکران غرب زده براین باوربودند که باید فرهنگ ایران را اروپایی کنند تا بدین ترتیب ازضعف وعقب ماندگی رهایی یافته ، درردیف کشورهای پیشرفته قرارگیرند ! بنابراین مدگرایی و غرب گرایی درایران ، دریک بسترفکری و دوشادوش هم رشد کرده اند.

گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعریف متمایز از یکدیگرند ، اما سیر تحولات تاریخی و اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید ، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن متبادرمی شود.

همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن ، رشد صنعتی در راس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن ، طرز تفکر ، نحوه زندگی و آداب پوشش دچار تغییر شد . میل به «اروپایی زیستن» در جامعه ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی و اجتماعی جامعه خود ، به ظواهر صنعتی شدن توجه شود . از آن زمان به بعد مهم ترین جلوه اروپایی شدن ، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفته است.

 

مقدمه

نوجوانی یکی از مراحل حساس زندگی است. والدین با گفتارها و رفتارهای سنجیده می توانند به نوجوان در گذر از این مرحله به جوانی کمک کنند. گاهی برخی از والدین ناآگاهانه با رفتارها و صحبت های نسنجیده باعث مشکلات زیادی برای نوجوان می شوند که در سراسر زندگی او تاثیرات منفی خود را نشان می دهد. چرا فرزند ۱۲-۱۰ ساله شما که عادت به صحبت کردن داشت، طی سالهای اخیر کم حرف شده است؟ این سؤال ذهن بسیاری از والدین را به خود اختصاص می دهد.

نیاز به تنهایی

بنا بر دلایل بسیاری ، فرزندان در اوایل نوجوانی ساکت می شوند. با ورود نوجوان به بزرگسالی نیاز او به تنهایی افزایش می یابد. نوجوان از تغییرات جسمی و عاطفی احساس شرم و ناامنی می کند. افکار و احساسات متغیر دارد و گاهی در خود فرو می رود. از طرفی نوجوان احساس می کند که از مهارت کافی برای صحبت کردن برخوردار نیست. او احساس می کند که بزرگسالان مهارت کافی در برقراری ارتباط و گفت و گو دارند.

آنان به موقع و به جا صحبت می کنند. در حالی که نوجوان احساس می کند چنین مهارتی ندارد، پس کمتر صحبت می کند. او اعتماد به نفس کافی برای صحبت کردن و ابراز عقیده ندارد. ارتباط مؤثر عامل مهم روابط خوب خانوادگی است. نوجوانی که به راحتی با والدین صحبت نمی کند، نمی تواند نیازهایش را مطرح کند. فقط با ارتباط خوب و مؤثر می توانید به نوجوان توجه کنید و حامی او باشید. در غیر این صورت نوجوان با شما صمیمی نمی شود و حرف های دلش را نمی گوید.

چرا ما به ارتباط نیاز داریم؟

همه ما حتی اگر کلامی بر زبان نیاوریم، همیشه ارتباط برقرار می کنیم. با علایم غیرکلامی از طریق نحوه ایستادن، راه رفتن و طرز نگاه کردن می توان ارتباط برقرار کرد. والدین حتی اگر صحبت نکنند، همیشه با فرزندان ارتباط برقرار می کنند. والدین باید همیشه با فرزندان صحبت کنند. اگر آنان از آن طفره می روند، می توانید با روش های مختلف او را تشویق کنید.

چگونه می توان نوجوان را به صحبت کردن تشویق کرد؟

به حرف های نوجوان گوش کنید؛ بسیاری از نوجوانان شاکی هستند که والدین به حرف آنان گوش نمی کنند. ارتباط مانند خیابان دوطرفه است. اگر می خواهید نوجوان به حرف شما گوش کند، با دقت شنوای حرف هایش باشید.

برای نظر نوجوان احترام قائل شوید؛ در برخی موضوعات نظر فرزندان را بپرسید. گاهی نظر آنان با ارزش است. این امر به نوجوان کمک می کند که در مورد مسائل مختلف فکر کند و از طرفی اعتماد به نفس او افزایش می یابد.

با رفتار و گفتار مثبت سرمشق و الگوی فرزندان باشید؛ اگر با همسر و فرزندان رفتار خوبی داشته باشید، نوجوان می کوشد رفتار شما را سرمشق خود قرار دهد.

انعطاف پذیر باشید؛ به موضوعات مورد علاقه نوجوان توجه کنید. علایق و خواسته های نوجوان با ما فرق دارد. همانطوری که ما نوجوان بودیم، خواسته های ما با والدین متفاوت بود. خود را جای او بگذارید و مسائل را از دید او ببینید.

