- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: اختلال بیش فعالی

گفتاردرمانی

گفتاردرمانی یا آسیب شناسی گفتار و زبان رشته ای از علوم توانبخشی است که توسط یک متخصص بالینی بنام گفتار درمانگر یا آسیب شناس گفتار و زبان (SLP) به بررسی، تشخیص و درمان اختلالات ارتباطی، اختلالات درکی، اختلالات صوت و مشکلات بلع می پردازد.

یک تصور غلط و رایج این است که گفتار درمانی را شاخه ای از روانشناسی می دانند که با صحبت کردن با مردم به اصلاح اختلالات رفتاری می پردازد. عده ای زیادی از مردم این رشته را محدود به اصلاح کردن اختلالات تلفظ می دانند (مثلاً فردی که توانایی تلفظ حرف ر را ندارد ) .

در حقیقت گفتار درمانی با حوزه گسترده ای از موضوعات گفتار(تکلم)،زبان،بلع،صوت و ارتباط درگیرمیشود برخی شامل :

مشکلات پیداکردن کلمات : می تواند تحت تاثیر مشکلات خاص زبان مثل تاخیر زبانی یا تحت تأثیر مشکلات عمومی مثل مشکلات مغزی باشد .

مشکلات ارتباط اجتماعی : اینکه  افراد چگونه افکار و نظرات خود را منتقل کنند .

نقص ساختاری زبان : مشکلات ساخت جمله ، که می تواند از نظر معنایی یا دستوری دارای ایراد باشد .

مشکلات خواندن و نوشتن (سواد) : که وابسته به آوانگاری (ارتباط حروف و صداها ) معنایی (ارتباط کلمات و معانی) ها یا فهمیدن معنا و مفهوم متن ها

مشکلات صوت : صداهای گوش خراش و صداهای خیلی نازکی یا اختلالات صوتی که روی ارتباط اجتماعی فرد تاثیر بگذارد .

مشکلات ادراکی (مثل ترجمه حافظه عملکرد اجرایی) : در حوزه ای که روی ارتباط فرد تاثیرگذار باشد .

 برنامه های گفتار درمانی

ملانی پوتوک (Melanie Potock) متخصص آسیب شناسی زبان و گفتار می گوید: آسیب شناسان زبان و گفتار نه تنها مشکلات بیان، زبان و درک را ارزیابی و حل می کنند، بلکه برخی از آنها روی بلع و غداخورن هم تمرکز دارند. او معتقد است بسیاری از کودکانی که به سختی حرف می زنند مشکلاتی در غذاخوردن هم دارند. درست است که اولین موردی که به ذهن می آید کودکان با نیازهای خاص هستند، ولی مشکلات صحبت کردن و غذا خوردن در سایر کودکان نیز مشهود است. هر دو عمل حرف زدن و بلعیدن جنبه های حرکتی بسیار ظریف زبان، فک و لبها را در هماهنگی کامل یا یکدیگر درگیر می کنند که همیشه هم کار خیلی راحتی نیست!

ممکن است متخصصان برای این کار از اسباب بازی های فوت کردنی و سوت ها استفاده کنند و از کودکان بخواهند تا مسابقه ی “پنبه فوت کنی” بگذارند و به این صورت ماهیچه های مورد استفاده در حرف  زدن و غذا خوردن را تقویت کنند. نی های رنگی، مسواک های موزیکال و حلقه های حباب ساز، استراتژی های سرگرم کننده ی دیگری هستند که به کودکان کمک می کنند تا حس های مختلف را در دهان شان تحمل کنند.

آموزش کاربرد زبان

آسیب شناسان زبان و گفتار با کودکانی کار می کنند که در درک نشانه های اجتماعی، فهمیدن دیگران، و استفاده از کلمات و زبان بدن برای برقراری ارتباط کارآمد و پیدا کردن دوست، دچار مشکل هستند. میشل گارسیا وینر (Michelle Garcia Winner) و دکتر پاملا جی کروک (Pamela J Crooke) آسیب شناسان گفتار و زبان و از نویسندگان کتاب «Socially Curious and Curiously Social» معتقد ند: بخش کاربردی زبان و ارتباط شامل مسائل مربوط به ارتباط اجتماعی است، زبان اجتماعی هم یکی از این مسائل است، ولی تنها مسئله ی این بخش نیست. دریافت اطلاعات اجتماعی برای فرآوری کردن و پاسخ دادن به نشانه های غیر کلامی که از پس زمینه ی گفت وگو، مردم و زبان آنها به دست می آیند، برای دانش آموزانی که مشکلاتِ یادگیری اجتماعی دارند، واقعا مشکل است. این مسائل شامل طیف بیماری اوتیسم، ناتوانی در یادگیریِ غیرکلامی، اختلالِ زبان کلامی،اختلال بیش فعالی، کمبود تمرکز و غیره می شوند. این دانش آموزان می توانند تحت درمانی به نام تفکر اجتماعی قرار بگیرند که به آنها رابطه ی بین طرز تفکر و رفتار و طرز عکس العمل دیگران را می آموزد.

