اغلب کودکان غیظ و خشم زیاد خود را ابراز می دارند ولی همراه با رشد سنی و عقلی نسبت به کنترل خشم خود بهتر می شوند، این بهبود بستگی به شخصیت موروثی محیط خانوادگی، هوش و رشد آنان دارد.
کودک تا شش ماهگی زمانی که انتظار غذا می کشد یا چیزی به او می دهند که نمی خواهد یا وقتی به کاری وادارش می کنند از خود خشم و غیظ نشان می دهد در سن 15 ماهگی نیز از این که به او اجازه نمی دهند در غذا خوردن دخالت کند عصبانی می شود.
از 1 تا 3 سالگی در مرحله منفی گرایی و لجبازی است آنان می توانند حاکمان و مستبدان کوچک باشند.
آنان از کسی که بازی شان را قطع کند متنفر می شوند و ممکن است از روی خشم اشیا را پرتاب کنند.
از 18 ماهگی در هنگام ناراحتی لگد می زنند.
از 2 تا 5/2 سالگی مستعدند برای مالکیت یک اسباب بازی بچه های دیگر را بزنند.
از 3 تا 4 سالگی کودکان به تدریج زبانی به کار می گیرند تا از طریق آن احساسات پرخاشگرانه خود را خالی کنند.
در حدود سن 6 سالگی اغلب لگد زدن و کتک کاری دوباره تکرار می شود.
در سن 8 تا 9 سالگی کودکان بیشتر بحث و جدل و به کار بردن نام های توهین آمیز و دشنام را جایگزین پرخاشگری های جسمانی می کنند.
خشم و غیظ نمایانگر تعارض بین خود و شخصیت در حال رشد کودک با شخصیت و نگرش های والدین است.
هرگاه او بفهمد که از طریق عصبانی شدن به خواسته هایش می رسد و می تواند توجه بسیاری را به خود جلب کند و اضطراب در والدین به وجود بیاورد خشم و غیظ خود را تکرار می کند.
منشأ پرخاشگری خشم است، اگر خشم باعث آسیب رساندن به دیگران باشد به آن پرخاشگری گویند.
کودک پرخاشگر جیغ می زند، به قصد اذیت دیگران فحاشی می کند، اشیایی که در دسترسش باشد می شکند، با دیگران دعوا می کند، نظم عمومی را برهم می ریزد به دیگران حمله ور می شود، از مدرسه فرار می کند و آرامش کلاس را برهم می ریزد برای یافتن راه های درمان هر عارضه و مشکل ابتدا باید علت ایجاد و بروز هر مشکل را پیدا کرد و با علت یابی مسلم است که درمان نیز سریعتر و منطقی تر انجام می گیرد.
قبل از بیان علل پرخاشگری باید بگوییم که بسیاری از رفتارها ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود اگر کودکی در را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت در ایستاده آسیب برساند. به این کار پرخاشگری نمی گوئیم مگر اینکه کودک از پیش بداند پشت در چه کسی ایستاده است.
پرخاشگری وسیله ای از پرخاشگری خصمانه جدا است. پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی، که بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع وسیله ای است که این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است.
کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا با اسباب بازی ای که می خواهند بازی کنند و به ندرت اتفاق می افتد که بخواهند به کسی آسیب برسانند.
علل پرخاشگری
علل پرخاشگری بسته به نوع شخصیت فرد متفاوت است و اما مهم ترین علل پرخاشگری عبارتند از:
علل ارثی
بعضی از افراد پرخاشگر، پدر یا مادر یا اجدادشان زمینه پرخاشگری را دارند و به کودکان خود منتقل می کنند. همان گونه که خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم- مو- قد و... منتقل می شود خصوصیات روانی نیز منتقل می شوند.
علل جسمانی
بچه هایی که از نظر جسمانی مشکلاتی مانند کم کاری یا پرکاری بعضی غدد- مشکلات بینایی یا کم خونی و... دارند آمادگی بیشتری برای پرخاشگری دارند.
ناکامی
کودک تمایل به چیزی دارد ولی مانعی باعث می شود که به خواسته خود برسد، انسان یک سری نیازهایی دارد که اگر مانعی برای ارضای نیازهای واقعی او به وجود بیاوریم زمینه را برای پرخاشگری مهیا کرده ایم.
یادگیری
گاهی کودکان پرخاشگری را از والدین- دوستان- فیلم هایی که می بینند و... تقلید کرده و یاد می گیرند.
نابسامانی خانواده
در خانواده هایی که اختلاف و کشمکش باشد و دائم اعضای خانواده از هم انتقاد کنند و محیط خانه ناامن و نامتعادل باشد زمینه برای پرخاشگری بیشتر است. جایی که محبت، رأفت، انسانیت، لطف و صمیمیت، دلسوزی، خدمت به هم وجود دارد بچه ها کمترین مشکل را پیدا می کنند.
مقدمه
اعتیاد یکی از والدین
تنبیه بدنی
رفتار متضاد والدین
غیبت های طولانی والدین
شیوه های درمان پرخاشگر
اقدام به رشد فکری کودک
آشنا کردن به حقوق دیگران
آگاهی به زشتی امر
رفع ناکامی ها
ایجاد محیطی صمیمی
ایجاد سرگرمی و اشتغال
بها ندادن به لجبازی ها
دوری از عصبانیت ها
گزینش راه انحرافی
حمایت روانی
تنبیه