چه رفتارهای منفی را باید کنار گذاشت؟

توهین نکنید؛ نوجوانان مانند همه دوست ندارند تحقیر شوند. هر چه بیشتر به نوجوان توهین کنید، بیشتر از شما فاصله می گیرد و رفتارش بدتر می شود. تحقیقات نشان می دهد نوجوانانی که مورد تحقیر و توهین والدین هستند، در زندگی فردی و اجتماعی در مقایسه با دیگران موفقیت کمتری دارند.

نظرات خود را به فرزندان تحمیل نکنید؛ هرگز فرزندتان به زور و اجبار نظرتان را نمی پذیرد. تحمیل نظر باعث جبهه گیری فرزندان می شود.

پیش داوری نکنید؛ ابتدا با دقت به حرف های فرزند گوش کنید، سپس نتیجه گیری و داوری کنید. اگر جوان والدینش را روشنفکر نداند، حرف آنان را گوش نمی کند.

چه رفتارهای مثبتی را باید انجام داد؟

زمانی که فرزندتان آمادگی دارد با او صحبت کنید؛ بزرگ ترین اشتباه را زمانی مرتکب می شوید که فرزندتان خود را برای رفتن به میهمانی دوستش آماده می کند و به او می گویید می خواهم با تو صحبت کنم. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. اگر زمانی که فرزندتان حوصله و وقت کافی دارد با او صحبت کنید، بهتر نتیجه می گیرید.

وقتی را فقط برای نوجوان اختصاص دهید؛ گاهی تنها ، بدون حضور سایر اعضای خانواده با نوجوان به پارک ، سینما ، قهوه خانه سنتی ، رستوران یا نمایشگاه نقاشی بروید.

در مورد رویدادهای روزانه و مسائل مختلف زندگی تان با نوجوان صحبت کنید؛ تا زمانی که احساس می کنید که نوجوان مشتاق شنیدن صحبت های شماست، موضوعات مختلف و رویدادهای زندگی تان را برای او مطرح کنید. فرزندان در نوجوانی کمتر از کودکی به والدین توجه دارند.

سؤالات باز بپرسید از پرسیدن سؤالاتی که جواب آن بله یا خیر است، خودداری کنید. به جای آن که بپرسید: امروز خوب بود؟ بپرسید: کلاس موسیقی چه طور بود؟

نظر نوجوان را بی ارزش و مسخره ندانید؛ شاید نوجوان حرفی بزند که به نظر ما احمقانه و کودکانه است. اگر این امر را مستقیما به او بگوییم، ناراحت می شود و کمتر صحبت می کند. در برخی موارد که نظر او را قبول ندارید، آن را مطرح نکنید، زیرا نوجوان در این مقطع به تایید نیاز دارد.

در گفت وگو با نوجوان به او احترام بگذارید؛ همانطوری که به دوستان و آشنایان بزرگسال احترام می گذارید، با نوجوان رفتار کنید. این امر به نوجوان کمک می کند احساس ارزش نماید.

غر نزنید. اگر به نوجوان بگویید:همیشه اتاقت نامرتب است، از دستت خسته شدم.، چه قدر شلخته ای، کی درست می شوی؟ او جبهه می گیرد و رفتارش را تغییر نمی دهد.

با فرزندتان به توافق برسید؛ وقتی با فرزندتان اختلاف نظر دارید و نظرتان را به او تحمیل می کنید، او ناراحت و عصبی می شود. بهتر است با صحبت کردن به دنبال راه حل بهتری باشید. این امر مصالحه خوانده می شود. برای مثال اگر به فرزندتان بگویید باید امشب اتاقت را تمیز کنی، هیچ عذری را هم نمی پذیرم. او جبهه می گیرد و می گوید: به هیچ وجه نمی توانم، می خواهم به خانه دوستم بروم. بهتر است بگویید: من از وضعیت اتاقت خیلی ناراحتم، عزیزم، کی آن را تمیز می کنی؟

شنونده فعال باشید؛ گوش کردن به صحبت های نوجوان پیش از صحبت کردن اهمیت دارد. زیرا نوجوان احساس می کند او را درک می کنید. بکوشید حداقل روزی ۲۰ دقیقه شنونده صحبت های او باشید. با روی باز روبه روی او بنشینید، در چشم هایش نگاه کنید و صحبت هایش را تکرار کنید. برای مثال، فرزندتان می گوید: من، امروز تکالیف زیادی دارم.

در جواب بگویید: پس امروز حسابی سرت شلوغه؟ او می گوید: امروز معلمم جلوی همه دانش آموزان با من دعوا کرد. در جواب بگویید: پس امروز از این که معلمت باهات دعوا کرد، ناراحت شدی؟ گوش کردن فعالانه چیزی فراتر از کلمات است. شما غم ، شادی ، رنجش یا ناراحتی فرزندتان را باید از پس کلمات و تعابیر او با تمام وجود حس کنید تا بتوانید خود را در موقعیت او قرار دهید.