اهمیت و ضرورت علم گفتار درمانی

یکی از ضروری ترین نیازهای زندگی روزمره انسان، " ارتباط " داشتن با دیگران و انتقال خواسته ها، علایق، مشکلات و درونگریهای خود به آنهاست.گفتار را می توان نظامی قراردادی دانست که به منظور ارتباط بین انسانها به کار میرود و از یک پشتوانه درکی و شناختی (زبان) برخوردار است. هر چند نوشته ها، اشارات، نشانه ها، حالات چهره و ... همگی راههای مختلف انتقال اندیشه ها و خواسته های فرد می باشند ، ولی گفتار اصلی ترین وسیله ارتباطی انسان است.

امروزه پدر و مادران با کسب آگاهی های لازم توانسته اند با مشکل گفتاری کودک خود آشنا شده و به موقع، راه های پیش گیری از آن را جست و جو و اقدام به گفتار درمانی نمایند.در گذشته علم «گفتاردرمانی»، نقش کم رنگی در جامعه ایفا می کرد و به دلیل سطح آگاهی پایین خانواده ها، اغلب کودکان با مشکل گفتاری، بدون درمان می ماندند و در دوران نوجوانی و بزرگسالی، مشکلاتی در زندگی اجتماعی خود پیدا می کردند. گوشه گیری، از جمع گریزان بودن و تمسخر اطرافیان و همسالان موجب می شد آنان از پیشرفت های تحصیلی و اجتماعی به دور باشند. امروزه متخصصان «گفتار درمانی» توانسته اند این مشکل را به راحتی حل نموده و دغدغه و نگرانی را از خانواده ها دور سازند.

 می دانیم که زبان، وسیله ای برای ابراز عواطف و احساسات و ارتباط افکار و اندیشه هاست که اگر وجود نداشت یا نمی توانست کارآیی خود را به معرض نمایش بگذارد، انتظار می رفت بسیاری از فعالیت های روزمره ی زندگی، به کندی پیش رود و ارتباطات نتواند تداوم یابد.در مبحث رشد،اگر محدودیتی در یکی از سیستم های رشدی کودک ایجاد شود،خسارت جبران ناپذیری در انتظار کودک است.در تمام شاخه های رشدی باید هماهنگی و توازن بدون محدودیتی وجود داشته باشد.اختلال در هر مورد رشدی ( حرکتی، شناختی، گفتاری، بینایی، جسمی و...) پیشرفت های کودک را دچار بحران می کند و استقلال از او سلب گشته و نیازمندی به دیگران،جایگزین آن می گردد،در حالی که استقلال، توانایی های کودک را افزایش داده و موجب می شود که او در روابط اجتماعی با هم نوعان خویش بتواند نقش های کلیدی را به دست آورد.

در علم «گفتار درمانی»، دلایل زیادی را در تأخیر رشد گفتار و زبان بر شمرده اند؛ مانند عقب افتادگی ذهنی، مشکلات عاطفی و روانی، مشکلات جسمی، مغزی و محیطی که هر کدام به نوبه ی خود می تواند نقش مخربی را در کلام و زبان ایجاد کند.

یکی از عمده ترین اختلالات گفتاری، عقب ماندگی ذهنی است که خود می تواند پایه گذار بسیاری از اختلالات دیگر باشد. در بحث مشکل جسمی باید به نقیصه های کم شنوایی و ناشنوایی، کم بینایی یا نابینایی اشاره کرد. در سیستم شنیداری، بیان گفتار از طریق شنیدن حاصل می شود که چنان چه اختلالی در این قسمت به وجود آید، تأخیر در رشد زبان و گفتار، قابل مشاهده است.