همیشه فرزندتان را نصیحت نکنید؛ گرچه نصایح شما به نفع نوجوانان است، ولی آنان در این مقطع کمتر مایل به شنیدن آن هستند. توجه به نوجوان از اهمیت خاصی برخوردار است. ساکت باشید، به او فرصت دهید صحبت کند. با عجله حرفش را قطع نکنید و نظرتان را نگویید.

از موقعیت های غیررسمی برای برقراری ارتباط استفاده کنید؛ با فرزندان شوخی کنید و به آنان امکان دهید در حد اعتدال با شما شوخی کنند و راحت باشند.

خونسردی خود را حفظ کنید؛ اگر تحمل شنیدن حرف های نوجوان را ندارید، عصبانی نشوید. برای مثال اگر می گوید: دوست هایم سیگار می کشند. سریع عصبانی نشوید و نگویید: دیگر حق نداری با آنان دوست شوی. عصبانیت شما باعث می شود نوجوان بقیه حرف هایش را نزند و صحبت خاتمه یابد.

اگر باید با نوجوان در مورد موضوعات مهم نظیر سیگار کشیدن و... صحبت کنید، زمانی را انتخاب کنید که هر دو آرامش و آمادگی صحبت دارید. جملات تان را با من شروع کنید. برای مثال: من خیلی دوستت دارم و نگران می شوم وقتی می بینم با کسانی که سیگار می کشند، دوست می شوی. یا من نگران افت تحصیلی تو هستم، اخیرا خوب درس نمی خوانی؟ نگرانی خود را با آرامش و خونسردی بیان کنید.

درک صحیح دوران بلوغ عاملی موثر برای رفتار با فرزندان در سن بلوغ

سن بلوغ دقیقاً چه زمانی آغاز می شود ؟ پاسخی که شما می توانید در برابر این پرسش به فرزند خود بدهید بدین شرح است: این سن در هر فرد متفاوت است.

برخی از افراد خیلی سریع بالغ می شوند، عده ای دیر تر و بعضی ها هم به طور متعادل به این سن می رسند. به هر حال همه این دوره ها جزء موردهای طبیعی به شمار می روند.

اما به هر حال خانواده برتر ایرانی باید توان تشخیص کودکی و نوجوانی فرزندانش را داشته باشد. بیشتر افراد این تفاوت را از روی تغییراتی به این شرح متوجه می شوند:

رشد سینه ها، شروع عادت ماهیانه، رشد موهای شرمگاهی و صورت. این موارد از جمله مشهود ترین علائم رسیدن به سن بلوغ قلمداد می شوند؛

اما نوجوانان بین سن 10 تا 14 سالگی و شاید کمی کمتر یا به عبارتی دختران از کلاس سوم و چهارم ابتدایی به بعد، در دوره بلوغ قرار می گیرند .

پسرها از حدود سال هفتم در نظام جدید آموزش و پرورش یا به عبارتی سال اول دوره اول متوسطه (چقدر مشکلش کردند!) تغییرات بیشمار دیگری را نیز تجربه می کنند. به مجموعه کل تغییرات جسمی و روحی، “بلوغ” اطلاق می شوند.

اکثراً گزارش می شود که رفتار نوجوانان در این زمان با پدر و مادرها عوض می شود. آنها تمایل پیدا می کنند تا هر چه بیشتر از خانواده های خود جدا شده و مستقل شوند.

به همین دلیل تمایل پیدا می کنند تا هر چه بیشتر خودشان را از پدر و مادر خود دور کنند. در این سن اهمیت آنها به دیگران به ویژه هم سن و سال هایشان بیشتر می شود و هر کاری را که آنها انجام می دهند، روی خودشان پیاده می کنند.

آنها خودشان را به شکل های مختلف در آورده و در غالب افراد دیگر می روند. روی این نکته که تا چه حد با هم سن و سال های خودشان تفاوت دارند، توجه بسیار زیادی می کنند و همین امر باعث می شود تا درگیری ها و بحث های بیشتر در خانه بوجود آید.

هنگامي يك نرم افزار كاربردي موفق قلمداد مي گردد كه تمام نيارمندي هاي كاربرانش را برطرف سازد و اين بدان معناست كه مدت زماني طولاني بدون عيب و نقص كاركرده يا اصلاح و حتي اعمال تغييرات در آن ساده باشد و بتواند و بايد بتواند كه امور را به گونه اي مناسب تر تغيير دهد. اما وقتي نرم افزاري با موفقيت همراه نيست،‌يعني كاربر از آن ناراضي است،‌مستعد خطاست،‌تغيير آن مشكل است،‌حتي كاركردن با آن سخت و طاقت فرساست.

رخداد هر اتفاق نامطلوب، ممكن است. از اينرو ما همگي مي خواهيم نرم افزاري بسازيم كه بهتر عمل كند و از اتفاقات بدي كه در سايه فعاليت هاي شكست خورده،‌كمين كرده اند،‌بپرهيزد. موفقيت در طراحي و ساخت نرم افزار نياز به انضباط و نظم دارد و البته رهيافتي مهندسي.

گرچه مديران و متخصصان نياز به رهيافتي منظم تر را تشخيص داده اند،‌اما در خصوص كاربرد رهيافت ها نيز به بحث و جدل مشغولند.

هنوز نيز بسياري از افراد و شركت ها نرم افزار را به طور آشفته و نامنظم توليد مي كنند. هرچند سيستم هايي مي سازند كه خدماتي به اكثر فناوري هاي پيشرفته امروزي ارائه مي كنند. بسياري از افراد حرفه اي و دانشجويان از روش هاي مدرن اطلاعي ندارند و در نتيجه كيفيت نرم افزار توليد شده ما دچار نقيصه شده و اتفاقات بدي روي مي دهد.[1]

 توليد نرم افزارهای کاربردی روزبه روزگسترش می يابد و لزوم بکارگيری روش ها و اصول مهندسی نرم افزار در مراحل توسعه ، مديريت و پشتيبانی آنها بيشتر نمود پيدا می کند . کيفيت نرم افزار (Software Quality) شاخص حياتی برای توليد نرم افزار های با کيفيت بالاست که ضمن بالا بردن بهره وری در توليد نرم افزار ها ، به ايجاد نرم افزار های قدرتمند و شکست ناپذير منجر می گردد . همانطور که شاهديم در سال های اخير نگاه علمی به مقوله اقتصاد ، معادلات حاکم بر روابط اقتصادی و تجارت سنتی را تحت تاثير قرار داده و راهبرد توسعه اقتصادی متکی به توسعه صنعتی ، جای خود را به توسعه اقتصادی بر مبنای توسعه علمی داده است . به گونه ای که در اقتصاد دانش محور ، توسعه علم و فن آوری بويژه فن آوری اطلاعات و ارتباطات (IT) به عنوان شيوه ای مطمئن و قدرتمند برای توليد ثروت و توسعه اقتصادی شناخته می شود .در اين بين و با الگو برداری از پيشتازان عرصه توليد نرم افزار همچون کشور های هند و ايرلند و شيوه های بکار رفته توسط ايشان در توسعه اقصادی مبتنی بر نرم افزار، متوجه خواهيم شد که در پس همه اين طرح ها و موفقيت ها بايد به جستجوی زير ساخت ها بر آئيم ، زير ساخت هايی که منجر به توليد و ساخت نرم افزار های قدرتمند و بر پايه اصول علمی در سطح جهانی شده است .

از اين رو وجود زير ساخت های بسيار قوی علمی ، فنی و مهندسی بکار گرفته شده توسط اين کشورها را می توان به عنوان الگويی برای ساير کشورها در نظر گرفت و با بهره گيری از اين تجربيات به ارتقاء جايگاه نرم افزار و صادرات آن و نيز تعامل مثبت آن با اقتصاد پرداخت .مدل سازی نرم افزار ، بکارگيری تکنيک های پيشرفته آزمايش نرم افزار ، مديريت ريسک نرم افزار ، تضمين کيفيت نرم افزار ، مهندسی محصول و .... تنها عناوينی از فهرست گسترده زير ساخت های مرتبط با توسعه نرم افزار های قوی و مهندسی ساز است که در نوشتار حاضر به طور خاص به بررسی علمی و فنی يکی از اين زير ساخت ها با عنوان "تضمين کيفيت نرم افزار" و در زيرشاخه ی آن به کيفيت نرم افزار و راه های تضمين و بهبود آن پرداخته خواهد شد .اين نوشتار با ارائه تعاريف و اهميت نقش کيفيت نرم افزار در توليد سيستم های نرم افزاری مهندسی ساز و ارائه يک نمونه از استاندارد های کاربردی در اين خصوص ، سعي دارد نشان دهد كه توجه به ساخت نرم افزار با کيفيت بالا در جهت بهره گيري مطلوب مي تواند كارآيي سيستم ها را افزايش داده و دستيابي به ظرفيت هاي جديدي را فراهم آورد .[2]

كيفيت

كيفيت به عنوان خصيصه ي چيزي به وي‍ژگي هاي قابل سنجش چيزي اشاره دارد. چيزهايي كه ما مي توانيم آنها را ب ااستاندارد هاي شناخته شده اي چون رنگ،‌خواص الكتريكي،‌چكش خواري و غيره مقايسه كنيم.