کودکانی که از سلامت فیزیکی و عاطفی برخوردارند، در تکلم، استقلال یافته تر از کودکانی اند که در خانواده های پر تنش زندگی می کنند. در این خانواده ها رشد حسی و حرکتی، با محدودیت پیش می رود زیرا زبان، نیاز به یک هماهنگی عصبی دارد و تأخیر در مهارت های حسی و حرکتی، رشد گفتار را کُند و با مشکل روبه رو می سازد.

در عملکرد گفتار، نقش هوش طبیعی را نباید نادیده گرفت؛ هوش می تواند شناخت نمادها را به همراه داشته باشد تا فرد، از دیگر عملکردهای شناختی هم چون توجه کردن، شناسایی و ایجاد ارتباط و ذخیره ی آن در حافظه بهره گیرد.

ارزیابی و مطالعه دقیق اختلالات گفتار و زبان یا اختلالات ارتباطی و همچنین نوتوانی و بازتوانی، اختیارات متخصصین گفتار درمانگر است.

مادر،الگویی مناسب و مثبت در راستای رشد گفتار کودک است که این ارتباط عاطفی نباید خدشه دار شود و خلل و انحرافی در آن شکل گیرد. باید توجه داشت که رشد زبان از لحاظ جنسیتی در دختران، زودتر و بیش تر از پسران آغاز می شود؛ به خصوص در خانواده های تک فرزندی که توجه زیادی به آموزش زبان فرزند می شود.

کودکان علاقه ی زیاد به عضو شدن در گروه همسالان خود دارند و تلاش زیادی در این جهت، انجام می دهند تا بر رشد و پیشرفت گفتار خود بیفزایند؛ در واقع انگیزه  صحبت کردن در گروه های هم سن، افزایش می یابد و به طور دسته جمعی به تماشای تلویزیون و یا نقاشی و نوشتن می پردازند.

 مشکلات گفتاری را می توان در مرز بین 12 تا 24 ماهگی مشاهده کرد. در این سن، کودک به جای گفتار باید بتواند از علم اشاره به خوبی بهره ببرد مانند (بای بای یا بَه بَه) و در تقلید صداها مشکلی نداشته باشد مانند تقلید صدای یک حیوان، جیغ زدن و...

زمانی که سن کودک از 2 سالگی فراتر رفت، باید بتواند صداها و لغاتی را بیان کند و فقط مختص یک صدا یا لغت – آن هم تکراری – نباشد. در صحبت کردن، خانواده ها باید به تُن صدا و گرفتگی آن توجه داشته باشند. کودکانی که در این سن، در انجام کارهای ساده، با مشکل مواجه می شوند، جملات را به طور کامل بیان نمی کنند و فقط از کلمات محدود استفاده می نمایند و به طور کلی در فهمیدن و درک مطالب مشکل دارند،در معرض خطر قرار دارند و به منظور پیش گیری از مشکلات گفتاری باید توجه بیش تری به آنان نمود.در چنین شرایطی است که اگر والدین متوجه مشکلات خاصی در روند گفتاری فرزند خود بشوند حتما باید از کمک تخصصی یک گفتار درمانگر بهره برده و مشاوره لازم را داشته باشند.

 

یک اختلال یاد گیری، اختلالی عصب زیست شناختی است که از یک مشکل جدی د ر خواندن، حساب کرد ن و یا کلمه بندی نوشتن به وجود  می آید  که انتظار نمی رود  به یک فرد  عادی نسبت د اد ه شود . یک اختلال یاد گیری نه یک اختلال یاد گیری است ونه به وسیله ی یک اختلال هیجانی ایجاد  می شود . اگر د رست ارزیابی نشود  تأثیر بالقوه ای روی عملکرد  ناسازگارانه ی فرد  د ارد  و د ر حوزه های چند گانه ی زند گی ضعف ایجاد  می نماید . وقتی فردی مظنون به اختلال یاد گیری می شود ، یک ارزشیابی عصب روان شناختی توانایی ها ضروری است تا منبع مشکل را به علاوه د ر حوزه های توانایی عصب روان شناختی تعیین کند  که می تواند  به عنوان پایه ای برای فنون جبرانی و اختیارات د رمانی باشد .