كيفيت طراحي مربوط به آن وي‍‍‍‍ژگي هايي است كه طراح به چيزي اختصاص داده است. درجه مواد،‌تولرانس ها و خصوصيات اجرايي همه مربوط به كيفيت طراحي هستند. با به كار بردن موادي با درجه عالي تر تولرانس هاي فشرده تر و سطوح اجرايي معين تر كيفيت طراحي يك محصول افزايش ميابد،‌البته اگر آن محصول مطابق آن ويژگي ها توليد گردد.[3]

 

مهندسی نرم افزار و تولید نرم افزاری با کیفیت بالا

مهندسی نرم افزار، يک روش علمی ، رياضی و اقتصادی برای توليد نرم افزارها است که بر اساس آن، نرم افزار در طی يک فرايند علمی، تجزيه و تحليل، طراحی، پياده سازی، آزمايش و پشتيبانی میشود. بکارگيری مهندسی نرم افزار برای پياده سازی نرم افزارهايی که اهداف مهم و حياتی دارند يک ضرورت است.در مهندسی نرم افزار برای ساخت يک سيستم نرم افزاری سه فرآيند مهم تاثير گذار مي باشند:

فرآيند توسعه:(Development Process) سازماندهی فعاليت ها است برای ساخت يک سيستم.

فرآيند مديريت :(Management Process) انتخاب افراد، تجهيزات و فرآيند هاست برای توسعه يک سيستم و کنترل و نظارت بر روند اجرای پروژه .

فرآيند پشتيباني :(Maintenance Process) کنترل و پشتيبانی نرم افزار پس از توليد آن.

 

در فرآيند توسعه هدف آن است که يک سيستم با مشخصات خواسته شده توليد شود.فرآيند توسعه از مرحله طرح يک راه حل مفهومی برای مساله خواسته شده (مطالعه امکان سنجی) آغاز شده، پس از دريافت خواسته ها و بررسی سيستم ، طراحی صورت گرفته و در نهايت اين طراحی با کمک ابزارهای پياده سازی تبديل به يک سيستم واقعی می شود. هدف اين فرآيند آن است که از يک سو برآورده ساختن نيازهای کاربران و از سوی ديگر کيفيت مناسب عملکرد سيستم تضمين گردد و بنابراين بايستی حاوی مکانيسم هايی برای اعتبار سنجی نرم افزار )خروجی مطابق با خواسته ها ( Validation) و وارسی پذيری نرم افزار )صحت عملکرد خروجی ( Verification) باشد.

با فرض اينکه تمامی نرم افزار های ايجاد شده بر اساس، فرآيند مهندسی نرم افزار توليد شده باشند ، باز هم با هم تفاوت هايی دارند . مسئله تفاوت بين نمونه ها برای تمام محصولات توليد شده توسط انسان وجود دارد . تفاوت های بين نمونه ها ممکن است بدون کمک تجهيزات دقيق اندازه گيری ابعاد فنی و مهندسی آن امکان پذير نباشد اما حتی با دستگاه هايی که به اندازه کافی هم دقيق و حساس نيستند بازهم به اين نتيجه می رسيم که هيچ دو نمونه نرم افزاری شبيه هم نيستند . آنچه در اين ميان اهميت دارد و باعث وضوح اين تفاوت ها می شود، کيفيت نرم افزارهاست.[4]

نوجوانی، بلوغ و جوانی دوران حساس زندگی هر فردهستند. دوران نوجوانی زمانی است که تغییرات ظاهری و درونی با هم همراه می شوند تا کمال فرا رسد. در این دوران نه تنها رشد جسمانی آهنگی سریع دارد بلکه تکامل احساسات، روابط اجتماعی و منطقی نیز حرکتی تند و رو به جلو دارند. بلوغ دوران شناخت خود و پدیده های پیرامون خود است و شناخت یعنی تولد و زندگی دوباره. جوانی دوران تجارب سبز است. سبز سمبول طراوت، تازگی، روییدن و بهار است. سرما را از خاطره ها می زداید و خورشید را باهمه لطفش به یاد می آورد.
بی شک سلامت جسمی، روحی و روانی در این مقاطع زندگی اساس احساسات زیبا و تجربیات موفق است. نوجوان بلوغ را تجربه می کند و تنها با دانش از وقایع این دوران است که او می تواند به خوبی از تغییرات روحی و جسمی خود استقبال کند و از آن یک فرصت در جهت رشد مهیا کند. جوان خود را در میان انبوهی از نیازهای جدید و احساسات نو می بیند، تغییراتی که به خودی خود ذاتی مقدس دارد و هدفش آماده سازی انسان برای برعهده گرفتن مسئولیتهای زندگی اجتماعی و خانوادگی است. این تغییرات دنیای جدیدی از تواناییها را به روی جوان می گشاید و در مقابل مسئولیتهای گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی و از همه مهمتر مسئولیت در مقابل خود و خدای خود را پدید می آورد. سلامت روح و جسم کلید برخورد صحیح با این تغییرات بالقوه مثبت است. جوان باید بداند که چه مسائلی روح و جسمش را تهدید می کند. او باید بداند که در مقابل تواناییهایی که خداوند به او اعطا نموده، چه مسئولیتهایی دارد. او باید روشهای حفظ سلامت خود را بشناسد و با آگاهی بر تهدیدات بیرونی مقابله کند و درعین حال از جوانی خود لذت برد و آنرا در خدمت ارتقاء خود و جامعه بکار گیرد.