اختلال یادگیری چیست؟

یک اختلال یاد گیری1 به وسیله متخصصان بهد اشت روانی و پزشکی به عنوان یک اختلال عصب زیست شناختی و یا اختلال پرد ازش زبان تشخیص د اد ه شد ه که به وسیله عملکرد  مغز به وجود  آمد ه است. یکی از پیامد های ناکارآمدی مغز شیوه ای که افراد  مبتلا به اختلال یاد گیری اطلاعات را کسب کرد ه و پرد ازش می کنند  که از عملکرد  عادی و قابل انتظار برای کود ک یا بزرگسالی که می تواند  بد ون مشکل جدی یاد  بگیرد ، متفاوت است. یک اختلال یاد گیری ممکن است از لحاظ علمی د ر حوزه های شناسایی کلمه، اد راک خواند ن، حساب کرد ن، استد لال کرد ن، هجی کرد ن ویا کلمه بندی نوشتن به وجود  آید . یک اختلال یاد گیری غالبا وابسته به عملکرد  غیرعادی مغز به علاوه د ر حوزه گفتار است. یک اختلال یاد گیری که د ر زمینه علمی تشخیص د اد ه شد ه است ممکن است د ر زمینه های دیگر نیز اختلال ایجاد  کند . به طور مثال فعالیت های روزمره یک فرد  د ر خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استد لال و یاحل مساله تاثیر بگیرد  و وابسته به مشکل عصب زیست شناختی باشد . به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا که ضعف فرایند  شناختی فرد  باعث می شود  که او د ر فکر کرد ن و یارفتار د چار اشتباه ویا د چار کج فهمی رفتار دیگران گرد د .

 اختلالات یاد گیری ممکن است با حالت های مختلف ADHD (اختلال بیش فعالی همراه به نقص توجه)، اختلالات رفتاری، ناتوانایی های حسی یا دیگر شرایط کلینیکی یا عصب شناختی هم زیستی د اشته که شامل بیماری های سلول های د اسی شکل، دیابت ها، کم وزنی د ر هنگام تولد ، جراحی قلبی نئوناتال، سرطان خونی، تورم لنفاوی حاد  و هید رو سفال ها می شود.

با وجود  این به علت ضعف عملکرد  و یا مشکلات اجتماعی، مبتلا بود ن به اختلال یاد گیری باعث افسرد گی واضطراب می شود . اما این اختلال نه یک اختلال یاد گیری است و نه به وسیله ی یک اختلال هیجانی به وجود  می آید.

ریشه های اختلال یادگیری

انواع زیادی از عملکرد های غیرعادی مغز وجود  د ارند  که می توانند  منجر به یک اختلال یاد گیری شوند  که تاکنون تغییرات و علل آن شناسایی و طبقه بندی نشد ه اند . به طور مثال نارساخوانی از اختلالات یاد گیری ای است که روی خواند ن و هجی کرد ن تأثیر می گذارد . تحقیقات نشان د اد ه است که عملکرد  غیر عادی مغز د ر پرد ازش زبانی- شنید اری(مثل پرد ازش صد اشناسی نام گذاری سریع اتوماتیک) د ر تعد اد  زیادی از افراد  مبتلا به نارسا خوانی دید ه شد ه است.

شواهدی وجود  د ارد  که نشان می هد  که نام گذاری اتوماتیک و سریع و پرد ازش صد ایی هسته ی پرد ازش هایی هستند  که مهارت های خواند ن را پیش بینی می کنند .

گرچه بعضی افراد  د رسیستم دید اری مغزشان ساختار متفاوتی د ارند 2. تأثیرات نواقص ویژه ی دید اری بر روی یاد گیری ممکن است به مهارت های دیگر بسط یابد . اختلال ریاضی اختلال یاد گیری ای است که روی محاسبه ی ریاضیات و حل مساله تأثیر می گذارد . تحیقات گوناگونی د ر حال انجام است که تعیین می کند  انواع مختلف عملکرد  غیر عادی مغز است که منجر به اختلال یاد گیری می شود . تحقیق اختلال ریاضی که از تصویر عصبی استفاد ه می کند  به گسترد گی تحقیق نارساخوانی نیست. ولی به هر حال مطالعات عصب شناختی به وضوح انواع ناکارآمدی های مغز را به اثبات رساند ه است.