بلوغ و نوجوان

بسیاری از پژوهشگران معتقدند، نوجوانان با ورود به سن بلوغ، تیزهوش می شوند و به مرور زمان اطلاعات عمومی آنها بالا می رود و سعی می کنند برای هر پرسش، جواب قانع  کننده ای داشته باشند. طبیعی است که در این هنگام هوش و ذکاوت دوستان آنها هم افزایش می یابد. کودکانی که شما سال ها می شناختید، ناگهان مهارت های بسیار زیادی به دست می آورند و اگر سخنی از دوستان خود بشنوند آن را حقیقت محض تلقی می کنند. «نوجوان من زمانی درباره همه چیز با خانواده حرف می زد ولی وقتی به سن بلوغ رسیده حرف کمتری برای گفتن دارد. » این جمله ای است که بسیاری از مراجعه  کنندگان به کلینیک های روان شناسی کودک و نوجوان به پزشکان می گویند و به دنبال چاره ای برای آن می گردند. 

نوجوان با رسیدن به دوران بلوغ، به پرسش ها خیلی کوتاه و فشرده پاسخ می دهد و رازهایش را با دوستان خود مطرح می کند.

نوجوان زودرنج

در سنین بلوغ، عصبانیت، زودرنجی و تاثیرپذیری از دوستان افزایش می یابد و نوجوان به دلیل تمایلی که به گذراندن وقت با هم سن و سالان خود دارد، از فعالیت های خانوادگی دوری می کند. اگر برای انجام کاری از آنها کمک بخواهید، ناراحت می شوند و غرورشان جریحه دار می شود و اگر دوست شان همراه آنها باشد، ممکن است دعوت شما را برای گردش قبول نکنند. نوجوانان دوست دارند مانند هم سن و سال های خود لباس بپوشند و هویت خودشان را از این طریق ابراز کنند بنابراین هر لباسی که مد شود به سرعت در میان نوجوانان رواج پیدا می کند. فراموش نکنید که در سنین بلوغ افت تحصیلی اتفاق می افتد زیرا فعالیت های بیشتری وارد زندگی نوجوانان می شود. بازی فوتبال، توجه به جنس مخالف، مکالمات تلفنی و مهمانی های دوستانه از جمله فعالیت هایی است که در مراحل سنی قبل وجود نداشت.

حریم خصوصی

نوجوانان تمایل دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان و تنها بگذرانند. شاید به این دلیل که نمی خواهند با والدینی که مسایل آنها را درک نمی کنند، مواجه شوند. اگر تلفن، تلویزیون و ضبط صوتی در اتاق آنها باشد فقط در مواقع ضروری از اتاق خود خارج می شوند. 

یکی از دیگر دلایلی که نوجوانان بیشتر اوقات خود را در تنهایی سپری می کنند، این است که در این سنین به خواب بیشتری نیاز دارند و در روزهای تعطیل، اغلب تا ظهر می خوابند. 

تغییر دیگری که در سنین بلوغ رخ می دهد، نیاز به داشتن حریم خصوصی است و والدین باید به این حقوق نوجوان خود احترام بگذارند. نوجوان در دوران بلوغ تصور می کند خانواده او گنجی دارد که تمام نشدنی است و به همین دلیل بدون هیچ محدودیتی با تلفن صحبت می کند.

باز هم بلوغ

سن بلوغ، دورانی است که بسیاری از والدین فرزندان خود را تنبل می نامند. البته این به معنی این نیست که نوجوان شان فعالیت ندارد بلکه فقط در کارهای خانه به والدین کمک نمی کند و خود را با کارهای دیگری مانند تفریح با دوستان، تلفنی حرف زدن، گوش کردن موسیقی و.... سرگرم می کند. وجود این روحیات در نوجوانان طبیعی است و اگر برخی از نشانه های گفته شده را در نوجوان خود مشاهده کردید، آگاه باشید که او در حال گذراندن مرحله بلوغ است و باید خود را با شرایط او وفق دهید تا نوجوانتان از شما فاصله نگیرد.

اعتماد و مسوولیت را به خاطر بسپارید

اگر چه ارتباط میان والدین و فرزندان اهمیت بسیاری دارد ولی نوجوانان همیشه با بحث و گفتگو قانع نمی شوند. بعضی از آنها اول باید به یک رفتار عادت کنند و بعد تفکرشان تغییر کند. 