نیاز به ارزشیابی مناسب ملاک های تشخیص یک اختلال یاد گیری همزمان با تغییر تد ابیر آموزشی و یافته های تحقیق تغییر می کنند . با وجود  این ها این حقیقت که یک اختلال یاد گیری نمایانگر عملکرد  غیرعادی مغز است بحثی د ر آن نیست. بنابراین وقتی فردی د رمد رسه و د ر زند گی روزمره با مشکل مواجه است مظنون به یک اختلال یاد گیری می شود  که یک ارزشیابی از توانایی های عصب روان شناختی او ضروری است تا نشان د هد  که کد ام عملکرد های مغز آن طوری که انتظار می رود  کار نمی کنند  و کد ام عملکرد های مغز به قد ر کافی کار نمی کنند . یک ارزشیابی عصب روان شناختی می تواند  د امنه ی مورد  نیاز ارزیابی عملکرد  خاصی که اغلب د ر اختلال یاد گیری مورد  بحث است را فراهم کند  مثل توجه به توانایی های حسی - حرکتی. ارزیابی گسترد ه ی به د ست آمد ه به وسیله ی یک ارزشیابی عصب روان شناختی امکان تشخیص نقاط ضعف و قوتی را که هر د و برای تعیین حوزه های مد اخله مهم اند  فراهم می نماید . اند ازه گیری پاسخ ها برای مد اخله و رویکرد های تشخیصی متد اول د رامریکا نمی تواند  جانشین یک ارزشیابی عصب روان شناختی جامع شود.  اطلاعات پایه ای د ر رابطه با توانایی دید اری و کلامی می تواند  از یک آزمون جامع هوشی(IQ)تفسیر شد ه توسط یک متخصص واجد  شرایط به د ست آمد ه باشد . مد ارس د ولتی متخصصانی را که واجد  شرایط اجرا و تفسیرآزمون های هوشی اند  استخد ام می کنند . اگر چه مد ارس خصوصی و د انشگاه ها متخصصان تعلیم دید ه برای اجرا و تفسیر آزمون های هوشی را استخد ام نمی کنند . علاوه بر این که استخد ام آن ها توسط این مد ارس کار کاملاً عجیبی است. با ملاحظه ی متخصصان واجد  شرایط استخد ام شد ه د ر مد ارس د ولتی باز هم ارزیابی آنان د ر مد رسه ای معین قابل اطمینان نیست. بنابراین باید  این شغل را مورد  به مورد  و مد رسه به مد رسه مورد  بررسی قرار د اد . همان طور که متخصصان خوب پزشکی باید  خارج از شبکه ی مراقبت های اولیه ی بهد اشت جستجو شوند ، متخصصانی هم که برای اجرای آزمون ارزشیابی روان شناختی آموزش دید ه اند  بهتر است د ر ارزشیابی و مراقبت از کود کان و بزرگسالانی که د ر مد رسه یا د انشگاهشان متخصص ند ارند ، تجربه د اشته باشند .

آزمون های محد ود  که فقط از آزمون IQ و ارزیابی سطوح پیشرفت تحصیلی تشکیل می شود ، اطلاعات کافی از کارکرد  مغزی کود کان یا بزرگسالان فراهم نمی کند  تا بالاترین سطح مراقبت استاند ارد  و مد اخله های هد فمند  فراهم گرد د . د ر یک فرد  مبتلا به اختلال یاد گیری ارزشیابی عصب روان شناختی ممکن است به عنوان یک ضرورت پزشکی برای اهد اف مورد  بررسی و روشن کارکرد های مغزی باشد . اگر شرایط پزشکی دیگر وجود  د اشته باشد  ارزشیابی عصب روان شناختی فوق العاد ه مهم است، اما اگر این شرایط هم نباشد  باز ارزشیابی عصب روان شناختی اهمیت د ارد . مجریان د ور اندیش بیمه توصیه کرد ه اند  تا تعیین کنند  که آیا خد مات ضروری می تواند  به وسیله ی یک متخصص واجد  شرایط د ر مد رسه ی خصوصی ارایه شود .

یک اختلال یاد گیری اختلالی مزمن و ماد ام العمر است. تأثیراین ناتوانی می تواند  روی عاطفه، آموزش وعملکرد  حرفه ای با توجه به شرایط زند گی، ارتباطات میان فردی و نقاط ضعف و قوت فردی و به علاوه تأثیر روی جامعه مهم باشد . کود کان مبتلا به اختلال یاد گیری د ر مد رسه عملکرد  بدی د ارند  و انتظار نمی رود  که بتوانند  دیپلم بگیرند . اختلال یاد گیری می تواند  تأثیر نامطلوبی روی عملکرد  شغلی د ر بزرگسالی د اشته باشد . شناسایی به موقع این محد ودیت ها و توانایی های عصب روان شناختی می تواند  آموزش، شغل و طرح های د رمانی را تسهیل کند . د ر هر صورت باید  ارزشیابی مناسب صورت گرفته باشد.

 ناتوانی های حافظه و راهبردهای آن

ناتوانایی یادگیری و به خاطر سپردن انطباق یابی ارگانیسم را افزایش می دهد1. این درحالی است که یکی از اجزای مهم فرآیندیادگیری حافظه است. به گونه ای که بدون حافظه ما به رویداد ما به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار بیش ازاین آنها را تجربه نکرده ایم2.

 عوامل شناختی موثر در فرایندیادگیری از جمله ماهیت و ساختار حافظه و چگونگی عملکرد آن را تبیین نمایند3. کارکرد ذهنی نگهداری اطلاعات مربوط به محرک ها ، رویدادها ، تصاویر، ایده ها و مانند آن ، نظام انباره ای فرضی درباره ذهن /مغز که این اطلاعات را نگهداری می کند ، اطلاعاتی که نگه داشته می شوند ، یادداری اطلاعات در طول زمان ، یادداری آنچه تجربه شده است رو به یادآوردن اطلاعاتی که اندوزش شده اند از جمله تعاریفی هستندکه برای حافظه ارائه شده است.

علل بروز اختلالات یادگیری

1) عوامل پیش هنگام و قبل از تولد

اختلالات یادگیری برخی کودکان می تواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد، هنگام تولد و بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.

از جمله عوامل پیش از تولد عبارتند از:

عدم تناسب خون مادر با جنین

اختلالات در ترشحات داخلی مادر

قرار گرفتن در برابر اشعه

استفاده از دارو

از عوامل هنگام تولد می توان به مواردی چون:

کم وزنی هنگام تولد

آسیب وارده بر سر

آمدن جفت پیش از نوزاد

تولد با پا اشاره کرد.

از عوامل بعد از تولد عبارتند از:

مسمومیت سرب

نارسایی های تغذیه ای

محرومیت های محیطی و ...

 2) عوامل فیزیولوژیک مؤثردر بروز اختلالات یادگیری

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدیدیا جزئی و صدمه وارده به دستگاه مرکزی عصبی است.

3) عوامل بیوشیمیایی مؤثر دز بروز اختلالات یادگیری

گفته شده است که اختلالات گوناگونمتابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات یادگیری می شوند.برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آن ها نام برده شده است عبارتند از:هایبوگلیسیمی و کم کاری تیروئید.

4) عوامل آموزشی مؤثر در بروز اختلالات یادگیری

به غقیده برخی از متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح می تواند در بسیاری از اختلالات یادگیری عامل به حساب بیاید، به نظر می رسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری مرکز آموزش کافی و مناسب قرار نگرفته اند.

انواع اختلالات یادگیری

کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از موارد زبر دچار مشکل باشند:اختلال در زبان گفتاری-اختلال در زبان نوشتاری-اختلال در خواندن و حساب، به عبارتی ممکن است کودکی در همه موارد فوق به جز یک مورد عملکرد خوب و مناسبی داشته باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شودو به این ترتیب همپوشی های مختلفی در زمینه های یاد شده ممکن است اتفاق بیفتد.

اوتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کند اوتیسم یک معلولیت رشدی دائمی است که بر نحوه ای که یک نفر با افراد پیرامون خود ارتباط می گیرد یا با آنها وارد رابطه می شود، تاثیر می گذارد. کودکان و بزرگسالانی که اوتیست هستند برای ایجاد یک رابطه قابل فهم با دیگران مشکل دارند. توانایی آنها برای ایجاد دوستی معمولا به اندازه قابلیت آنها برای فهم ابرازات عاطفی دیگران محدود است. کسانی که مبتلا به اوتیسم هستند اغلب از ناتوانی های دیگری هم رنج می برند که مربوط به یادگیری است و به همراه اوتیسم در فرد پیدا می شوند ولی هر فردی با چنین شرایطی در سطح معینی در فهم جهان پیرامون خود دشواری دارد.


اوتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کندیک بیماری رشدی تکاملی است . افراد با اوتیسم در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل دارند. یک بچه اوتیسمی به نظر خیلی کناره گیر می آید. با چشمانش با دیگران ارتباط برقرار نمی کند. حرف زدن و بازی مثل بچه های دیگر انجام نمی دهد. ممکن است یک سری حرکات و رفتارها را برای چندمین بار تکرار کند.این بیماری اولین بار در سال ۱۹۴۳ میلادی نام‌گذاری شد و پزشکان هنوز پیشرفت‌های بسیار کمی از آن موقع در بیماری آنها کرده‌اند.اوتیسم(درخودماندگی) یک بیماری روانی است که از ارتباط افراد با دنیای خارج جلوگیری می‌کند. به نظر می‌رسد قربانیان در دنیای خودشان به سر می‌برند و تا‌‌کنون پزشکان نتوانستند آنها را درک کنند در گذشته بیماران مبتلا به Autism یا در خودفرورفتگی یا نوعی عدم توجه به جهان بیرونی و پیرامونی را به عنوان نوعی ناهنجاری و اختلال اعصاب که مدام وخیم تر می شود می گفتند اما امروزه معلوم شده است که علل و عوامل به وجود آورنده این ناهنجاری هنوز کاملاً و به درستی مشخص نیست. با این حال جنبه توارث و ژنتیک بودن آن، فرضی قریب به یقین است.این بیماری نخستین بار توسط دانشمندی به نام کانر معرفی شد و به همین علت به نشانگان کانر نیز شهرت دارد. این بیماری در هر پانصد کودک گزارش شده است و تعداد پسران در آن چهار تا پنج برابر بیشتر از دختران استاصطلاح اوتیسم یا در خودفرورفتگی به کودکانی اطلاق می شود که با دنیای بیرون از لحاظ نگاه، گفتار، رفتار و ارتباط عاطفی با افراد هیچ ارتباطی ندارند.

اصطلاح اوتیسم یا در خودفرورفتگی به کودکانی اطلاق می شود که با دنیای بیرون از لحاظ نگاه، گفتار، رفتار و ارتباط عاطفی با افراد هیچ ارتباطی ندارند. این سندرم (نشانه) معمولاً از دوران کودکی و در دو سطح قبل از دو و نیم سالگی و بعد از سه سالگی بروز می کند. شاخصه اصلی این بیماری این است که این کودکان گفتار ندارند و یک کودک عادی در یک سالگی تک واژه، در ۱۶ و ۱۵ ماهگی جملات کوتاه بدون فعل و در سه تا چهار سالگی تقریباً زبان شبه بزرگسالان را دارد، ولی اوتیسم ها این روند تحول گفتار را طی نمی کنند و حتی در چهار سالگی کلمات را در حد چند واژه به کار می برند. ویژگی دوم آنها علاوه بر محدودیت خزانه لغات به کارگیری ضمایر به صورت معکوس است مثلاً من گفتم تو گفتی و یا اینکه جملات دیگران را عیناً تکرار می کنند.این کودکان حتی قبل از این که گفتار پیدا کنند قادر به نگاه کردن مادر و تعقیب او با حرکات چشم و لبخند زدن هم نیستند.

ویژگی اساسی اوتیسم این است که توانایی کودک در پاسخدهی به دیگران ظرف سی ماه اول زندگی رشد  نمی کند.حتی در این سن کم،اختلال فاحش در مهارتهای ارتباطی کاملا محسوس است،به طوری که این کودکان پاسخهای نامانوسی به محیطشان می دهند.آنها فاقد علاقه و پاسخدهی به دیگران هستند،و نمی توانند دلبستگی عادی ایجاد کنند.در نوباوگی،این ویژگیها با ناتوانی آنها در بغل کردن،فقدان تماس چشمی،یا بیزاری کامل از تماس بدنی و محبت آشکار می شوند.ممکن اسن این کودکان نتوانند زبان را اصلا پرورش دهند،و اگر زبان فراگیری شود،معمولا به صورت پژواک گویی(گرایش به تکرار کردن فوری آنچه شخص دقیقا همین حالا یا مدت کوتاهی قبل آن را شنیده)و یا به صورت ضمایر معکوس(گرایش به استفاده از من در حالی که منظور تو است و بالعکس)آشکار می شود.این کودکان به تغییر نیز بسیار ضعیف واکنش می کنند،خواه در امور روزمره آنها باشد یا در محیط شان.