از هر گونه بحث، نصحیت مستقیم و سر و صدا راه انداختن افراطی پرهیز کنید. 

انتظارات و مجازات ها را قبل از انجام هر عمل نامناسبی برای نوجوان خود معین کنید تا فرزندتان مسوولیت  عمل خود را برعهده گیرد و کسی غیر از خود او مسوول پاداش یا مجازات نباشد. 

هیچ وقت برای تغییر رفتار فرزندتان از زور استفاده نکنید چرا که در صورت انجام چنین کاری شما مسوول تغییر رفتار فرزندتان هستید نه او. 

اگر جایی حق با فرزند نوجوانتان بود، جبهه گیری نکنید تا بداند آزادی انتخاب دارد و شما خواسته خودتان را به او تحمیل نمی کنید.

 

میگرن یکی از اختلالات شدید است که ویژگی آن سردردهای ملایم یا شدید پی در پی می باشد و غالباً با علایمی در سیستم عصبی آتونومس همراه است. "درد در یک طرف سر"،", جمجمه این نوع از سردرد در یک طرفه است (بر نیمی از سر تاثیر می گذارد) و ماهیتا ضربان دار است و از ۲ ساعت تا ۷۲ ساعت ادامه دارد. علایم همراه با آن می تواند شامل حالت تهوع، استفراغ، نورگریزی (افزایش حساسیت به نور)، صدا ترسی (افزایش حساسیت به صدا) باشد و درد به طور کلی با بالا رفتن فعالیت بدنی افزایش می یابد. بیش از یک سوم افراد مبتلا به سردردهای میگرنی نشانه های پیش درامدی/اورا را دریافت می کنند: نوعی اختلالات گذرای دیداری، حسی، زبانی یا حرکتی که نشان می دهند سردرد به زودی شروع خواهد شد. این باور وجود دارد که دلایل بروز میگرن ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی است. حدود دو سوم افراد مبتلا سردردها را از خانواده به ارث می برند. نوسان سطح هورمون می تواند نقش داشته باشد: میگرن در زمان بلوغ، در پسرها کمی بیشتر از دخترهاست، اما در میان زنان حدود دو تا سه برابر بیشتر از مردان است. سردردهای میگرنی معمولاً در دوره بارداری کاهش می یابند. ساز و کار دقیق میگرن ناشناخته است. البته این باور وجود دارد که میگرن به دلیل نوعی اختلال در رگ های خونی و عصبی باشد. نظریه اولیه مربوط به افزایش قابلیت تحرک قشر مخ و کنترل ناهنجار یاخته های عصبی درد در عصب سه قلوی ساقه مغز می باشد.

اولین توصیه مدیریتی برای این نوع از سردردها استفاده ازمسکنهایی مانند ایبوپروفن و استامینوفن است، و برای تهوع و پیشگیری از حمله استفاده از انتی امتیک توصیه می شود. داروهای تخصصی تر میگرن شامل تریپتانها یا ارگوتامینها هستند که آن ها را می توان برای کسانی توصیه کرد که مسکن های ساده بر آن ها تاثیر ندارند. در سراسر جهان بیش از 10% از مردم در برخی از برهه های زندگی دچار میگرن شده اند.

نشانه ها و علایم میگرن

میگرن نوعاً با سردردهای شدید خود محدود، و پی در پی ظاهر می شود که با علایم خودکارهمراه است. حدود 15-30% افراد مبتلا به میگرن تجربه درک اورا را دارند و کسانی که این علایم پیش درآمدی میگرن را دریافت می کنند نسبت به کسانی که فاقد این علایم هستند بیشتر مبتلا به میگرن می شوند. شدت درد، طول مدت سردرد و تناوب حمله ها در افراد مختلف متفاوت است. میگرنی که بیش از ۷۲ ساعت طول بکشد را در اصطلاح وضعیت میگرنی می نامند. برای میگرن چهار مرحله را می توان در نظر گرفت، البته افراد مبتلا به میگرن الزاماً همه این مراحل را تجربه نمی کنند

پیش نشانه، که چند روز یا چند ساعت قبل از سردرد بروز می کند

اورا، که بلافاصله قبل از بروز سردرد ظاهر می شوند

مرحله درد، که به آن مرحله سردرد نیز گفته می شود

پس اثر، عوارض پس از پایان حمله میگرنی

مرحله پیش نشانه میگرن

پیش نشانه یا علایم اخطار دهنده در حدود ۶۰٪ از کسانی که مبتلا به میگرن هستند دیده می شود این علایم دو ساعت تا دو روز قبل از شروع درد یا اورا در فرد بروز می کنند ممکن است این نشانه ها شامل طیف گسترده ای از پدیده ها باشد از جمله: تغییر خلق و خو، زود رنجی، افسردگی یا سرخوشی، خستگی، ولع مصرف مواد غذایی خاص، سفتی عضلات (بخصوص عضلات گردن)، یبوست یا اسهال، و حساسیت به بو یا صدا. این مسئله می تواند در افراد مبتلا به میگرن همراه با علایم پیش درآمدی یا بدون این علایم بروز کند

مرحله پیش درآمدی میگرن

اورا پدیده عصب شناختی کانونی و گذرایی است که قبل یا در طول سردرد اتفاق می افتد. آ ن ها به تدریج در طی چند دقیقه ظاهر می شوند و به طور کلی کمتر از ۶۰ دقیقه طول می کشند. این علایم می توانند ماهیتا دیداری، حسی یا حرکتی باشند و بسیاری از افراد بیش از یکی از آ  ن ها را تجربه می کنند. عوارض دیداری رایج ترین آ ن هاست و بیشتر از ۹۹٪ افراد مبتلا به میگرن و خصوصاً بیش از نیمی از آنها دچار این عارضه می شوند. اختلالات دیداری غالباً شامل اخگربینی (قسمتی از تغییر موضعی در میدان دید که چشمک می زند. این علایم نوعاً در نزدیک کانون بینایی آغاز می شوند و سپس به صورت خط های کج و معوجی که در شکل دیوار قلعه نشان داده شده است به اطراف گسترش می یابند. معمولاً این خطوط سیاه و سفید هستند اما برخی از افراد خط های رنگی هم مشاهده می کنند. برخی افراد قسمتی از میدان دید خود را از دست می دهند که به نابینایی یک سویه معروف است در حالیکه برخی در این شرایط تجربه تاری دید دارند.

مرحله درد

علایم پیش درآمدی حسی دومین نوع متداول این علایم است که حدود ۳۰-۴۰٪ افراد مبتلا به اورا آن را تجربه می کنند. غالباً در یک طرف دست یا بازو خواب رفتگی احساس می شود و به بخش هایی از بینی و دهان که در همان سمت قرار دارند گسترش می یابد. معمولاً بعد از اینکه احساس خارش با از بین رفتن پوسیشن سنس رفع شد احساس بی حسی بروز می کند. سایر علایم مرحله پیش درآمد می تواند شامل: اختلالات زبانی یا گفتاری، احساس چرخش دنیا، و در موارد نادری مشکلات حرکتی باشد. علایم حرکتی نشان می دهند که میگرن از نوع نیمه فلج است، و این ضعف غالباً برخلاف سایر نشانه های پیش درآمدی بیش از یک ساعت طول می کشد. به ندرت اتفاق می افتد که نشانه پیش درآمدی با سردرد همراه نباشد،که آن را میگرن خاموش گویند.

از قدیم سردرد دردی است که در یک طرف سر و به صورت ضربان دار آغاز شده و از دردی ملایم به دردی شدید تبدیل می شود. این درد به تدریج آغاز می شودو با افزایش فعالیت جسمی شدت می گیرد. البته در بیش از ۴۰٪ موارد این درد می تواند در هر دو طرف سر باشد و معمولاً با گردن درد همراه است. دردی که در دو طرف سر وجود دارد بیشتر در افرادی رایج است که میگرن بدون علایم پیش درآمدی دارند. چندان رایج نیست که در ابتدا درد از پشت یا بالای سر آغاز شود. در بزرگسالان این درد معمولاً ۴ تا ۷۲ ساعت طول می کشد و در جوانان این زمان معمولاً کمتر از یک ساعت خواهد بود. تناوب حمله ها متفاوت است، از چند بار در طول مدت زندگی گرفته تا چندین بار در هفته، یا متوسط یک بار در ماه.

این درد معمولاً با حالت تهوع، استفراغ، حساسیت به نور، حساسیت به صدا، حساسیت به بو، خستگی و زودرنجی همراه است. در میگرن بازیلار، میگرنی که همراه با علایم عصبی مربوط به ساقه مغزی یا با نشانه های عصب شناختی در هر دو طرف بدن است، عوارض شایع شامل: یا احساس چرخیدن دنیا، سردرگمی، و گیجی می باشد. تهوع تقریباً در ۹۰٪ افراد اتفاق می افتد و استفراغ در حدود یک سوم دیده شده است. بنابراین بسیاری از این افراد به دنبال جایی تاریک و خلوت هستند. علایم دیگر می تواند شامل: تاری دید، گرفتگی بینی، اسهال، تکرر ادرار، رنگ پریدگی، یا عرق کردن باشد. تورم یا حساسیت پوست سر و همچنین سفت شدن گردن نیز می تواند اتفاق بیفتددر افراد سالخورده این علایم کمتر دیده می شوند.